اندیشکده راهبردی تبیین – جمهوری قزاقستان به دلیل واقع شدن در بخش میانی «اوراسیا» و شمال آسیای مرکزی از موقعیتی ژئواستراتژیک برخوردار است. قزاقستان با روسیه و چین مرزهای مشترک و طولانی داشته و از سمت غرب با دریای خزر هممرز است. لذا به نوعی همسایه دریایی جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب میشود. قزاقستان کشوری عموماً هموار است که بخش غربی و مرکزی آن را مناطق پست و بيابانی تشکيل داده و کوهستانهای آن در مناطق شرقی و جنوب شرقی واقع شده است.[1]
قزاقها که مردمي از نژاد ترک و مرتبط به اقوام اويغور غرب چين هستند و از لحاظ چهره به مغولها شباهت دارند، در سال 1991 پس از 60 سال زندگي پشت پرده آهنين، بهعنوان يک ملت پديد آمدند. قزاقستان که بهطور رسمي در سال 1936 بهعنوان يک جمهوري سوسياليست شوروي بهطور کامل شناخته شد، يکي از مهمترین و در عين حال فروگذاشتهشدهترين مکانها در زمان شوروي محسوب میشد. همين قزاقستان جايي بود که ژوزف استالين در پي يکي از وحشیانهترین اقداماتش، هزاران زنداني را به آن منطقه تبعيد نمود.[2] همچنين قزاقستان يکي از مکانهایی بود که استالين ميليونها انسان را از نژادها و قومیتهای مختلف در راستاي سیاستهای «جمعي سازي» شوروي، بهعنوان ميهن جديد، در آن اسکان داد.[3] قزاقستان سايت برنامه آزمایشهای هستهاي اتحاد جماهیر شوروي و محل اجراي تصورات و اندیشههای بيمارگونه خروشچوف بود.[4]
جمعیت قزاقستان در سال ۲۰۰۵ میلادی حدود 15 میلیون نفر تخمین زده شده که تراکم پایین جمعیت در این کشور را نشان میدهد. میزان جمعیت که در سال ۱۹۸۹ به بیش از ۱۶ میلیون نفر رسیده بود، پس از استقلال قزاقستان و مهاجرتهای زیاد به کشورهای دیگر به ۱۵ میلیون در سال ۲۰۰۶ کاهش یافت.[5] اما در ابتدای سال 2015 جمعیت قزاقستان ۱۶ میلیون و 2۰۰ هزار نفر گزارش شده است.[6]
جایگاه دین در قزاقستان
قزاقها مسلمانان سنّيمذهب و پيرو مكتب حنفي هستند و در قلمرو مركز روحاني آسياي ميانه و قزاقستان قرار دارند.[7] جمهوری قزاقستان به لحاظ موقعیت جغرافیایی محل تلاقی و مرز سه دین جهانی اسلام، مسیحیت و بودیسم است و به همین جهت فرق و مذاهب منشعب از این ادیان فراواناند. از سوی دیگر آزادی ادیان در قزاقستان موجب فعالیت فرقههای نوظهور و بعضاً گمراهکننده گردیده به نحوی که این موضوع باعث نگرانی مردم و مسئولین دولتی کشور شده است.[8] هماکنون بیش از 40 مذهب و فرقه در قزاقستان وجود دارد که در بین آنها کریشنا، بابتیسم، شاهدان یهوه، احمدیها و وهابیت تبلیغات گستردهای دارند، جامعه کوچک یهودی و بهائیت نیز با انسجام، حضور کمرنگ خود را جبران میکنند. مذهب ارتدکس نسبت به پروتستان و کاتولیک، پیروان بیشتری دارد. فقه حنفی مورد قبول اکثریت مردم مسلمان قزاق است و در حد بسیار کمی نیز پیرو مسلک احمدیه هستند، مذهب شافعی نیز در بین اقلیت چچن ساکن این کشور رواج دارد. شیعیان قزاقستان را نیز آذریهای آذربایجان و ایران اسلامی تشکیل میدهند.[9]
