اندیشکده راهبردی تبیین – فرماندهی نظامی آفریکوم (AFRICOM) میراث سیاست خارجی شکست خوردهی دولت جرج بوش برای مواجهه با تهدیدات و خطراتی است که ممکن است از سوی قارهی آفریقا متوجه دولت ایالات متحده آمریکا گردد. اگرچه مقامات آمریکایی سعی دارند تا هدف از تشکیل این فرماندهی منطقهای ارتش آمریکا را مسائل بشردوستانه و حمایت از شهروندان آفریقایی معرفی کنند، اما به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران سیاسی، آفریکوم در حقیقت تلاشی از سوی دولت آمریکا برای حمایت از منافع آمریکایی و استعمار دوبارهی این قاره ثروتمند در قرن حاضر است.
ساختار تشکیلاتی آفریکوم
مركز فرماندهی آفریکوم در فوریه 2007م تاسیس و اوائل نوامبر 2008م به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز نمود. آفریکوم نهمین مرکز “فرماندهی متحد” ارتش آمریکا و ششمین مرکز “فرماندهی منطقهای” این ارتش بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود که با هدف “برقرای صلح و امنیت برای ملتهای آفریقایی و تحقق اهداف مشترک میان ایالات متحده آمریکا و قاره آفریقا در زمینههای توسعه، بهداشت، آموزش، دموکراسی و رشد اقتصادی در آفریقا” آغاز به فعالیت نمود. اگرچه «ایده اصلی» تشکیل فرماندهی مرکزی آفریقا در ارتش آمریکا موسوم به آفریکوم عبارت است از اینکه “دولتهای ضعیف میتوانند به مثابه خطراتی غیرمنتظره برای دولت ایالات متحده آمریکا به مثابه دولتی قوی باشند”.
آفریکوم به منظور تحقق این اهداف، اقدام به برقراری همکاری نظامی- نظامی با ارتشهای آفریقایی به منظور بالا بردن توان نظامی آنها، ارائهی کمک به کمیتههای آمریکایی اعزامی به آفریقا در اجرای ماموریتهایشان و در نهایت حمایت از منافع آمریکا در قاره سیاه نموده است. مقر اصلی این نیرو، به دلیل مخالفت دولتهای آفریقایی با حضور نیروهای آفریکوم در کشورهایشان، واقع در “اشتوتگارت” آلمان است. طبق آخرین آمار منتشر شده در سال 2010م تعداد افراد آن هزار نفر میباشد که از این میان، سیصد نفر از نیروهای ویژه، دویست و پنجاه نفر از عناصر اطلاعاتی و بقیه نیروهای نظامی عادی هستند. همچنین بودجه آن در سال 2010م بالغ بر سیصد و پنجاه میلیون دلار بوده است.[1]
برخلاف دیگر مراکز فرماندهی منطقهای آمریکا، ابعاد توسعهای و رفاهی در آفریکوم چندان مورد توجه قرار ندارد؛ بگونهای که تنها 30 نفر از مسئولان وزارت خارجه و مرکز توسعهی آمریکا در ساختار تشکیلاتی آن قرار دارند که در مقایسه با نمونههای مشابه آن، عدد ناچیزی به شمار میآید. همین مسئله باعث انتقاد صریح وزارت امور خارجه آمریکا از این فرماندهی و عدم رعایت اصول سه گانهی توسعه، دیپلماسی و دفاع شده است.
البته نباید از نظر دور داشت که دولت ایالات متحده آمریکا پیش از تاسیس مرکز فرماندهی آفریکوم، روابط نظامی خود با قاره آفریقا را از طریق دیگر مراکز فرماندهی منطقهای پیگیری میکرد که به شرح زیر میباشد:
* فرماندهی مرکزی آمریکا که مسئولیت مصر، شاخ آفریقا و کنیا را برعهده داشت.
* مرکز فرماندهی اقیانوس آرام که مسئولیت دولتهای حاشیه اقیانوس هند همچون ماداگاسکار و جزایر کومور را بر عهده داشت.
