اندیشکده راهبردی تبیین – پس از شکست نسبی داعش در منطقه غرب آسیا، یکی از گزینههای مهمی که همواره برای حضور نظامی این گروه تروریستی مطرح شده، افغانستان است. حضور داعش در افغانستان به عنوان کشوری با ویژگیهای قومی، مذهبی، جغرافیایی و ژئوپلتیک خاص میتواند هر بازیگر منطقهای و فرامنطقهای را نسبت به تحولات سیاسی آن حساس کند. بر این اساس، نوشتار حاضر به تببین و تحلیل وضعیت فعلی داعش در افغانستان، امکانسنجی تسلط داعش بر افغانستان، مطلوبیتهای بازیگران خارجی در مواجهه با قدرتگیری داعش در افغانستان، تهدیدات قدرتگیری این گروه در افغانستان برای ایران و امکانسنجی تعامل ایران با بازیگران خارجی برای مقابله با ظهور این تهدید در افغانستان می پردازد.
1) وضعیت فعلی داعش در افغانستان
زمزمه های فعالیت و حضور داعش در افغانستان در سال 1393 مطرح شد تا اینکه این گروه در سال 1394 رسماً در ویدیویی تشکیل شاخه ولایت خراسان خود را در افغانستان و پاکستان اعلام کرد. ولایت خراسان، منطقه ای گسترده است که شامل بخش هایی از ایران، آسیای مرکزی، چین، پاکستان، افغانستان، میانمار، بنگلادش، فلیپین، اندونزی و مالزی می شود. با انتشار خبر مرگ ملاعمر و ایجاد تشتت میان طالبان، برخی از اعضای این گروه به داعش پیوستند. در کنار اعضای طالبان افغانستان، بسیاری از اعضای «تحريک طالبان پاکستان» نیز به خصوص پس از عملیات «ضرب عضب» ارتش پاکستان در مناطق قبایلی این کشور، عضو داعش شدند. به عنوان مثال، حافظ سعیدخان، نخستین رهبر داعش خراسان از فرماندهان تحریک طالبان پاکستان بود. تروریست هایی از ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، چچن و اویغورهای چین نیز در میان اعضای داعش خراسان حضور دارند. ولايات شرقي افغانستان مانند ننگرهار، اَچين، خوست، کنر و نورستان؛ مناطق شمالی افغانستان در ولایت سرپل، غور، جوزجان و فاریاب؛ و مناطق جنوبي در ولایت غزني، زابل و هلمند جزو مناطق حضور و فعالیت داعش در این کشور به شمار می روند. رهبران داعش در افغانستان به ترتیب بر عهده حافظ سعیدخان، عبدالحسیب لوگری، عبدالرحمن غالب، ابوسعد اِرهابی، بوده است. اكنون داعش حدود 3 هزار و 500 تا 4 هزار نفر نیرو در افغانستان دارد.
2) امکانسنجی تسلط داعش بر افغانستان
جغرافياي افغانستان به دلیل وجود دولت ضعيف و ناكارآمد، فقر و تعصبات قومي، فراهم بودن بسترهاي افراطگرايي، افزایش تحركات طالبان، حضور نيروهاي خارجي، منافع متضاد بازيگران داخلی و خارجی و …، سرزمينی مناسب براي حضور گروههاي تروريستي از جمله داعش به شمار میرود. طالبان که به دلیل برخورداری از قومیت پشتون در افغانستان خود را محق به حضور رسمی در قدرت میداند، از همان آغاز اعلام فعالیت داعش در افغانستان به این گروه درباره افزایش نفوذ در این کشور هشدار داده بود. پیش از این هشدار طالبان، ابوبکر البغدادی سرکرده داعش، ملا عمر، رهبر وقت طالبان را جنگسالاری بیسواد، نادان، خالی از ارزش و اعتبار روحانیت و سیاسی معرفی کرده بود.
