مقدمه
اگرچه «کیف» روزگاری (در دوران قبل از تزارها) برای سالیان متمادی پایتخت باستانی روسیه بوده است، اما تضادهای قومی و هویتی میان اوکراینیتبارها و روستبارها در طول تاریخ مناسبات این دو قومیت را دچار فراز و نشیب نموده است؛ تحولاتی که اکنون در قالب اردوکشیهای نظامی میان روستبارهای شرق اوکراین و دولت مرکزی اوکراین در جریان است، حلقهای از همین سلسله تحولات و کشمکشهای اجتماعی، سیاسی و نظامی است که بهطور تاریخی در این سرزمین در جریان بوده و به صورت برجسته با لشگرکشی آلمان نازی از طریق اوکراین به روسیه طی جنگ جهانی دوم و حمایت برخی جریانات سیاسی اوکراینی از آلمان، جدیتر شده است.
بررسی ریشههای این بحران برای شناخت دقیق زوایای آن ضروری است، لذا در یادداشتی دیگر به شکل مبسوط به این علل و عوامل خواهیم پرداخت. در این یادداشت سعی بر آن داریم تا سناریوهای مختلف پیش روی روسیه و آثار هر یک را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
در 21 نوامبر 2013 اولین تظاهرات مردمی در کیف و برخی دیگر از شهرهای اوکراین به دلیل توقف روند امضای قرارداد همکاری تجاری با اتحادیه اروپا شکل میگیرد. اگرچه دولت کیف برای پیوستن به اتحادیه اروپا سالها در تلاش است و امضای این قرارداد یکی از ملزومات این الحاق بود اما «ویکتور یانوکوویچ» که بر سر دریافت وامی به مبلغ 15 میلیارد دلار از روسیه و نیز تخفیف در خرید گاز از این کشور به توافق رسیده بود، امضای این قرارداد با اتحادیه اروپا را به حالت تعلیق درآورد.
با شدت گرفتن اعتراضات مردمی و حمایت دولتهای غربی از آن، نخستوزیر در 28 ژانویه مجبور به استعفا میگردد و مردم خواستار بازگشت به قانون اساسی سال 2004 میشوند. خشونتها طی 16 تا 18 فوریه افزایش مییابد و ساختمانهای دولتی به تصرف گروههای مخالف دولت(غربگراهای افراطی) درمیآید. مطابق آمار وزارت بهداشت اوکراین طی 18 تا 20 فوریه در درگیریهای خونین پلیس و مردم، 77 نفر از نیروهای مخالف دولت کشته میشوند و نیز 196 نیروی پلیس نیز هدف گلوله شبهنظامیان غربگرا قرار میگیرد.
در 21 فوریه در اثر فشارهای غرب، ویکتور یانوکوویچ به امضای تفاهمنامهای با اپوزیسیون تن میدهد. مطابق این معاهده که در حضور 3 وزیر خارجه اروپایی امضا میگردد، رئیس جمهور متعهد میشود تا شرایط را برای بازگشت به قانون اساسی 2004 و نیز برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری تا دسامبر 2014 فراهم آورد. در مقابل مخالفین نیز متعهد میشوند تا به مسئولیتهای مدنی خود عمل کرده و با تحویل اموال و اماکن دولتی به کار عادی خود اشتغال ورزند. اما با رعایت نشدن شرایط معاهده از سوی جناح راست افراطی و اعلام اولتیماتوم، رئیسجمهور مجبور به ترک اوکراین میشود.
روسیه بارها مواضع مجلس اوکراین در حمایت از غرب و عدم اجازه به یانوکوویچ برای اجرای وظایف قانونیاش را تقبیح و خواستار اجرای معاهده 21 فوریه میان مخالفان و رئیسجمهور شده بود. سرانجام روسیه که تا 23 فوریه 2014 بهشدت مشغول برگزاری المپیک زمستانی سوچی بود و امکان گسترده دخالت در بحران را نداشت، پس از فراغت از المپیک و مشاهده فعالیتهای خلاف منافع ملی خود در اوکراین، دست به فعالیتهای گستردهای زد. افزایش حمایتهای مالی از روستباران شرق اوکراین، اعلام حالت فوقالعاده در مرزهای خود با اوکراین و گسیل نیروی نظامی به این مناطق و استفاده از نیروی نظامی در اول مارس در جزیره «کریمه» به درخواست نخستوزیر این جمهوری.
