برخی خبرها حکایت از توافق روسیه و آمریکا برای آتشبسی خاص در جنوب سوریه و مشخصا در قنیطره و حوالی بلندیهای جولان دارد. در ادامه گزارشی از اندیشکده راهبردی تبیین که در شهریورماه 1394 منتشر شده بود، بازنشر میشود.
اندیشکده راهبردی تبیین – بلندیهای جولان كه از منظر جغرافیایی بالغ بر 1 درصد از مساحت سوریه را شامل میشود، منطقهای کوهستانی است که در جنوب غربیترین بخش خاک سوریه و 70 كيلومتري دمشق و بین مرزهای سوریه، لبنان، اردن و فلسطین اشغالی واقع شده است. رژيم صهیونیستی در جنگ 6 روزه ژوئن 1967، اين منطقه را به اشغال خود درآورده و پس از عدم موفقيت سوريه در بازپسگیری آن در سال 1973، در سال 1981، آن را که متعلق به سوریه است به خاک خود ضمیمه کرد كه البته این اقدام هیچگاه مورد تأیید سازمان ملل متحد قرار نگرفت. نیروهای سازمان ملل از ۳۱ مه سال ۱۹۷۴ بهعنوان نیروی ناظر سازمان ملل متحد (UNDOF) در بلندیهای جولان حضور داشته و بر حفظ آتشبس میان سوریه و اسرائیل نظارت میکنند كه از آن سال تا پيش از وقايع سوريه منطقه آرامي محسوب شده و درواقع آرامترين مرز رژيم صهيونيستي به حساب میآمد.
وضعیت توپوگرافی این ارتفاعات بهگونهای است که تسلط بر جولان برای رژيم اسرائیل اهمیتی فراوان دارد. ارزش استراتژیکی و راهبردي جولان برای اين رژيم قابل چشمپوشی نیست. از منظر امنیتی، تسلط بر جولان این امکان را به آن میدهد که هرگونه تحرک نظامی سوریه را تحت نظر داشته و با وجود چینخوردگیها و بلندیهای موجود در این منطقه، بخشهای زیادی از فلسطین اشغالی را در تسلط خود قرار دهد. همچنين این ارتفاعات از اهمیت آبی برخوردار بوده و سومین منبع تأمینکننده آب اسرائیل است. راهبردي بودن اين موضوع وقتي به اثبات میرسد كه به كنگره اول صهیونیستها در سال 1897 و تأکید آن بر اهميت آب در تشكيل دولت يهود نگاهي دقيق انداخته شود. از اینرو وجود منابع آب شیرین و زمینهای حاصلخيز، همه مؤید موقعیت ویژه جولان و اهمیت آن برای اقتصاد رژيم اسرائیل بوده و آن را یک منبع آبی در درازمدت برای خود میداند. اسرائیل با همين رويكرد توانسته است بر بیش از 600 میلیون مترمکعب از آب بلندیهای جولان مسلط شده و به این ترتیب 30 درصد از نیازهای سالیانه خود به آب را تأمین میکند.
بنابراين تلاش اين رژيم براي تبديل اين منطقه به جزء جداییناپذیر جغرافیای سیاسی مناطق ارضي خود داراي دلايل وجودي و راهبردي بوده است. به همين دليل با وجود گذشت 47 سال از اشغال بلندیهای جولان از سوریه در سال 1967، رژيم اسرائیل به دنبال تحمیل شهرکنشینی در جولان بوده است. ارتش اسرائیل در سال 1967 از 130 هزار سكنه جولان بالغ بر 90 هزار نفر را اخراج کرد، كه از اين ميان 9 هزار نفر فلسطینی بودند. اين رژيم برای تثبیت اقدامات خود، شهرکسازی در این منطقه اشغالی را در سال 1980 تصویب کرد، این مصوبه از سوی سازمان ملل رد شد اما صهیونیستها شهرکسازی در این منطقه را بهصورت منظم دنبال کرده و تاكنون بیش از 30 شهرک صهیونیستنشین در آن ايجاد کردهاند که 18 هزار صهیونیست در آنها زندگی میکنند.
رژیم صهیونیستی از تحولات بحران سوریه از بهار سال 2011 میلادی تاکنون برای تقویت شهرکسازی صهیونیستی در بلندیهای اشغالی جولان استفاده كرده است. بنابراين میتوان اینگونه استدلال كرد رژيم اسرائيل در تلاش است كه اوضاع کنونی اسکان شهرکنشینان در بلندیهای جولان را که سرزمین سوری است، به یک واقعیت غیر قابل تغییر تبدیل کند.
