حوزه‌های همکاری و تعارض منافع ایران و روسیه در صادرات انرژی

امضای توافقنامة شرکت نواتک با شرکت‌های ژاپنی در هفته‌های اخیر، عرصة معادلات مربوط به صادرات انرژی را با تغییر و تحولاتی مواجه ساخته است. تحول یادشده در کنار دیگر تحرکات روسیه در سال‌های اخیر، بدون تردید آثار قابل توجهی را بر سیاست‌های راهبردی ایران در عرصة تبادلات انرژی خواهد داشت.

اندیشکده راهبردی تبیین – در سال­های اخیر، تحرکات روسیه در حوزة صادرات گاز به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. چنین تحرکاتی، طیف گسترده‌ای از مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک را در بر می­گیرد. دو سال پیش، «ولادیمیر پوتین»، رئیس جمهوری روسیه در جریان سفرش به چین قرارداد سی‌سالة صادرات گاز به ارزش میلیاردها دلار را به امضاء رساند. امضای توافقنامة شرکت «نواتک»، دومین تولید‌کنندة گاز روسیه، با شرکت‌های ژاپنی (میتسویی، میتسوبیشی کورپوریشن و ماروبنی) در هفته‌های اخیر نیز به موازات چنین روندی قابل بررسی می‌باشد. مطابق اعلام «لئونید میخلسون»، مدیرعامل شرکت نواتک، این توافقنامه در زمینة ظرفیت تولید گاز، مایع‌سازی گاز طبیعی و انتقال ال‌ان‌جی است. شرکت ماروبنی نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که این شرکت در پی فرصت‌های مناسب برای توسعة پروژه تازه و عظیم «آرکتیک ال­ان­جی٢» واقع در منطقه قطبی است که روسیه اجرای آن را به‌تازگی در دست گرفته است. تحرکات یادشده، بدون تردید آثار قابل توجهی را بر سیاست­های راهبردی ایران در عرصة تبادلات انرژی خواهد داشت. بر این اساس، مقالة حاضر درصدد است تا با عنایت به فعالیت‌ها و دستورکارهای جدید روسیه در حوزة صادرات گاز، حوزه‌های همکاری و تعارض منافع این کشور با جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی تحلیلی قرار دهد.

 

1-سیاست راهبردی روسیه در حوزه صادرات گاز

     گسترده شدن ابعاد اهمیت انرژی، دولت‌ها را بر آن داشته تا نقش مؤثرتر و فعال‌تری را در روند تولید و تجارت آن ایفا نمایند. به‌موازات چنین روندی، مقولة امنیت انرژی در گفتمان سیاست­گذاری اغلب کشورها وارد شده است. بر این اساس، منابع انرژی به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین متغیرهای ژئوپلیتیکی در نظام سیاسی جهانی از نقش و اهمیت فزاینده‌ای در شکل‌دهی به تعاملات میان بازیگران بین‌المللی برخوردار شده‌اند. نظر به چنین اهمیت و جایگاهی است که از نقش و تأثیر کلیدی و مستقیم انرژی در ارتقاء جایگاه و هژمونی قدرت‌های بزرگ و صنعتی در ساختار نظام بین‌الملل سخن به میان می‌آید.[1]

 

 

     از میان صورت‌های مختلف انرژی (زغال سنگ، نفت، برق، گاز، انرژی هسته‌ای و هیدروژنی)، جایگاه، اهمیت و تأثیرگذاری نفت و گاز در حوزة سیاست خارجی و راهبردی کشورها هم‌چنان بی‌بدیل است. گاز به‌عنوان یک کالای استراتژیک در بازار جهانی، نقش قابل توجهی را در متنوع‌سازی منابع قدرت و امنیت کشورها به‌ویژه در معادلات اقتصاد سیاسی جهانی ایفا می‌کند. مزیت‌های نسبی گاز از حیث میزان ذخایر، ملاحظات زیست‌محیطی استفاده از گاز طبیعی، صرفة اقتصادی آن و غیره باعث گرایش روزافزون به مصرف گاز و شکل‌گیری پدیدة تجارت بین‌المللی این کالا در دو دهة اخیر شده است. روندهای اقتصادی، تجاری، علمی و فناوری در سطح جهانی نیز نشانگر آن است که در چشم‌انداز میان‌مدت، نفت به­تدریج جایگاه راهبردی خود را به گاز طبیعی خواهد داد.[2]