نقش جمهوری اسلامی ایران در قزاقستان
در دهههای اخیر حضور گسترده جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی خصوصاً قزاقستان بهطور چشمگیری افزایش یافته، به طوری که سیاستمداران این کشور در مورد ایران به مانند کشوری که ایفاکننده نقش بیشتری در جریانات ژئوپلتیک جهانی میباشد، صحبت میکنند. این قدرت فرامنطقهای بهطور پیوسته با موضعگیریهای ضدآمریکایی که اغلب اوقات نیز با مواضع روسیه همسو میباشد، تأثیر ژئوپلتیک خود را افزایش میدهد. قزاقستان همانند سایر کشورهای آسیای مرکزی در سیاست خارجی ایران نقشی مهم داشته و همواره مورد توجه جمهوری اسلامی ایران بوده است.[10]
به نظر نگارنده، تمرکز اولیه در خصوص حضور ایران در قزاقستان، بر دیدگاههای تهران استوار است؛ اینکه مسایل امنیتی، سیاسی و حتی اجتماعی این کشور در کنار سایر کشورهای آسیای مرکزی چه تأثیری بر ایران دارد و سیاستسازان و متخصصین ایرانی چه برداشتی از قزاقستان و جایگاه ایران در آن دارند، بحثی است که شاکله اصلی متن حاضر را تشکیل میدهد؛ چه آنکه قزاقستان در دو برهه زمانی نقشی محوری در مذاکرات هستهای ایران با دولتهای غربی داشته و همچنین در برگزاری مذاکرات معارضین و دولت سوریه خواهد داشت.
بررسی فرایند تعامل ایران با قزاقستان
توسعه اقتصادی در کشور قزاقستان بیش از سایر کشورهای آسیای مرکزی است. علت این امر را باید در نقش هم تکمیلی قزاقستان با اهداف استراتژیک اتحاد شوروی سابق در دوران نظام دوقطبی دانست. کشور قزاقستان دارای اختلاط نژادی بوده و از این طریق توانست به مطلوبیتهای اقتصادی و صنعتی مؤثری دست یابد. هماکنون قزاقستان جایگاه ویژهای در بین کشورهای آسیای مرکزی داراست. قابلیتهای اقتصادی این کشور نیز بیشتر از سایر کشورهای حوزه آسیای مرکزی است.
نکته محوری به نظر نگارنده این است که رهبران قزاقستان دارای رویکرد آمریکامحور میباشند. ساختار اجتماعی این کشور آمادگی لازم برای توسعه جامعه مدنی و گسترش ظرفیت همکاریگرایی منطقهای را ندارد. در چنین شرایط و روندی میتوان نشانههای همکاریگرایی در سطح استراتژیک در روابط قزاقستان با کشورهای غربی را مورد ملاحظه قرار داد. این امر منجر به محدودیتهایی در روابط متقابل جمهوری اسلامی ایران با قزاقستان است. برای بازسازی چنین روندی میتوان از الگوی بازسازی روابط برای تبدیل همکاری به مشارکت اقدام نمود. مشارکتگرایی منطقهای در قالب سازمان همکاریهای اقتصادی موسوم به اکو انجام میگیرد. اما تاکنون به نتایج مؤثر و سازندهای منجر نشده؛ بنابراین نیاز مشهودی به بازسازی الگوی رفتاری وجود دارد.[11]
سیاست خارجی قزاقستان در تعاملات منطقهای (همگرایی یا واگرایی)