در 16 مارس نیز بیش از 96% از شرکتکنندگان در همهپرسی به الحاق کریمه به روسیه رأی مثبت دادند و بدینصورت روسیه این جزیره را به عنوان قلمروی حاکمیتی خود اعلام نمود. گذشته از اینکه استراتژی روسیه در الحاق کریمه به خاک خود، چه میزان عقلایی و منفعتی بود، میتوان دلایل روسیه از این کار را به صورت زیر خلاصه نمود:
1. نمایش قدرت و اقتدار منطقهای خود بهویژه در برابر غرب و گروههای غربگرای اوکراین و نیز نوعی انتقامگیری پس از به خطر افتادن منافع این کشور در اوکراین به دنبال دخالت کشورهای غربی در بحران اوکراین.
2. تسلط قطعی بر منطقه استراتژیک کریمه به عنوان، نقطهای حیاتی در تسلط نظامی بر دریای سیاه و تنگههای استراتژیک «باسفور و داردانل». اگرچه روسیه از 1997 با عقد قراردادی با اوکراین اجازه ایجاد پایگاه نظامی در این جزیره را به مدت 20 سال در اختیار داشت، اما این معاهده در 2017 تمام میشود، لذا بسیاری از کارشناسان معتقدند، روسیه به این دلیل که تسلط اتحادیه اروپا بر اوکراین و ورود پایگاههای نظامی ناتو به این کشور را محتمل میدانست، بلافاصله پس از جدی شدن بحران اوکراین، استراتژیکیترین نقطه اوکراین را از این کشور تجزیه و به خود الحاق نمود تا با تقویت پایگاهها نظامی خود در این منطقه، بتواند تهدیدات ناشی از حضور پررنگتر ناتو در اوکراین را کاهش دهد. علاوه بر این تسلط نظامی بر دریای سیاه از طریق کریمه و نیز حضور نظامی در مدیترانه به اتکای پایگاه نظامی «طرطوس» در سوریه، استراتژی یکپارچهای است که روسیه برای افزایش توان در برابر ناتو و ایجاد توازن با این نیرو بهویژه در جنوب اروپا و ترکیه دنبال میکند.
سناریوهای پیش روی روسیه
الحاق کریمه به روسیه، خواسته یا ناخواسته توقعی را در میان دیگر روستبارهای شرق اوکراین در الحاق آنان به روسیه، ایجاد نمود. آرزویی که پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین و جدا افتادن این مناطق از سرزمین مادری (روسیه)، در میان آنان پرورش یافته بود. از طرف دیگر روسیه که این افراد را سربازان خود در برابر موج اروپاخواهی غرب اوکراین میدید، شروع به حمایت مالی، مشورتی و تسلیحاتی از این گروهها نمود. در حقیقت روسیه و روستبارهای اوکراینی، گرچه در ظاهر همکاری نزدیکی با یکدیگر دارند اما تا حدودی دو هدف متفاوت را نسبت به یکدیگر در اوکراین دنبال میکنند. این عدم تطابق اهداف مشکلاتی را برای روسیه ایجاد نموده است.
در روند تحولات اوکراین 4 سناریو پیش روی روسیه است که در زیر به بررسی آنها و آثار مترتب بر هر یک میپردازیم:
1. حفظ وضع موجود
سناریوی حفظ وضع موجود بدین معناست که روسیه بعد از الحاق کریمه به خاک خود، هیچ اقدام خاص دیگری انجام ندهد و اجازه دهد تا جمهوریهای خودخوانده شرق اوکراین بدون حمایت روسیه در تقابل با دولت مرکزی اوکراین به راه حلی برای آینده سیاسی خود دست یابند.
نقاط قوت این سناریو برای روسیه:
الف- در چنین حالتی به احتمال زیاد غرب از وضع تحریمهای بیشتر علیه روسیه منصرف شود.
ب- این سناریو از وخیمتر شدن شرایط سیاسی و اقتصادی روسیه بهویژه در ارتباط با غرب جلوگیری خواهد نمود.
ج- تصمیمگیری برای متحدان روسیه و نیز کشورهای حوزه مشترکالمنافع که ارتباطات خوبی نیز با اوکراین داشتهاند، راحتتر خواهد بود و آنان میتوانند در محیطی عقلانی روابط خود با روسیه و اوکراین را تنظیم نمایند (لازم به ذکر است بحران پدیده آمده، سیاست خارجی بسیاری از کشورهای مستقل منطقه را که روابط خوبی با هر دو کشور روسیه و اوکراین داشتهاند، دچار مشکل نموده است.).