     در حوزة منابع و ذخایر گازی، روسیه با دارا بودن 48 تریلیون متر مکعب ذخایر اثبات‌شده، رتبه اول را در جهان داراست. این رقم چیزی بیش از یک‌سوم ذخایر گاز جهان است. توانایی و ظرفیت تولید و صادرات گاز روسیه نیز قابل توجه است؛ به طوری­که این کشور قادر است بیش از 180 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی صادر کند.[3] وجود چنین ظرفیتی سبب گردیده تا روسیه جهت‌گیری اصلی اقتصاد خود را به سرمایه‌گذاری و توسعه گاز طبیعی معطوف نماید. ظرفیت بالقوه و امکانات وسیع بالفعل این کشور برای صادرات نفت و گاز نیز به‌نوبة خود امکان مانورهای سیاسی- اقتصادی در عرصه دیپلماسی انرژی را برای روسیه فراهم نموده است.

     روسیه با بهره‌گیری از گاز به‌عنوان ابزاری برای بازسازی اقتصاد رو به افول خود پس از فروپاشی شوروی، توانست خونی تازه در رگ­های اقتصاد فرسودة خود جاری کند. به‌موازات چنین روندی، افزایش صادرات گاز نیز بسترهای لازم برای احیای موقعیت از دست رفته ابرقدرتی روسیه در مقیاس جهانی را ب وجود آورده است.[4] نشانه‌های یادشده نشان­گر تلاش روسیه در دورة بعد از فروپاشی شوروی برای احیای قدرت تاریخی خود از طریق اذعان به رابطة تنگاتنگ بین انرژی و مسائل بین‌المللی می‌باشد. در همین ارتباط، راهبرد امنیت ملی 2020 روسیه امنیت و ثبات در بازار نفت و گاز را در پیوند مستقیم با شرایط اقتصادی و امنیت ملی روسیه دانسته است.[5]

     ولادیمیر پوتین پس از رسیدن به نخست‌وزیری در سال 1999، برنامة بازگشت روسیه به عرصه بین‌المللی و بازسازی قدرت این کشور را در دستورکار سیاست خارجی خود قرار داد. اصلی‌ترین ابزارها و منابع وی برای حرکت در این راستا نیز منابع زیرزمینی به‌ویژه نفت خام و گاز طبیعی و هم‌چنین ثبات داخلی بودند. از این زمان به بعد، نقش انرژی در سیاست خارجی روسیه افزایش و تقویت شده است. در همین ارتباط، استراتژی 2030 روسیه در حوزة انرژی به‌عنوان یک سند بالادستی، بر افزایش توانایی‌های تولیدی در صنعت نفت و گاز اشاره دارد.[6]

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

2-تأثیرات گسترش صادرات گاز روسیه بر بازار انرژی ایران

     تلاش‌های روسیه برای وابسته نمودن سایر کشورها و مناطق به منابع انرژی خود و متنوع‌سازی بازارهای مصرف، با وضع تحریم‌ها علیه این کشور بر سر بحران اوکراین وارد فاز تازه‌ای شده است. بر این اساس، دیپلماسی انرژی روسیه در حوزه‌هایی مانند شرق آسیا، غرب آسیا و پاسیفیک که تقاضا برای گاز طبیعی در آن‌ها به‌شدت در حال افزایش است، فعال‌تر گردیده است. بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی آژانس بین‌المللی انرژی، چین از بیشترین نرخ تقاضا برخوردار است و میزان تقاضای گاز این کشور از 88 میلیارد متر مکعب در سال 2009 به 471 میلیارد متر مکعب در سال 2035 خواهد رسید. تقاضای گاز طبیعی حوزة پاسیفیک نیز از رشد قابل توجه سالانه معادل 9/0 درصد حکایت دارد.[7] بر این اساس، تصمیم پوتین برای تغییر بازارهای هدف گاز صادراتی کشورش از کشورهای اروپایی به دولت‌های آسیایی به‌ویژه چین و در گام­های بعدی کشورهایی مانند هند، کره جنوبی و ژاپن، حائز اهمیت راهبردی خواهد بود.