با توجه به شرایط کنونی افغانستان و برگزاری شش دور مذاکرات رسمی با این گروه توسط آمریکا که با هدف ورود طالبان به عرصه قدرت سیاسی به شکل رسمی و مشروع صورت گرفته است، میتوان این احتمال را مطرح کرد که با توجه به عدم تمایل آمریکا به معرفی تحت عنوان بازنده جنگ افغانستان و نبرد با طالبان بعد از گذشت 18 سال، عدم اعتقاد طالبان به تفکر برونمرزی در قالب خلافت جهانی یا منطقه ای بر خلاف داعش و فشار مضاعف بر طالبان و کاهش کمکهای کشورهای عربی به این گروه، تأمین اهداف آمریکا و متحدانش در منطقه با ابزاری جدید تحت عنوان داعش پیگیری میشود. اظهارات حامد کرزی، رئیس جمهور سابق افغانستان در خصوص انتقال تجهیزات توسط هواپیماهای ناشناس برای اعضای داعش در شمال افغانستان در شرایطی که فضای هوایی کشور در کنترل آمریکا و نیروهای ناتو میباشد، حکایت از جدیت احتمال فوق دارد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در مناطقی که طالبان با داعش درگیر است، هواپیماهای آمریکایی اعضای طالبان را مورد هدف قرار میدهند و به این ترتیب، در ایجاد زمینه برتری نیروهای داعش بر طالبان نقش ایفا میکنند. حملات اعلامی آمریکا علیه داعش افغانستان، عمدتاً نمایشی است و موجب تضعیف جدی یا حذف این گروه نمیشود. بر کسی پوشیده نیست که با توجه به دوری فاصله جغرافیایی آمریکا با داعش در افغانستان در مقایسه با کشورهای منطقه، خطری ایالات متحده را تهدید نمیکند. در ضمن اعضای داعش در نزدیکی پایگاههای آمریکا (به عنوان مثال در شهر اچین در ولایت ننگرهار) فعالیت میکنند.
3) مطلوبیتهای بازیگران خارجی (آمریکا، چین، روسیه، عربستان، پاکستان و هند) در مواجهه با قدرتگیری داعش در افغانستان
1-3) آمریکا
نزدیک به چهار سال است که از حضور رسمی داعش در افغانستان میگذرد. اقدامات تروریستی داعش در افغانستان که اخیراً نیز گسترش یافته است، نشان داد که این گروه ترویج بی ثباتی و ناامنی در افغانستان را در پیش گرفته است. بزرگنمایی داعش بخشی از سیاست های آمریکاست تا راهبرد مبارزه با ترویسم را برای چندین سال در افغانستان و منطقه پیگیری کند. ایالات متحده با مشاهده سرسختی طالبان و عدم دستیابی به نتایج موردنظرش در روند مذاکره با این گروه، درصدد است تا از طریق داعش، اهداف خود را در افغانستان و منطقه پیگیری کند. هدف قرار دادن ملااختر منصور رهبر طالبان پس از ملاعمر همگی با هدف تضعیف این گروه و حداقل، ایجاد توازن در مقابل داعش صورت گرفت. طبق مفاد توافقنامه امنیتی سال 2014 میان آمریکا و افغانستان، چنانچه ناامنی در این کشور در قالب فعالیت های داعش وجود داشته باشد، این توافقنامه تمدید خواهد شد و به این شکل، شاهد ادامه حضور و فعالیت پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان خواهیم بود. در ضمن آمریکا میتواند از طریق مدیریت ناامنی ها و ادامه حضور در افغانستان، منافع خود را همراه با تهدید منافع رقبا و دشمنانش (روسیه، چین، ایران) در منطقه پیش ببرد.