از طرف ديگر بايد ذكر كرد كه در طول اين مدت دولت سوريه همه تلاش خود را به كار گرفته تا بتواند راهي براي آزادسازي اين منطقه راهبردي پيدا كند. از مذاكره گرفته تا درگيري كه اين اواخر در جريان بوده از جمله تلاشهای صورت گرفته بوده است. دولت سوريه بهویژه طي اوايل دهه 2000 تلاش كرد از طريق مذاكره به مسئله پايان دهد. مثلاً بشار اسد در اواخر سال 2004، در مصاحبهای با اشپیگل خواستار مذاکرات مستقیم با اسرائیل در مورد جولان شد[1] و حتي در مواردي نيز دولت تركيه بهعنوان ميانجي در اين مسئله حضور پيدا كرد؛ اما سلسله تغییرات سیاسی در لبنان که از اویل سال 2005 (با ترور حریری) آغاز و منجر به خروج نیروهای سوری از خاک لبنان پس از 29 سال گردید و متعاقب آن تغییر ترکیب پارلمان و ایجاد فضای ضدسوری در لبنان، سوریه مواضع تندتری را علیه اسرائیل در پیش گرفت تا آنجا که در ژوئن 2006 (قبل از جنگ حزبالله و اسرائیل) گروهی که خود را جبهه مردمی مقاومت برای آزادی جولان میخواند اعلام موجودیت نمود. در بیانیه این جنبش بر مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل تأکید شده بود. جنگ حزبالله و اسرائیل و موفقیت حزبالله در ناکام گذاشتن اسرائیل، باعث تقویت جنبش مقاومت و بهتبع آن دلگرمی سوریه از روند تحولات لبنان گردید.
بدين ترتيب تلاشهای دولت سوريه ضمن تندتر شدن لحنش در مقابل صهیونیستها، ادامه يافت. اين تلاشها بهگونهای بود كه هرگاه رهبری سوریه، شرایط داخلی اسرائیل را در حالت ضعیف و شکننده و موقعیت داخلی و منطقهای خود را مطلوب ارزیابی نموده و احساس میکرد در مذاکرات احتمالی میتواند دست برتر را داشته باشد، تمایل خود را برای ازسرگیری تلاشها براي آزادسازی جولان نشان میداد؛ اما عليرغم آرام بودن اين منطقه و ادامه تلاشهای سوريه براي بازپسگیری آن حتي از طرق مسالمتآمیز، به دلیل ویژگیهای ژئوپولیتیکی منطقه، اهمیت استراتژیکی جولان برای رژيم اسرائيل و اهميت راهبردي آن براي جبهه مقاومت و بهویژه سوريه موجب میشد كه سايه تنش هرازگاهی مجدد بر سر اين منطقه بازگردد. علیالخصوص كه آزادسازی جولان میتواند تبعات امنیتی برای اسرائیل در پی داشته باشد.
از همين روي بود كه وقتي پس از سال 2011 و زماني كه بحران در سوريه بالا گرفت، رژيم اسرائيل تلاش كرد كه اين منطقه را به هر شكل ممكن امن نگاه دارد تا از حملات احتمالي نيروهاي مقاومت جلوگيري نمايد. در همين راستا با ایجاد ارتباط با برخی سران گروه تكفيري جبهه النصره که با حمایت قطر و ترکیه با مطرح کردن شعارهای مذهبی و طایفهای دست به عمليات عليه دولت سوريه در اين كشور زده بود، تلاش كرد تمرکز عملیاتی آنها را در مناطق حساس برای محور مقاومت در مرزهای لبنان قرار داده و با بزرگنمایی حضور آنها در مناطق مجاور بلندیهای جولان، حضور نظامی و امنیتی خود را در این منطقه افزایش دهد تا از اين طريق، از یک طرف مانع تحرکات ارتش سوریه و گروههای مقاومت در این منطقه شده و در صورت نیاز اقدام به عملیات نظامی علیه نیروهای مقاومت کند و از طرف ديگر نیز خلأ موجود در اين منطقه حساس را با استفاده از النصره بهجای نيروهاي مقاومت پر كند كه برخلاف تصور صهیونیستها موجب حضور نیروهای مقاومت لبنانی در كنار ارتش و نیروهای مردمی سوریه براي مقابله با النصره در اين منطقه شد. نتيجه آن فعال شدن جبهه شمالی با خط مرزی بسیار طولانی به طول بیش از ١٥٠کیلومتر در جولان و در جنوب لبنان تا بندر «ناقوره» در ساحل مدیترانه در برابر اسراییل بود. در حالی که اسراییل پس از امضای موافقتنامه کمپدیوید در سال١٩٧٨ همه توان خود را برای بستن این جبهه بهکار برده بود، اینک این جبهه گشوده شده و تبديل به مركز اصلي درگیریهای مستقيم مقاومت با نيروهاي اسرائيل شده بود. گشوده شدن جبهه جولان براي اسرائیلیها، بهاندازهای نگرانکننده بود كه حتي باعث شد بنيامين نتانياهو در بلنديهاي جولان حضور يابد.