    تلاش­های روسیه برای بازداشتن ایران از دسترسی به بازار گاز اروپا در چارچوب استراتژی تأسیس خطوط لوله متعدد تعقیب شده است. چنین روندی، با از سرگیری تکمیل خط لوله انتقال گاز روسیه از خاک ترکیه معروف به «ترکیش‌ استریم» در پی فروکش کردن جدال­های میان دو کشور بر سر سرنگونی یک جنگنده روسی در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه، به‌منزلة تهدیدی برای بازار صادراتی گاز ایران است. احداث خط لوله یادشده می‌تواند تمام افزایش تقاضای گازی منطقة جنوب اروپا از طریق خط لوله را پوشش دهد و جایگاهی برای عرضه گاز ایران به جنوب اروپا از طریق خط لوله باقی نماند. از این­رو برخی از تحلیل‌گران معتقدند با راه‌اندازی خط لوله ترکیش ‌استریم دست ایران برای همیشه از بازار گاز اروپا کوتاه می‌شود. در این سطح، امکان و احتمال بیرون نگه داشتن ایران از صحنة بازار انرژی و از جمله صادرات گاز متصور و حتی محتمل است.

     در مجموع طرح‌هایی مانند خط لوله نیروی سیبری، خط لوله گازی روسیه-ژاپن، خط لوله نورث ساوث (شمال جنوب)، و خط لولة ترکیش استریم که به ابتکار روس­ها در دست اجرا می‌باشد، به ترتیب به‌عنوان رقبای دسترسی ایران به بازارهای گاز چین و هند، ژاپن، پاکستان و ترکیه- اروپا محسوب می‌شوند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

3-ظرفیت‌های همکاری و همگرایی ایران و روسیه در زمینة صادرات انرژی

     ایران و روسیه از زمینه‌ها و ظرفیت‌های بالقوه‌ای برای مشارکت و همکاری در حوزه‌های مرتبط با صادرات انرژی برخوردار هستند. خاستگاه چنین فرصت‌هایی را می­توان در پرتو موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک دو کشور، همکاری راهبردی دو کشور در برخی از حوزه‌های موضوعی و کنشگری فعال آنها در ترتیبات چندجانبة مرتبط با صادرات انرژی مورد ملاحظه قرار داد. در درجة اول، این دو کشور به جهت برخورداری از 20 درصد نفت و 50 درصد از ذخایر گاز جهان، بالاترین سهم را از مجموع منابع طبیعی نفت و گاز دارا هستند. موقعیت ژئوپلیتیک ایران در جنوب غرب آسیا و دسترسی بی‌واسطة آن به آبراه‌های بین‌المللی و مالکیت توأمان ذخایر چشمگیر نفت و گاز در دو حوزة استراتژیک خلیج‌فارس و دریای خزر، و جایگاه روسیه به‌عنوان بزرگترین دارنده و صادرکننده گاز جهان که فروش و انتقال گاز خود را به‌طور عمده از طریق خطوط لوله انجام می‌دهد و از نفوذ سیاسی بالایی در کشورهای آسیای میانه و همسایگان دریای خزر برخوردار می‌باشد، فرصت‌های زیادی را به‌منظور تأمین منافع مشترک دو کشور به‌وجود آورده است.[8]

     بخش دیگری از ظرفیت‌های همکاری و همگرایی میان ایران و روسیه از طریق توسعه و فروش و انتقال گاز بین کشورهای حاشیة دریای خزر محقق می‌گردد. بخش اعظم ذخایر گاز این منطقه که حدود 73 تریلیون متر مکعب است، متعلق به ایران و روسیه است. این مقدار حدود هفت برابر مجموع گاز قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان است. در این حوزه، بهره‌گیری از دیپلماسی چندجانبه تا حدود زیادی می­تواند راهگشا باشد. مجمع کشورهای صادرکننده گاز یا اوپک گازی (GECF) که ایده و طرح اولیة آن برای نخستین بار از سوی ایران ارائه شد، می­تواند بستر مناسبی را برای گسترش همکاری‌های گازی ایران، روسیه و قطر در زمینة تنظیم میزان عرضه هریک از اعضاء، تقسیم بازار انرژی و تعیین قیمت نهایی به‌وجود آورد. در کنار موارد یادشده، امکان تسری‌بخشی همکاری‌های راهبردی ایران و روسیه از حوزة تعاملات سیاسی به عرصة دیپلماسی انرژی نیز بسیار محتمل است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

