در اردیبهشتماه سال جاری بود که وزیر خارجهی عربستان سعودی در نشست خبری از همتای ایرانی خویش دکتر محمدجواد ظریف دعوت کرد تا برای شرکت در مذاکرات دوجانبه در ریاض حضور یابد که به علت مذاکرات هستهای کشورمان این سفر لغو گردید. عربستان سعودی به عنوان بزرگترین حامی افراطیگری و سلفیگری در جهان اسلام شناختهشده که در چند سال گذشته توانسته است با تجهیز مالی گروههای سلفی- تکفیری در جهان اسلام، میدانی را بازکرده و حتی با استفاده از این تسلط بر روی نیروهای تکفیری، بعضاً موفق به سوارشدن بر موج بیداری اسلامی در بعضی از کشورهای منطقه نیز شده است؛ اما در چند هفتهی گذشته، پادشاه عربستان سعودی و همچنین علمای طراز اول وهابی، موضعگیریهای بسیاری را در محکومیت افراطگرایی و گروههای تکفیری منطقه از جمله داعش داشته و از حامیان سرکوب این گروهها شدهاند که به صورت مستقیم و غیرمستقیم خواهان ازسرگیری روابط نزدیک با ایران در منطقه هستند.
در زیر به بررسی علت استیصال رفتاری عربستان و پالسهای مثبت آن به جمهوری اسلامی بهمنظور مذاکره پرداخته میشود. واقعیت موجود در صحنه این است که عربستان سعودی با صرف هزینههای میلیارد دلاری خود، حمایتهای بیچونوچرای آمریکا و جهان غرب از آن و همچنین قرار داشتن عربستان به عنوان محوریت جهان اسلام به علت وجود شهرهای مذهبی مکه و مدینه که کانون ظهور اسلام است، هرگز نتوانسته منافعی را با توجه به آنچه هزینه کرده، به دست آورد؛ ازاینرو ناچار به برقراری ارتباط با ایران شده است.
عربستان در 3 سال گذشته و بعد از ناکامی بیداری اسلامی، بسیار احساس تفاخر میکرد؛ از طرف دیگر در اواخر دولت احمدینژاد و اوایل دولت روحانی، ایران بارها برای برقراری ارتباط با عربستان، چراغ مثبت ارائه میکرد؛ ولی عملاً واکنشی از سوی سعودیها دیده نشد و مذاکراتی هم صورت نگرفت؛ اما در ماههای جاری شاهد پالسهای مثبتی از این کشور هستیم که برخی از دلایل آن در زیر آمده است:
– واقعیت این است که گروههای سلفی، تکفیری و همچنین جریانات غربگرای جهان اسلام که منافع عربستان سعودی را در منطقه تأمین میکردند و از حمایتهای مالی و نظامی و سیاسی این کشور بهره میبردند، یکی پس از دیگری یا شکستخوردهاند و یا جامعهی جهانی آنها را محکوم کرده و در بسیاری از موارد با رأی مردم در حال کنار رفتن هستند.
– در عراق شاهد هستیم که دولت شیعی عراق علیرغم استفاده عربستان سعودی از جریان بعثی- تکفیری داعش تشکیل شد و حمله داعش به عراق باعث یکپارچگی میان شیعیان، اکراد و اهل تسنن در بسیاری از مناطق این کشور شده است.
نفوذ ایران میان سیاستمداران و گروههای عراقی بیش از پیش در حال گسترش است که پیشبینی میشود با از بین رفتن داعش در این کشور، ایران به عنوان بزرگترین حامی عراق شناختهشده و ترکیه و عربستان در این مورد از دور خارج میشوند.
– در سوریه نیز علیرغم تسلط نیروهای تکفیری و ضد نظام بر بخش قابلتوجهی از مناطق این کشور تا سال 92، به یکباره با تصمیم ایران در خصوص شروع همکاری حزبالله و برخی گروههای عراقی با سوریه، بیشتر مناطق این کشور از لوث وجود تکفیریها پاک شد.