هرچند دبير كل حزبالله لبنان فعالیت نیروهای مقاومت برای آزادسازی جولان را در اردیبهشت سال 1393 اعلام کرد اما فعالیت این جبهه وقتی علنی و عملي شد که رژیم صهیونیستی طی عملیاتی در 28 دیماه همان سال عدهای از نیروهای ارشد مقاومت اسلامی از جمله سردار اللهدادی از ایران و جهاد مغنیه و محمد ابو عیسی، یکی از فرماندهان و متخصصان عملیات میدانی را در منطقه قنیطره به شهادت رساند. قنيطره در يك مثلث و در ميانه مرزهاي سوريه، لبنان و فلسطين اشغالشده واقع شده است. اين منطقه دقیقاً در مقابل بلنديهاي جولان واقع شده كه رژيم صهيونيستي دهها سال آن را تحت اشغال خود داشته است. اين عمليات بنا به گفته ناصر قنديل، نماينده سابق پارلمان لبنان، بهترين گواه وجود جبهه جولان بود. پيامد اين حمله عمليات مزارع شبعا بود كه در بهمنماه سال گذشته با فاصلهاي اندك بعد از سخنان دبيركل حزبالله لبنان انجام شد كه در آن گفته بود ديگر به قواعد بازي با رژيم صهيونيستي پايبند نخواهد بود. عملياتي بسیار دقیق و حسابشده به لحاظ زماني و مکاني. چراکه منطقه مزارع شبعا در منتهیالیه جنوب لبنان و نزدیک به بلندیهای جولان از سال٢٠٠٠میلادی به بعد، منطقه درگیری محسوب شده و قطعنامه آتشبس شماره ١٧٠١ که پس از جنگ ٣٣روزه در ماه آگوست ٢٠٠٦ صادر شد، شامل اين منطقه نمیشود چراکه این منطقه بخشی از خاک لبنان اما در اشغال ارتش اسرائيل است. پس از آن ارتش سوريه در عملياتي كه گفته ميشود با حمايت نيروهاي حزبالله انجام شد، نقاطي استراتژيك در چند كيلومتري بلنديهاي جولان را تحت كنترل خود گرفت.
از اینرو در كنار تمامی ویرانیها، آسیبها، کشتهها، آوارگیها، بیخانمانیها و مرگومير هزاران غيرنظامي كه دل هر انساني را به درد ميآورد، بحران سوریه دستاوردي مهم برای نيروهاي مقاومت داشت و آن شکلگیری جبهه جولان بود. بنا به گزارش رسانهها و موارد مطرحشده از منابع اطلاعاتي هر دو طرف، يك جبهه در هر سوي اين جبهه درگير نبرد هستند. در سمت مقاومت بنا به ادعاي رسانهها، نيروهاي دفاع ملي سوريه و حزبالله لبنان حضور دارند و در سوي مقابل مقاومت، نيروهاي معارض دولت سوريه، اسرائيل و سازمان اطلاعات اردن صفآرایی کردهاند. البته در برخي موارد رسانههای رژيم صهيونيستي اخباري مبني بر حضور جنبش جهاد اسلامي در بلندیهای جولان و در كنار محور مقاومت و شليك موشك از اين منطقه به مناطقي در داخل اسرائيل (مانند الجليل) منتشر کردهاند كه اینگونه موارد از جانب اين جنبش تكذيب شده است.
و نهایتاً اينكه اهميت راهبردي ارتفاعات جولان نه براي محور مقاومت و نه براي رژيم اسرائيل كه اين منطقه را براي دههها تحت اشغال خود داشته است، قابل چشمپوشي نبوده و به نظر میرسد تنش بر سر آن تا آزادسازی كامل ادامه خواهد داشت.
[1]- Seth Wikas, Can Syria Come in from the Cold?, Washington Institute.org, 2007.