قزاقستان در حال حاضر با نگاهی همگرایانه به تعاملات بینالمللی خود مینگرد، چه آنکه در حال حاضر این کشور در خیلی از سازمانهای بینالمللی اعم از اسلامی و غیر اسلامی حضور دارد. قزاقستان عضو شورای امنیت و همکاری اروپا، عضو شانگهای و عضو سازمان همکاریهای اسلامی است. قزاقستان تلاش دارد تا اسلام را بهعنوان دین مردم تلقی کند نه بهعنوان روش حاکمیت دولت. از آنجا که مردم آن از ادیان و اقوام مختلف تشکیل شدهاند، دولتمردان قزاق تلاش میکنند وحدت میان ادیان مختلف در این کشور را حفظ نمایند. در این بین تنها تهدید وحدت ملی قزاقستان، گروههای تروریستی هستند. قزاقها از آن بیم دارند که عدهای به نام دین و یا سازمانهای تروریستی و منافع خاص در قزاقستان شروع به فعالیت کنند. در همین راستا روسیه نیز که به دنبال ثبات در حوزه سنتی نفوذ خود هست، همواره در تلاش است تا به احیای نفوذ گذشته خود بر منطقه آسیای مرکزی و قزاقستان بپردازد. سیاستهای جمهوری اسلامی ایران برای احیای پیوند کهن و ژرف تاریخی، فرهنگی و تمدنی خود نیز همکاریهایی را در زمینههای مختلف، از قبیل ارسال تکنولوژیهای ساختوساز نیروگاه آبی و سدسازی و احداث راهآهن در دستور کار قرار داده و باعث گردیده تا جمهوری اسلامی ایران در تحولات آسیای مرکزی و قزاقستان بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار همواره مطرح باشد.[12]
به نظر نگارنده چین نیز با نفوذ اقتصادی خود و کمکهای بلاعوض که گاهی به قزاقستان میکند، بهعنوان رقیبی جدید مطرح شده و نقش یک بازیگر مهم را در قزاقستان بهخوبی ایفا میکند. بنابراین مجموعه این عوامل باعث گردیده تا الگوی از سیاست موازنه قوا میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در قزاقستان شکل گیرد که تأثیرات مستقیمی بر سرنوشت قزاقستان دارد.
بحث انجام برخی از مذاکرات هستهای ایران با دولتهای غربی در گذشته و همچنین برگزاری مذاکرات معارضین و دولت سوریه در آینده نیز در همین راستا تعریف شده است و سیاست خارجی قزاقستان را به سمت همگرایی منطقهای در سایه تبعیت از قدرتهای فرامنطقهای نظیر آمریکا و روسیه پیش میبرد.
نتیجهگیری
بنا بر آنچه گفته شد، جمهوری قزاقستان نسبت به تحولات منطقه و جهان سیاستی متعادل را در پیش گرفته و به دنبال همگرایی منطقهای با چشماندازی به پاسخهای مثبت غرب و روسیه است. بنابراین از یکسو سعی کرده منافع روسیه را پیگیری کند و از دیگر سو با جهان آزاد و منافع کشور آمریکا پیوند خورده، چنانچه در شرایط عادی بهعنوان پاتوقی از منافع شرق و غرب عمل میکند. در واقع قزاقستان تعادلی بین منافع آمریکا و روسیه در منطقه ایجاد کرده؛ در قزاقستان از یک سو پایگاه هوایی که موشکهای بالستیک روسیه از آن پرتاب میشود استقرار یافته و از دیگر سو بزرگترین منافع نفتی و اقتصادی را کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی چینی در اختیار دارند. در این بین الگوی سیاست خارجی قزاقستان مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز و ارتباط با تمام نگاههای سیاسی و منطقهای در راستای تحقق بخشیدن به منافع ملی قزاقستان است.