* مرکز فرماندهی اروپا که باقی کشورهای آفریقایی را تحت پوشش قرار میداد.
گفتنی است که مصر به دلیل اهمیت ناشی از همجواری با رژیم صهیونیستی، همچنان تحت پوشش فرماندهی مرکزی ایالات متحده قرار دارد.
دلایل تاسیس مرکز فرماندهی آفریکوم
1- توسعه نفوذ چین در آفریقا
بسیاری از تحلیلگران بر این باروند که بهرغم اهداف اعلامی دولت آمریکا برای تاسیس آفریکوم، مهمترین دلیل آن عبارت است از مقابله با توسعه صعودی چین -که طی سی سال گذشته با رقمی معادل 9 درصد رشد داشته- و نیز تولید ملی آن که در حدود 16 درصد کل تولیدات جهانی است. همین مسئله در روابط چین و قاره آفریقا نیز سایه افکنده است؛ بگونهای که مبادلات تجاری چین و آفریقا از 3 میلیارد دلار در سال 1995م به حدود 100 میلیارد دلار در سال 2008م رسید. علاوه بر این، چین، وامهای بزرگی به منظور توسعه کشورهای آفریقایی در اختیار آنها قرار داده است که از جمله آنها میتوان به وام 22 میلیارد دلاری به آنگولا، 13 میلیارد دلاری به جمهوری کنگو و همچنین سرمایهگذاری 13 میلیارد دلاری در برخی کشورهای آفریقایی طی 5 سال گذشته اشاره نمود. لازم به ذکر است که مبادلات تجاری میان چین و قاره آفریقا بگونهای است که منافع کشورهای آفریقایی نیز در آنها تامین میگردد و عدم پیششرط در عقد قرارداد از جمله مسائلی است که جذابیت روابط با چین را برای کشورهای آفریقایی صدچندان کرده است. البته عدم به رسمیت شناختن تایوان و یا سلب مشروعیت بینالمللی آن، تنها شرط طرف چینی برای برقراری روابط با کشورهای آفریقایی است. در این راستا، مشاهده میگردد که تنها 4 کشور آفریقایی تایوان را به رسمیت میشناسند.[2]
در نتیجه سطح مبادلات تجاری میان چین با آفریقا به مراتب بالاتر از مبادلات آمریکا با قاره سیاه قرار گرفت. این در حالی بود که گزارش استراتژیک امنیت ملی آمریکا در سال 2006م از اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک قاره آفریقا برای ایالات متحده آمریکا خبر داده بود. لذا دولت آمریکا نیازمند نیرویی به عنوان ناجی توسعه اقتصادی آفریقا و همچنین تقویت ارتشهای آفریقایی در مقابل چین بود که ایده تشکیل آفریکوم در این برهه از زمان طرح گردید. لازم به ذکر است که چین در بسیاری از کشورهای آفریقایی آموزش و تسلیح ارتش را بر عهد داشته و سومین صادرکنندهی سلاح به آفریقا به مبلغ 500 میلیون دلار در سال میباشد.[3]
2- نفت
تسلط بر منابع نفتی قاره آفریقا دومین عامل رقابت میان آمریکا و چین است. در این راستا، دولت ایالات متحده از سال 2001م توجه بسیاری به نفت قاره آفریقا داشته و گزارشهای آمریکایی پیشبینی میکنند که تا سال 2015م بالغ بر 25 درصد از نفت مورد نیاز آمریکا از خلیج گینه (در نیجریه) تامین خواهد شد.[4] همین مسئله باعث شد تا بوش در دوران ریاست جمهوری خود نفت آفریقا را جزء منافع ملی-راهبردی آمریکا قلمداد کرده و اهتمام بیشتری به نفت آفریقا بدهد؛ بگونهای که از سال 2006م، واردات نفت آفریقا به نزدیک 22 درصد رسید و در سال 2007م حجم واردات نفتی آفریقا بیش از واردات نفت خلیج گردید.