همچنین در انتخاباتی که برگزار شد، بشار اسد توانست با رأی اکثریت مردم این کشور دوباره رئیس جمهور این کشور شود و اگر سوریه نیز همانند عراق از بحران پیش رو خارج شود، به عنوان همپیمان اصلی ایران و حامی جریان مقاومت بیش از گذشته میشود.
باید در نظر داشت که طی 2 سال گذشته، جامعهی جهانی از گروههای تندرو در سوریه حمایت میکرد ولی امروزه تقریباً اکثر دولتهای دنیا به مخالفت با آن برخاسته و خواستار نابودی آنها هستند.
– در نوار غزه که تحت کنترل گروههای فلسطینی جهاد و حماس بود، همزمان با شروع درگیریها در سوریه، انشقاق گستردهای میان خط مقاومت و حماس به وجود آمد؛ غرب و حامیان عربی آن از جمله عربستان بر این باور بودند که با کوچکترین تحرک اسرائیل بر ضد این گروهها، مقاومت اسلامی در غزه از هم پاشیده شده و رژیم غاصب صهیونیستی، غزه را تصرف میکند؛ اما پس از شروع جنگ میان مقاومت اسلامی و این رژیم، خط مقاومت به وحدت رسید و با شناخت دشمن اصلی توانست بر رژیم غاصب صهیونیستی بیش از گذشته غالب شود و به جمهوری اسلامی ایران تمایل پیدا کند.
– در مسئلهی لبنان نیز عربستان سعودی و ارتجاع منطقه خیال میکردند که با تصرف سوریه خواهند توانست بر حزبالله، به عنوان بازوی اصلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، چیره شوند.
این روند به خوبی قابل مشاهده است که میان مسیحیان، دروزیها، شیعیان و بسیاری از اهل تسنن لبنان، تعامل بسیار خوبی ایجاد شده که این به علت جنایات وحشیانهی تکفیریها در سوریه بر ضد مسیحیان و دروزیها و همچنین حمایتهای عربستان از تکفیریها است.
– در یمن هم که پس از موج بیداری اسلامی، حکومت علی عبدالله صالح تغییر کرده و عربستان توانسته بود با استفاده از قدرت خود در این کشور، منصور هادی را که از حامیان عربستان و از مسئولین دوران حکومت علی عبدالله صالح بود، روی کار آورد و این اتفاق برای عربستان پیروزی بزرگی به حساب میآمد.
در نهایت منصور هادی نتوانست به لحاظ سیاسی و اقتصادی نظر مردم انقلابی این کشور را جلب کند و از طرف دیگر گروه انصارالله، یکی از گروههای شیعی این کشور که طرفداران بسیاری داشته و از حامیان خط مقاومت است، به دنبال اتحاد و ایجاد ائتلاف با جریان اهل تسنن شافعی (این جریان اهل تسنن جمعیت بسیاری داشته و دولت نیز از آنها حمایت نمیکند) بود تا بتواند اعتراضات گستردهای را به وجود آورد.
این اتفاقات منجر به برکناری محمد سالم باسندوه، نخستوزیر یمن و هیئتوزیران شد که پیشبینی میشود با ادامهی این اعتراضات، امکان برکناری دولت یمن بیشتر میشود که در این صورت انقلابیون کنترل این کشور را در دست میگیرند.
این امر را میتوان بزرگترین شکست برای عربستان دانست که حیات خلوت خود را از دست خواهد داد و امکان بروز نارضایتی در این کشور و کشورهای حاشیهی خلیجفارس به علت بیعدالتیهای رژیم سعودی دور از انتظار نخواهد بود؛ چراکه چندین میلیون یمنی در عربستان زندگی میکنند که اکثرشان از ظلم سعودیها به ستوه آمدهاند.
– در بحرین نیز که گمان میرفت سیر انقلاب این کشور از بین رفته است شاهد هستیم که دوباره مردم این کشور به میدان آمده و خواستار آزادی زندانیان و برکناری حکومت حمدبنعیسی هستند.
این در حالی است که در نگاه کلان به خوبی میتوان مشاهده کرد که توان آمریکا در منطقه و جهان کاهش پیداکرده، بسیاری از حوزههای قدرت خود در جهان را از داده و همچنین حریفان بسیاری مانند روسیه و چین در عرصه اقتصاد و سیاست پیداکرده است.