گستره ماهیت مشارکت جمهوری اسلامی ایران در الگوهای در حال تکوین همکاریهای ایران با جمهوری قزاقستان نیز بهوسیله عوامل مختلفی شکل میگیرند؛ در این خصوص باید بیان داشت که مهمترین عوامل استراتژیک مناسبات آینده جمهوری اسلامی ایران و قزاقستان، به روسیه و برخی دیگر از قدرتهای خارجی حاضر در معادلات سیاسی این کشور مانند آمریکا، چین و ترکیه بر میگردد؛ نتایج حاصل از روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و قزاقستان میتواند بر محیط سیاسی و اقتصادی سایر کشورهای آسیای مرکزی نیز تأثیرگذار باشد.[13]
به نظر نگارنده، جمهوری اسلامی ایران نیز که بهعنوان یک بازیگر استراتژیک نقشی کلیدی در حل بحران سوریه و حتی عراق ایفا نموده، با قبول انجام مذاکرات معارضین و دولت سوریه در قزاقستان، به نوعی سیاست خارجی قزاقستان را در راستای همگرایی منطقهای تعریف نموده و در این زمینه نگاهی مثبت به تعاملات سازنده این کشور با خود دارد. با این حال باید در نظر داشت که هر نوع همگرایی قزاقستان در تعاملات منطقهای و فرامنطقهای خود، به منافع ملی این کشور و نقش کلیدی حضور قدرتهایی نظیر آمریکا، روسیه و چین بر میگردد که توضیح داده شد.
در مجموع، به نظر میرسد راهکارهای زیر میتواند به تعمیق گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران و قزاقستان کمک نماید:
– توسعه همگرایی؛
– پایدارسازی خصیصههای همگرایی از قبیل مباحث فرهنگی، دینی و تاریخی- تمدنی؛
– پیشگیری از شکلگیری تنش در روابط اقتصادی و سیاسی (به دلیل حضور نیروهای رقیب جمهوری اسلامی ایران در قزاقستان)، انطباق رفتارها و برنامههای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر ظرفیت قزاقستان و….
منابع:
[1] . امین میر حسینی، «آشنایی با قزاقستان»، مجله مطالعات جغرافیای سیاسی، سال اول، شماره سوم، 1389، ص 56
[2] . «نگاهی به تاريخچه قزاقستان»، دانشنامه بینالملل، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ انتشار، ۱۷ مهر ۱۳۹۳
[3] . علی اصغر هاشمی، «تاریخ سیاسی شوروی» ، جلد دوم، تهران، نشر آفتاب، مبحث مربوط به قزاقستان، 1383، چاپ اول، ص 154.
[4] . دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، «کتاب قزاقستان»، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1387.
[5] . «نگاهی به تاريخچه قزاقستان»، دانشنامه بینالملل، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ انتشار، ۱۷ مهر ۱۳۹۳
[6] . مرتضی اشرافی، «گفتگو با سلیمان رمضانی»، مجمع جهانی اهلبیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، اردیبهشت ماه 1394
[7] . مرتضی اشرافی، گفتگو با محمدحسین جوره بیک زاده، کارشناس آسیای میانه و قفقاز ساکن در قزاقستان، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، اردیبهشت ماه 1394
[8] . ابوالفضل میر قیصری، آشنایی با کشورهای آسیای میانه، تهران، نشر اتابک، 1380، ص 66
[9] . رسول محمدی، «بررسی تاریخی دین در جمهوری قزاقستان»، تهران، فصلنامه جامعه و اندیشه، 1380، ص 33 الی 36
[10] . بهاره سازمند، «نقش جمهوری اسلامی ایران در فرصتها و چالشهای هویتی منطقه آسیای مرکزی»، همایش آسیای مرکزی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، دانشگاه فردوسی مشهد، آذرماه 1385
[11] . منوچهر محمدی، «دکترین تعامل سازنده در سیاست خارجی کشور»، فصلنامه راهبرد یاس، شماره 4 سال ۱۳۸۵
[12] . محمود واعظی، سیاست و امنیت در قفقاز، به کوشش ولی کوزهگر کالجی؛ تهران، پژوهشکده تحقیقات راهبردی، گروه پژوهشی سیاست خارجی، 1389، صص 10 و 11
[13] . منوچهر محمدی، «دکترین تعامل سازنده در سیاست خارجی کشور»، فصلنامه راهبرد یاس ، شماره 4 سال ۱۳۸۵