2-3) روسیه
عدم توجه ترامپ به روسیه در زمان اعلام استراتژی خود در قبال افغانستان باعث شد که روسیه روابط خود را با طالبان جهت مقابله با داعش گسترش دهد. این در حالی است که آمریکا به هیچ وجه تمایل ندارد روسیه وارد تحولات افغانستان شده و به مدیریت آنها بپرازد. روسها معتقدند حضور داعش در افغانستان، خود به تنهایی هدف این گروه و حامیان آن نیست، بلکه این کشور به گذرگاهی برای داعش جهت ورود به منطقه آسیای مرکزی به عنوان حیات خلوت روسیه و ناامن ساختن آن تبدیل خواهد شد. با توجه به موفقیت های روسیه در جنگ سوریه و وارد کردن ضربات سخت به داعش، مسلم است که این گروه و حامیان آن بخواهند از روسیه انتقام بگیرند.
به دلیل وجود این مسائل بود که روسیه به تقویت روابط با طالبان اقدام کرد. چنانچه داعش در افغانستان قدرت بیشتری پیدا کند و البته تنش میان روسیه و آمریکا در موضوعات بین المللی نیز افزایش یابد و توافقی در خصوص موضوع افغانستان و داعش میان مسکو و واشنگتن صورت نگیرد، ایالات متحده میتواند جهت اِعمال فشار بیشتر بر روسیه، از ابزار داعش استفاده کند. ابزاری که منافع روسیه مانند رفع خطر تروریستها و افراطگرایان، مقابله با قاچاق مواد مخدر به روسیه و رقابت با آمریکا را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در ضمن، افزایش قدرت داعش میتواند موجب تضعیف موقعیت طالبان شود که مشخصاً ناهسمویی کمتری با منافع مسکو در افغانستان خواهد داشت.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3-3) چین
پس از اینکه داعش از طرح خراسان بزرگ، به عنوان دومین منطقه خلافت مورد نظرش نام برد و محدوده آن را حوزه قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی، سینکیانگ چین- پاکستان، افغانستان و بخشهای شمالی مسلمان نشین هند معرفی کرد و رهبری و بدنه اصلی خراسان را متشکل از افغانها، پاکستانی ها، ازبک ها، چچنها، تاجیک ها و ایغورهای چین نام برد، موجی از نگرانی در خصوص خطر تروریسم و افراطگرایی مقامات چینی را دربرگرفت. به ویژه زمانی که ابوبکر البغدادی، خلیفه خودخوانده داعش در جولای 2014 با انتقاد از سیاست های چین در برابر اویغورها، تصریح کرد که در پی انتقام جویی از کسانی است که حقوق مسلمانان را تباه میکنند و از اویغورها خواست تا به دولت به اصطلاح اسلامی او پیوسته و وی را در آنچه جنگ مقدس میخواند، یاری رسانند.
برقراری امنیت و ثبات در افغانستان برای چین موضوع مهمی است. چین استفاده ستیزه جویان اویغور و اعضای جنبش ترکستان شرقی از خاک افغانستان برای ناامن کردن استان سینکیانگ چین را محتمل میداند. در ضمن، پکن به عنوان شریک تجاری افغانستان، هم منافع مستقیم اقتصادی در این کشور دارد و هم نگران آسیب خوردن پروژه یک کمربند یک جاده[1] از بی ثباتی های افغانستان است. به همین دلیل، همواره از لزوم پیگیری راه حل سیاسی برای مسئله افغانستان از طریق مذاکرات صلح آمیز حمایت کرده است و با استفاده از نفوذ پاکستان، مذاکراتی با طالبان داشته است. در چنین قالبی، قدرتیابی داعش در افغانستان و نیز احتمال به کارگیری آن برای به چالش کشیدن منافع چین (و روسیه) با منافع پکن همخوانی ندارد.