[5] این وضعیت با تبدیلشدن چین به سومین وارد کنندهی نفت آفریقا به ویژه سودان و آنگولا از شدت بیشتری برخوردار گردید.[6] از اینرو، چین سرمایهگذاری بسیاری در زمینه استخراج نفت از قاره آفریقا به ویژه در کشور سودان نمود و حتی با اعمال فشار در شورای امنیت باعث کاهش تحریمها و قطعنامههای صادره علیه دولت سودان گردید. این وضعیت، رقابت میان چین و آمریکا را که به جنگ سرد تبدیل شده بود، عمیقتر کرده و آن را به منازعهای تمام عیار تبدیل کرد.[7]
3- مبارزه با تروریسم
شايد بتوان ايده “جنگ علیه تروریسم” را مهمترین بهانهی تاسیس فرماندهی نظامی آفریکوم به شمار آورد؛ زیرا مقامات آمریکایی بر این باورند که خطر کشورهای ضعیف به مراتب بیشتر از گروههای تروریستی برای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا است. در این راستا، بسیاری از تحلیلگران آمریکایی چنین رویکردی را به دلیل ارتباط عمیق میان عدم توسعه و گسترش تروریسم، گفتمان “توسعهای- امنیتی” دولت آمریکا مینامند.[8] بر این اساس، در اغلب بیانیههای منتشر شده از سوی آفریکوم بر مسئله مبارزه با تروریسم به عنوان هدف اصلی این فرماندهی نظامی تاکید میگردد. البته، نباید از نظر دور داشت که آفریکوم اولین اقدام نظامی آمریکا در قاره آفریقا نیست و قبل از آن نیز، ایالات متحده فعالیتهای زیادی را در زمینه آموزش نیروهای نظامی کشورهای مالی، موریتانی، الجزائر و نیجر و همچنین اعطای سلاح و مهمات به آنها در کارنامه خود دارد.
با توجه به نکات فوق مشاهده میگردد که آفریکوم مهمترین ابزار دولتمردان آمریکایی بر نهادینه کردن گفتمان “توسعهای- امنیتی” در قاره آفریقا محسوب میشود. در این راستا، منطقه شمال آفریقا از جایگاه ویژهای برخوردار است همانگونه که وزیر وقت دفاع آمریکا در سال 2012م در دیدار از این منطقه اذعان داشت: “وجود القاعده در مناطقی همچون یمن، سومالی و شمال آفریقا باعث نگرانی ماست. لذا ما به شدت حاضر به توانمندسازی دولتهایی همچون تونس برای مقابله با تروریسم هستیم. علاوه براین، ما آماده ارائه کمکهای اطلاعاتی جهت رفع این مشکل هستیم و امیدواریم که دولتهای منطقه نیز نهایت همکاری را با ما داشته باشند”.[9]
فعاليتها و اقدامات
فرماندهی نظامی آفریکوم، بهرغم مخالفتهای صریح بسیاری از دولتهای آفریقایی با فعالیت این فرماندهی در خاک قاره آفریقا، به صورت پنهانی در بسیاری از ارتشهای آفریقایی نفوذ کرده و تا کنون با 15 کشور آفریقایی روابط نظامی- نظامی برقرار ساخته است. حتی در مواردی رهبری عملیاتهای مشترک نظامی در اختیار آفریکوم قرار گرفته است. به عنوان مثال، در سال 2009م نیز فرماندهی آفریکوم اقدام به اجرای دوره آموزشی برای نیروی هوایی ارتشهای هشت کشور غرب آفریقا نمود. [10]