د- روسیه میتواند با تمرکز بیشتر بر موقعیت خود در کریمه، تسلط و اقتدار خود بر این شبهجزیره استراتژیک را تضمین نماید.
نقاط ضعف این سناریو برای روسیه:
الف- عدم حمایت روسیه از مردم شرق اوکراین، دست دولت مرکزی اوکراین را برای اعمال فشارهای بیشتر در جهت تسلط نظامی و سیاسی بر این مناطق بازخواهد گذاشت و به احتمال قوی، جداییطلبان شرق اوکراین مجبور به عقبنشینی و پذیرش شروط دولت خواهند شد. با استحکام مواضع دولت اوکراین در شرق این کشور و کنترل کامل اوضاع توسط آنان، مجدداً دولت اوکراین با روسیه هممرز خواهد شد. اوکراینی که بهشدت متمایل به اتحادیه اروپا است، به احتمال قوی تعاملات زیادی با ناتو خواهد داشت و روسیه را به چشم یک دشمن خواهد نگریست، دشمنی که بخشی از خاکش را (کریمه) «اشغال» نموده است.
ب- مسئله ترانزیت کالا و انرژی از خاک اوکراین بسیار مبهم میشود. همچنین به ظرفیت دفاعی روسیه در مرز با اوکراین ضربه وارد میشود و احتمال پدید آمدن ناامنیهای محلی تا مدتها وجود خواهد داشت. همچنین در صورت ورود جدی ناتو در اوکراین، تقابل با ناتو از اساسیترین مشکلات روسیه خواهد بود.
ج- سیطره دولت بر مناطق شرقی بیشک شروع دور تازهای از فشارها بر مردم روستبار این مناطق است، چه اینکه از دید دولت مرکزی آنان هزینههای زیادی را بر اوکراین وارد آوردهاند از این حیث حقوق سیاسی و اجتماعی این افراد بهشدت مبهم خواهد بود. مجموعه این فشارها به تئوری «جهان روسی» که در 18 مارس 2014 توسط پوتین مطرح شده بود، بهشدت آسیب خواهد زد. مطابق این تئوری هر کس که در هر جای دنیا به زبان روسی صحبت میکند جزئی از هویت روسی است و حمایت از او به عهده دولت روسیه خواهد بود.
د- وجههی دولت روسیه در میان حدود 20 میلیون روستبار شرق اوکراین بهشدت آسیب خواهد دید. مردمی که دائماً از روسیه به عنوان «سرزمین مادری» یاد میکردند و دولت روسیه را بزرگترین حامی خود دانسته و در طول بحران، سعی بر تقویت مواضع روسیه در اوکراین داشتند.
2. فدراتیو شدن اوکراین
طی این سناریو یکپارچگی سرزمینی اوکراین تضمین میشود اما ساختار سیاسی و حکومتی جمهوری اوکراین به فدراسیون اوکراین تغییر مییابد. طی این مدل فدراسیون اوکراین از سه ایالت نیمه خودمختار غربی، میانی و شرقی شکل مییابد و طی قانون اساسی (فرضی) جدید، به هر ایالت اختیارات زیادی در حوزهی مدیریت محلی، داده میشود و قدرتهای خارجی یعنی روسیه و کشورهای غربی متعهد به حفظ بیطرفی سیاسی و نظامی در قبال اوکراین میشوند.
نقاط قوت این سناریو برای روسیه:
الف- این سناریو به دلیل ظاهر قانونی و تطابق با اصول حقوق بینالملل کمهزینهترین (از حیث حقوقی) سناریو برای طرفین است. همچنین امکان حلوفصل بحران در چارچوب قانون و کاهش تلفات را افزایش میدهد.
ب- باید توجه داشت که از ابتدای شروع بحران، به استثنای «کریمه»، روسیه هیچ ادعایی در مورد الحاق دیگر مناطق اوکراین، نداشته است. حتی زمانی که در استان «دونتسک» مردم در همهپرسی، به الحاق به روسیه رأی مثبت دادند، دولت روسیه در برابر این اقدام عکسالعمل مثبت نشان نداد. در این رابطه معاون اول پوتین آقای «ایگور شووالف» در 23 ژانویه 2015 میگوید: «من هیچگاه حرفی از رئیسجمهور و نخستوزیر در مورد تجزیه شهرهای شرق اوکراین نشنیدم. ما تلاش میکنیم تا تمامیت ارضی اوکراین حفظ شود. فقط نمیخواهیم در آن مناطق جنگ باشد، چراکه این جنگ منافع ما را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. ما اوکراین را یک کشور دوست و عضوی از خانواده میدانیم». «سرگی لاوروف» نیز طی نطقی در 16 دسامبر 2014 تأکید میکند که «مسکو هیچ پیشنهادی در مورد فدرالیزاسیون یا خودمختاری برای مناطق شرقی ندارد و این تصمیم به عهده خود آنهاست. دونتسک، لوگانسک، اودسا، خارکوف و دامباس با کریمه تفاوت دارند. کریمه در نوع خود منحصربهفرد بود و تجربه آن در جای دیگر اتفاق نخواهد افتاد. ما باید گفتگویی بین 8 منطقه اوکراین ایجاد نماییم تا آنها خود راهی برای تمرکززدایی پیدا کنند. این راه میتواند فدرالیزه کردن باشد اما توقف عملیاتهای نظامی مقدم بر هر اقدام دیگر است.»