4-3) پاکستان
طالبان به عنوان گروهی که حداقل بخشی از آن همسویی منافع و ارتباط نسبتاً مستحکمی با پاکستان دارند، همواره از کمک های آی.اس.آی این کشور برخوردار بوده اند. پاکستان که همواره متهم به ایجاد بی ثباتی و ناامنی در افغانستان با هدف مبارزه با حضور هند و نیز به رسمیت شناختن خط دوراند توسط دولت کابل است، پس از اعلام ایجاد داعش خراسان و نیز انتقادهای ترامپ از سیاست های متناقض اسلام آباد در مبازه با تروریسم، اقدام به فعالیت در قالب تحولات جدید منطقه نمود. به این معنا که با اقناع طالبان جهت مذاکره با آمریکا، اهداف خود را در فاز سیاسی توسط این گروه تأمین کند و در فاز نظامی نیز عملیات هایش در افغانستان را از طریق داعش پیش ببرد. در این چارچوب، هم منافع پاکستان در افغانستان تأمین میشود و هم اسلام آباد از انتقادهای ترامپ در زمینه آنچه مبارزه با تروریسم (منظور طالبان) میخواند، رها می شود. بنابراین پاکستان در صورت قدرت یابی داعش در افغانستان میتواند با مدیریت این گروه، از یکسو گروه های ضد دولت پاکستان را به داخل افغانستان هدایت کند و از سوی دیگر از انتشار ناخواسته آن در کشورش جلوگیری کند. پاکستان همچنین میتواند حملات شبکه حقانی در افغانستان را به نام داعش ثبت کند و با گسترش ناامنی در این کشور، منافع خود را تأمین کند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
5-3) هند
وجود ثبات و امنیت در افغانستان، عدم حضور گروه های رادیکال مذهبی در عرصه قدرت این کشور، توازن در برابر نفوذ پاکستان و چین در افغانستان، در کنار منافع اقتصادی از جمله منافع مهم هند در افغانستان است. هند هرچند تمایل باطنی به حضور طالبان در عرصه رسمی قدرت ندارد، اما با توجه به ضرورت برقراری صلح در این کشور از روند مذاکرات حمایت میکند. ترامپ از هند به عنوان شریک کلیدی آمریکا در منطقه نام میبرد و به پاکستان (به عنوان دشمن هند) فشار وارد میکند، اما مقامات دهلی میدانند که حضور و تقویت داعش در افغانستان که از حمایت پاکستان نیز برخودار است، میتواند منافع هند را هم در افغانستان و هم درکشمیر تهدید کند. بنابراین نفس قدرت یابی داعش در افغانستان که بی ثباتی را در پی خواهد داشت، در راستای منافع هند نخواهد بود.
6-3) عربستان
عربستان همواره درصدد گسترش تفکر وهابی و تکفیری در کشورهای مدنظر و استفاده از این موضوع برای تأمین منافعش برآمده است. پس از اینکه سعودی نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده خود در عراق و سوریه از طریق داعش دست یابد، میخواهد این بار از طریق افغانستان پیگیر اهدافش باشد. قاعدتاً فرقه گرایی مذهبی که توسط داعش در افغانستان دنبال شده و موجب شهادت تعداد زیادی از شیعیان این کشور گشته است، خوشایند مقامات ریاض بوده است. ایجاد هرگونه ناامنی در نواحی و استان های مرزی ایران توسط داعش در راستای منافع سعودی خواهد بود.
4) تهدیدات قدرتگیری احتمالی داعش در افغانستان برای ایران
1-4) تشدید جنگ فرقهای: داعش با هدف واگرایی اجتماعیـ فرقهای بین مذاهب مختلف افغانستان و تضعیف آنها اقدام کرده است. پس از اینکه طالبان تا حدودی از حمله به شیعیان خودداری کرد، داعش این حملات را عهده دار شد. حملات مختلفی هم در هرات و کابل علیه حسینیهها و مساجد شیعیان اتفاق افتاد. همچنین، با قدرت یابی داعش امکان دارد اقوام متحد ایران در افغانستان نیز مورد تهدید و فشار قرار گیرند و از این طرق منافع ایران با تهدید روبهرو شود.