علاوه بر این، در چارچوب برنامهی همکاریهای ملی، ارتباطاتی نیز میان “گارد ملی ایالات متحده” با دولتهای آفریقایی برقرار شده است که به تعبیر ژنرال کارتهام، فرمانده آفریکوم، یکی از مهمترین ابزارهای تقویتکننده فعالیتهای آفریکوم در قاره آفریقا به شمار میآید. تا کنون هفت کشور آفریقایی در این برنامه مشترک شرکت داشته و انتظار میرود تا پایان سال 2013م چهار کشور دیگر نیز بدان بپیوندند.[11] توجه به این نکته ضروری است که حتی دولت آفریقای جنوبی که در شمار منتقدان آفریکوم محسوب میگردد نیز در این طرحِ همکاری مشارکت داشته و کشتیهای جنگی آفریکوم همچون ناوشکن “آرلی برک” در سواحل این کشور به ویژه در بندر سیمون تردد دارند. گفتنی است که فرماندهی آفریکوم، بندر سیمون را مرکز هماهنگی و کنترل حوزه همکاریهای امنیتی جهت آموزش و مبارزه با تروریسم در جنوب آفریقا نامگذاری کرده است. همچنین زیر دریایی هستهای USS سان خوان اجازه حضور و اجرای تمرینهای آموزشی در سواحل آفریقای جنوبی را دریافت کرده است.[12]
اما شايد بتوان مهمترين اقدام آفریکوم در قاره آفریقا را شرکت در اجرای قطعنامه مربوط به اعلام منطقه پرواز ممنوع در لیبی دانست. البته نکتهای که در رابطه با عملکرد آفریکوم در بحران لیبی باید مورد توجه قرار گیرد این است که این نیروی نظامی به جای اینکه به حمایت از شهروندان در مقابل نظام قذافی بپردازد، در کنار انقلابیون مسلح قرار گرفت و اقدام به تخریب خودروهای زرهی نظام قذافی نمود. بدیهی است که این اقدام آفریکوم مدتها فرآیند حلوفصل بحران و ممانعت از ریخته شدن خون صدها شهروند لیبیایی را به عقب انداخت.[13]
با این حال، فرماندهی آفریکوم رایزنیهای متعددی را برای ایجاد “پایگاههای استقرار پیشرفته” تحت عنوان “پایگاههای سوسن” در کشورهای سنگال، اوگاندا و بوتسوانا به انجام رسانده است. تفاوت این پایگاهها با پایگاههای عادی در این است که آنها تنها مکان نگهداری سلاح، مهمات و تجهیزات نظامی نیستند، بلکه در پارهای موارد و تحت شرایط خاص، از سوی کشور مهمان مورد استفاده قرار میگیرند. به عنوان مثال، پایگاه استقرار پیشرفته در اوگاندا یکی از پایگاههای ارتش اوگاندا خواهد بود است که سلاحهای انبار شده در آن به منظور حمایت از منافع آمریکا مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در همین راستا، اخیراً کشور جیبوتی نیز با دریافت 30 میلیون دلار اجازه ایجاد یک پایگاه آمریکایی در داخل خاک خود را صادر کرده است.[14]
واكنش دولتها و سازمانهای منطقهای
نوعی اجماع همگانی میان دولتهای آفریقایی مبنی بر عدم پذیرش آفریکوم و تاسیس پایگاه آن در قاره آفریقا وجود دارد. در این راستا، مجموعه کشورهای ساحل و صحرا متشکل از 25 کشور آفریقایی، مخالفت خود را با “هرگونه تاسیس فرماندهی نظامی یا حضور نیروهای نظامی خارجی از هر نوع و در هر کجای قاره آفریقا و به هر دلیل و توجیهی” اعلام کردهاند. کشورهای عضو گروه اقتصادی جنوب آفریقا موسوم به “سادک” نیز اذعان داشتهاند: “تعامل آمریکا با کشورهای آفریقایی بهتر است از راه دور باشد، تا اینکه به صورت مستقیم ارتباط داشته باشد”. گروه اقتصادی “ایکواس” که حوزه فعالیت آن غرب آفریقا میباشد، از مخالفان جدی ایجاد پایگاه آفریکوم در آفریقا بوده و مخالفت خود را از طریق کشورهای زامبیا، نیجریه و آفریقای جنوبی با این مسئله مطرح ساخته است.[15] این در حالی است که دولت لیبریا تنها دولتی است که رئیس جمهور آن از ایجاد پایگاه آفریکوم در غرب آفریقا حمایت کرده و بیان داشته است: “اگرچه هدف از تاسیس آفریکوم حمایت از منافع آمریکایی است، اما حضور آن در آفریقا منافاتی با منافع کشورهای آفریقایی ندارد”.[16]