از این حیث این سناریو با برنامه رسمی و سیاستهای اعلامی دولت روسیه تطابق دارد و میتواند وجهه سیاسی روسیه را که پس از الحاق کریمه دچار خدشه شده است، بهبود بخشد.
ج- خودمختاری نسبی مناطق شرقی اوکراین به صورت ساختارمند و حقوقی امکان مشارکت سیاسی روسیه را در این مناطق فراهم خواهد آورد و از سوی دیگر سرزمین حائلی میان روسیه و مناطق غربگرای اوکراین ایجاد خواهد نمود که این فاصله از حیث نظامی برای روسیه ارزشمند خواهد بود چراکه امکان هممرزی با ناتو را منتفی مینماید.
نقاط ضعف این سناریو:
الف- این سناریو از حیث تقسیمات سیاسی-جغرافیایی برای سیاستمداران اوکراینی مبهم است و فعلاً احتمال آمادگی پذیرش آن از سوی دولت مرکزی اوکراین کم است.
ب- گروههای مبارز روستبار شرق اوکراین با یکدیگر بر سر مسائل مختلف اختلاف دارند و این اختلاف ساختارهای فدرال را در معرض تزلزل قرار خواهد داد.
3. تجزیه و استقلال مناطق شرق اوکراین
مطابق این سناریو استانهای شرق اوکراین، بهطور کامل از تحت حاکمیت دولت مرکزی خارج شده و تبدیل به دولت-ملتی مستقل میشوند.
نقاط قوت این سناریو برای روسیه:
الف- در عین حال که ساختارهای مرزی روسیه هیچ تغییری نمیکند، اما استقلال شرق اوکراین یک برد ژئوپلیتیک برای روسیه محسوب میشود چرا که یک منطقه بزرگ روستبار متمایل به روسیه از شرق و جنوب اوکراین تا مرزهای «مولداوی» شکل میگیرد و روسیه دسترسی خاکی به کریمه پیدا میکند.
ب- این کشور مستقل روابط نزدیک و استراتژیکی با روسیه خواهد داشت و حمایت نظامی مستحکمی از روسیه دریافت خواهد کرد که طی آن تا حدود زیادی میتواند از دخالت و تعرضات اوکراین و ناتو در امان باشد.
نقاط ضعف این سناریو برای روسیه:
الف- وضعیت حقوقی این تقسیمات و نیز محدوده جغرافیایی آن بسیار مبهم است.
ب- این مناطق به عنوان مناطقی که یکپارچگی سرزمینی اوکراین را مختل نمودهاند، بهطور حتم با تهدیدات و تحریمها جدی از سوی اوکراین (با پشتیبانی اتحادیه اروپا) مواجه خواهند شد که ممکن است منجر به یک کشمکش درازمدت شود.
ج- تحریمهای احتمالی غرب علیه این منطقه و نیز شناخته نشدن قطعی (دوژور) توسط بسیاری از واحدهای سیاسی دیگر، ارتباطات سیاسی و تجاری این منطقه مستقل را بسیار محدود خواهد بود و احتمالاً تبادلات این واحد سیاسی از روسیه و چند کشور دیگر تجاوز نخواهد کرد. نبود ارتباطات تجاری- سیاسی و نیز فقدان پتانسیلهای اقتصادی کافی، به احتمال قوی، متوسط رفاه در این مناطق را حداقل پایینتر از روسیه نگه دارد که این تفاوت در طولانیمدت موجبات نارضایتی در این مناطق خواهد شد.