تمام این تغییرات در حالی در منطقه رخ میدهد که به خوبی میتوان مشاهده کرد اقتصاد ایران در حال ثبات بوده و دولت جدید در ایران موفق شده است تعاملات بسیار مثبتی را با جهان داشته باشد.
ایران توانسته است علاوه بر کشورهای منطقه، همپیمانان قدرتمندی هم در جهان به دست آورد که از جمله آنها میتوان به روسیه و چین اشاره کرد؛ اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند موضوع هستهای و اقتصاد و فرهنگ خود را به تثبیت برساند، عملاً به یک قدرت جهانی تبدیل میشود.
همچنین جمهوری اسلامی ایران توانسته است بسیاری از گروههای معاند داخل کشور که مورد حمایت عربستان و غرب هستند مانند جندالله، جیشالعدل، پژاک و… را تحت کنترل نسبی خود درآورده و آنها را یا از بین برده و یا به شدت منزوی کند.
تمام موارد فوق در حالی است که افکار عمومی جهان و خصوصاً مسلمانان نگاهی منفی نسبت به اقدامات عربستان سعودی در تقویت گروههای افراطی در منطقه و همچنین عدم محکومیت اقدامات رژیم صهیونیستی پیدا کرده و از حاکمان این کشور منزجر شدهاند.
تمامی عوامل فوق به علاوه وضعیت گروههای مورد حمایت عربستان در افغانستان، پاکستان و… و همچنین وضعیت داخلی عربستان سعودی که شامل وضعیت بحرانی زندانیان سیاسی، شیعیان، رقابت بر سر قدرت، مشکلات اقتصادی و… است، نشان میدهد که این کشور با روند بسیار سریعی در حال از دست دادن منافع خود بوده و یا حداقل تحت فشار بسیار زیادی قرار گرفته است.
تمامی موارد بالا نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران در حساسترینوضعیت خود در طی دوران پس از انقلاب اسلامی قرار دارد و اگر حامیان منطقهای ایران از جمله عراق، سوریه و لبنان بتوانند به ثبات کامل برسند و از طرف دیگر در یمن، به عنوان حساسترین نقطه در خاورمیانه به جهت اعمال نفوذ بر عربستان و دسترسی به آبهای آزاد، شاهد تغییر در حاکمیت باشیم و همچنین دموکراسی نسبی در بحرین برقرار گردد، عملاً عربستان سعودی در منزویترین حالت خود قرار خواهد گرفت.
این مباحث به خوبی نشان میدهد که چرا عربستان سعودی دست نیاز به سوی ایران دراز کرده و خواهان همکاری در سطح منطقه شده است.
پیشبینی میشود عربستان سعودی در مذاکرات خود با جمهوری اسلامی ایران، بیشترین درخواست را برای ثبات در یمن و متوقف کردن تلاش حوثیها داشته باشد که این موارد باید از سوی مسئولان سیاسی کشور در نظر گرفته شود؛ چراکه از مؤثرترین نقاطی که میتوانیم به عربستان سعودی و غرب فشار وارد نماییم، یمن و جریانات انقلابی آن است.
گروههای مذاکرهکنندهی ایران با عربستان باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران امروز در بالاترین موضع نسبت به گذشته قرارگرفته و در معادلات سیاسی به هیچوجه نباید امتیازاتی به طرف عربستانی خود واگذار کند.
همچنین باید مراقب استفادهی ابزاری عربستان از گروهک داعش و امتیاز گرفتن آن به واسطهی این گروهکهای افراطی بود؛ چراکه عمر افراطگرایی به پایان رسیده است و دولت سعودی اگرچه میتواند با استفاده از این گروهها در مدت کوتاهی بر منطقهای محدود مسلط شود، ولی تجربهی غلط آنها در سوریه و عرق نشان میدهد که این حرکتها در طولانیمدت موجب انسجام مسلمانان و منفورترشدن دولت سعودی میان امت اسلام شده است؛ به طوریکه عربستان چه بخواهد و چه نخواهد، نمیتواند با استفاده از این گروهکهای افراطی فشاری بر دنیای اسلام وارد کند.