4-حوزه‌های تعارض ایران و روسیه در بازار انرژی

     تحرکات اخیر روسیه در حوزة آسیای جنوب شرقی و انعقاد قراردادهای گازی کلان با شرکت‌ها و مقامات کشورهای چین، ژاپن، هند و غیره می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد یک رقابت سخت در زمینة صادرات گاز باشد. بر این اساس، در کنار تلاش‌های دیرینة روسیه برای بازداشتن ایران از دسترسی به بازارهای گازی اروپا، حضور فعالانه این کشور در منطقة آسیای جنوب شرقی به‌معنای شکل‌گیری یک بازی جدید در حوزة صادرات گاز است. با عنایت به مؤلفه‌هایی مانند تحدید قدرت مانور ایران در حوزه‌های یادشده و اهداف بلندپروازانة روسیه از انعقاد چنین قراردادهایی، ماهیت این بازی براساس نشانه‌هایی از بازی با «حاصل جمع صفر» قابل تحلیل است. از منظر راهبردی، روسیه از یک­سو تلاش می­کند از ورود ایران به شکل رقیب یا شریک در طرح‌ها و پروژه‌های مربوط به انتقال گاز به اروپا جلوگیری کند و از سوی دیگر، با تعقیب استراتژی تأسیس و توسعه خطوط لوله گاز در مناطق ژئوپلیتکی و ژئواستراتژیک، موقعیت برتر و بی‌رقیبی را برای خود به­وجود آورد.

     نشانه‌های یادشده به‌منزلة وجود حوزه‌های تعارض منافع میان ایران و روسیه در حوزة صادرات گاز و تداوم چنین اختلافاتی در آیندة روابط دو کشور می‌باشد. در حوزة گازی، اگرچه قطر به‌عنوان اصلی‌ترین رقیب جمهوری اسلامی مطرح است، اما تحرکات و اقدامات اخیر روسیه نیز حائز اهمیت است. با این وجود، باید توجه داشت که افزایش و استمرار تنش بین ایران و دیگر بازیگران عرصه دیپلماسی انرژی موجب به تعویق افتادن استفاده ایران از مزایا و امتیازات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک کشور می‌شود.

 

جمع‌بندی

     روسیه در کنار قطر و تا حدودی آمریکا، رقیبان اصلی و جدی ایران در بازار گاز به‌شمار می‌روند و پیش‌بینی می‌شود که چنین وضعیتی در آینده نیز تداوم یابد. ایران و روسیه با وجود همکاری در برخی از زمینه‌ها و حوزه‌های موضوعی، ممکن است در حوزه‌های دیگر با هم رقابت و تعارض منافع داشته باشند. صادرات گاز را می‌توان در زمرة حوزه‌هایی دانست که این روند کلی در مورد آن صدق می‌کند.

 


[1]. محمد گل­افروز، «نقش ژئوپلیتیک انرژی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه سیاست جهانی، پاییز 1394، دورة چهارم، شمارة 3، ص211.

[2]. مسعود اسلامی، «دیپلماسی انرژی ایران و روسیه: زمینه­های همگرایی و واگرایی»، فصلنامه راهبرد، پاییز 1391، سال 21، شمارة 64، ص203.

[3]. BP Statistical Review of World Energy (2009), Available at: http://www.bp.com.

[4]. اکبر ترکان، «نقش گاز طبیعی در امنیت ملی ایران، روسیه و قطر؛ مطالعه تطبیقی»، فصلنامة راهبرد اقتصادی، تابستان 1391، شمارة 1، ص150.

[5]. Russia’s National Security Strategy to 2020, 12 May 2009, Available at: http://rustrans.wikidot.com/russia-s-national-security-strategy-to-2020.

[6]. Energy Strategy of Russia, for The Period Up To 2030, Moscow, Ministry of Energy of the Russian federation, 2010, p.10.

[7]. International Energy Agency, 2011.

[8]. مسعود اسلامی، «دیپلماسی انرژی ایران و روسیه: زمینه­های همگرایی و واگرایی»، فصلنامه راهبرد، پاییز 1391، سال 21، شمارة 64، ص210.

ارسال دیدگاه