د- جدایی این سرزمینها و استقلال آنها برای دولت اوکراین و غرب، بسیار مشابه وضعیت کریمه است از این حیث پذیرش چنین موقعیتی بسیار سنگین خواهد بود، لذا فشارهای غرب بر روسیه تشدید خواهد شد و علاوه بر این در بخشهای غربی اوکراین یک «روسو فوبیا» شکل خواهد گرفت که دستمایه تقابلهای بیشتر با روسیه خواهد شد.
4. سناریوی «کریمه»
در این حالت مناطق شرق اوکراین طی یک سری پروسههای حقوقی (مثلاً همهپرسی) تصمیم میگرند تا از حاکمیت دولت اوکراین خارج شده و به خاک روسیه بپیوندند.
نقاط قوت این سناریو برای روسیه:
الف- این سناریو، حالت بیشینهی پیروزی ژئوپلیتیک روسیه محسوب میشود. قلمروی روسیه گسترش مییابد و پتانسیلهای مادی روسیه بهویژه از حیث جمعیت، منابع معدنی و صنایع سنگین (که در شرق اوکراین موجود است) نیز افزایش مییابد.
ب- موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک روسیه در دریای سیاه و در مناطق مورد منازعه با مولداوی بهبود مییابد.
نقاط ضعف این سناریو برای روسیه:
الف- این سناریو احتمال درگیری نظامی مستقیم روسیه با اوکراین یا حتی به صورت موقتی با ناتو را بهشدت افزایش میدهد و دو طرف متحمل تلفات زیادی خواهند شد.
ب- روسیه با سیل شدیدی از تحریمهای همهجانبه و طولانیمدت از سوی غرب مواجه خواهد شد که به احتمال زیاد جامعه روسیه توان تحمل چنین تحریمهایی را نخواهد داشت. از سوی دیگر روسیه برای کاهش آثار تحریم، مجبور به دادن امتیازات زیادی به کشورهای ثالثی چون چین و هند خواهد شد.
ج- مرزهای جدید روسیه توسط کشورهای اروپایی و همپیمانان آنها به رسمیت شناخته نخواهد شد و چهره بینالمللی روسیه بهشدت دچار خدشه خواهد شد و روسیه مجبور است برای حفظ ارتباط خود با کشورهای خارج نزدیک و اتحاد گمرکی، هزینههای زیادی پرداخت کند.
د- روسیه باید مسئولیت وضعیت اقتصادی ضعیف و نیز وضعیت نظامی-امنیتی شکننده در این مناطق را بپذیرد. همچنین با اوکراین هممرز خواهد شد، در حالی که بخش مهمی از قلمروی آن را جدا نموده است. این خود موجبات تخاصمها و تهدیدات دائمی میان روسیه و اوکراین بهویژه در نوار مرزی خواهد بود.
ه- اوکراین پس از این سناریو برای انتقامگیری به صورت رادیکال به اتحادیه اروپا و امریکا روی خواهد آورد و اجازه فعالیت تام به ناتو خواهد داد. مجموعه این عوامل به معنای یک تخاصم فرسایشی برای روسیه است.
جمعبندی
سناریوی شمارهیک، هماکنون در صحنه سیاسی اوکراین در حال جریان است. اگرچه این حالت مورد رضایت روسیه نیست اما، روند حوادث موجب استقرار چنین وضعیتی شده است و تقریباً محتملترین سناریو میباشد. از این حیث اگر روسیه خود را از بحران کنار بکشد، سناریوی شمارهیک حتماً اتفاق خواهد افتاد.
سناریوی شماره دو یعنی فدراتیو شدن اوکراین را میتوان کمهزینهترین سناریو و پرمنفعتترین آنها برای روسیه نامید، اما به دلیل ابهامات متعددی که در چشمانداز آن بهویژه برای اوکراین و کشورهای اروپایی وجود دارد، زیاد محتمل نیست.
سناریوی شماره سه یعنی استقلال مناطق شرقی، اگرچه از نظر چشمانداز برای روسیه مناسب است، اما از ریسک بالایی برخوردار است و در صورت اجرا، روسیه باید آماده یک تقابل طولانی با غرب و اوکراین باشد و از این حیث هیچکدام از طرفین به این سناریو تمایلی ندارند.
سناریوی شمارهی 4 یعنی الحاق مناطق شرق اوکراین، پرریسکترین سناریو برای روسیه است. تهدیدات جدی غرب و خدشه به وجههی روسیه در نظام بینالملل و شناخته شدن به عنوان یک کشور متعرض و اشغالگر، از عواملی است که روسیه را از اجرای این سناریو بر حذر میدارد و احتمال آن را پایین میآورد.