2-4) بحرانسازی در مناطق مرزی: با توجه به بیش از 900 کیلومتر مرز مشترک میان ایران و افغانستان، داعش با افزایش قدرت، احتمالاً هم به صورت مستقیم علیه ایران عملیات تروریستی انجام خواهد داد و هم به طور غیرمستقیم و با گسترش ایده فرقه گرایی درصدد ناامنسازی استان های مرزی برمیآید.
3-4) تداوم حضور نیروهای خارجی در افغانستان: قدرتیابی داعش در افغانستان و ناامنی هایی که به نام داعش یا توسط عناصر این گروه انجام میگیرد، وابستگی امنیتی این کشور به حمایت قدرتهای خارجی از جمله آمریکا را بیشتر میکند و این امر باعث توجیه تثبیت و تداوم حضور خارجیها در افغانستان خواهد شد که میتواند برای منافع ایران در منطقه تهدیدی جدی محسوب شود.
4-4) تضعیف قدرت دولت مرکزی: ایران همواره تأکید کرده است که از وجود ثبات و امنیت و نیز مشروعیت دولت مرکزی حمایت خواهد کرد. افزایش قدرت داعش در افغانستان باعث تعمیق خلأهای امنیتی، تضعیف قدرت دولت و گسترش اعتراضات مردم خواهد شد که با عنایت به همجواری ایران و افغانستان مشکلات عدیده ای به وجود خواهد آورد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
5) امکانسنجی تعامل ایران با بازیگران خارجی برای مقابله با تهدید داعش در افغانستان
آمریکا نمیخواهد به طور مستقیم با روسیه، چین و ایران برخورد کند، لذا اگر داعش در افغانستان قدرت بگیرد، به عنوان وسیله ای برای فشار بر سه کشور مذکور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در این قالب، حتی پس از دستیابی به توافق با طالبان در جریان مذاکرات صلح، بحران در افغانستان پایان نخواهد یافت و ناامنیها به اشکال دیگر از جمله فعالیت داعش ادامه پیدا خواهد کرد. هرچند داعش به دليل افراط در تفکراتش بین مردم افغانستان جایگاهی ندارد، اما فقر و بيكاري، وجود گروههاي مسلح افراطي و تندرو، حمايت برخي از كشورهاي منطقه از جمله عربستان از تفکرات تندرو، سياستهاي چندگانه آمريكا در خصوص مبارزه با تروريسم و …، ظرفيتهاي داعش و نقش مخرب آن بر تحولات پيشروي افغانستان و منطقه را گسترش می دهند.
در این راستا ایران میتواند با كشورهايي كه منافع و امنيت ملي آنها با افغانستان گره خورده است، نشستهاي دوجانبه و چند جانبه برگزار کند و نسبت به تهديدات و خطرات داعش، آگاهسازي و برنامهريزي کند. بدون شك، با گسترش قدرت داعش در افغانستان، روسيه بخشي از اهداف این گروه خواهد بود و چين به عنوان رقيب اصلي آمريكا، از جانب داعش تهدید خواهد شد. هماهنگي و همكاري با اين كشورها در كنار هند بسيار ضروري است و ايجاد همگرايي در منطقه عليه داعش و كاهش هزينه هاي ايران را به دنبال خواهد داشت.
منابع
1-Page, Jeremy(July 25, 2016), “Over 100 Chinese Fighters Have Joined Islamic State in Syria”, available: http://www.wsj.com/articles/china-terror-claims-bolstered-by-new-evidence-1469435872
2- Security Council, available: https://undocs.org/S/2018/705
3- “US military allegedly promoting ISIS in Afghanistan”,( Apr 22, 2019),available: https://economictimes.indiatimes.com/news/defence/us-military-allegedly-promoting-isis-in-afghanistan/articleshow/68986884.cms?from=mdr
4- “Why did the Taliban go to Tehran?”,( i 22 May 2015) , available: https://www.theguardian.com/world/iran-blog/2015/may/22/taliban-delegation-official-visit-tehran-iran-isis
[1] -One road-one belt