اين مخالفتها در نهايت منجر به صرف نظر کردن مقامات آفریکوم از ایده انتقال پایگاه این نیرو از اشتوتگارت به آفریقا گردید. گفتنی است که علت اصلی مخالفت کشورهای آفریقایی با ایجاد پایگاه آفریکوم در قاره سیاه عبارت است از بهم خوردن توازن قوا میان سازمانهای منطقهای و دولتهای آفریقایی؛ زیرا سازمانهای منطقهای نگران کاهش تاثیرگذاری خود به واسطه حضور آفریکوم در منطقه هستند و دولتها نیز از افزایش قدرت کشوری که پایگاه آفریکوم در آن بنا خواهد شد -و به تبع آن به هم خوردن توازن منطقهای- نگران هستند. از اینرو، کشورهای آفریقای جنوبی و نیجریه از قدرت خود در گروههای اقتصادی جنوب (سادک) و غرب (ایکواس) استفاده کرده و مانع از احداث پایگاههای آفریکوم در کشورهای آفریقایی شدند.[17]
از سوی دیگر، عدم مشورت و هماهنگی مقامات آمریکایی با مقامات اتحادیه آفریقا پیش از تاسیس فرماندهی آفریکوم، عامل موثری در تردید مقامات آفریقایی در مورد اهداف اعلامی برای این فرماندهی گردیده است. بسیاری از تحلیلگران مسائل آفریقا بر این باورند که تاسیس این فرماندهی تلاشی از سوی دولت ایالات متحده برای حذف تدریجی اتحادیه آفریقا و قرار دادن آفریکوم به عنوان مرجع اصلی حل اختلافات سیاسی و امنیتی قاره آفریقا است. این مسئله به روشنی در بحران لیبی خود را آشکار نمود؛ زیرا در شرایطی که مقامات اتحادیه آفریقا خواستار حل سیاسی بحران لیبی بودند، آفریکوم به همراهی نیروهای ناتو اقدام به برپایی منطقه پرواز ممنوع در لیبی نمود.
ارزیابی فعالیتهای آفریکوم
1- حمايت از دیکتاتوریهای آفریقایی
برخي از منتقدان آفریکوم بر این باورند که اصرار آمریکا برای برقراری ارتباط میان دو عامل امنیت و توسعه و تلاش برای تحقق این دو در قاره آفریقا از طریق ایجاد پایگاه آفریکوم، در حقیقت اقدامی برای حمایت از رهبران دیکتاتور آفریقایی است. زیرا آفریکوم فینفسه ابزاری در خدمت سیاستهای دولت ایالات متحده است. در این راستا، مشاهده میگردد که روابط آمریکا با نظام استبدادی اتیوپی از سطح همکاری فراتر رفته و به دریافت کمکهای مالی و تسلیحاتی برای مبارزه با القاعده در منطقه و حتی معارضین داخلی صعود کرده است. علاوه براین، دولت ایالات متحده دارای روابط خوبی با دولتهای گینه استوایی و آنگولا بوده و در رابطه با تقلب انتخاباتی در آنها حامی دولت میباشد؛ زیرا این دولتها به صورت آشکارا حامی منافع آمریکایی در قاره آفریقا هستند.
از سوی دیگر، منتقدان آفریکوم بر این باورند که رویکرد برخی دولتهای آفریقایی در استفاده از گفتمان نظامی آفریکوم برای حل مشکلات داخلی، باعث افزایش تنشها در قاره آفریقا میگردد. به عنوان مثال، در کشور مالی آنچه باعث وخیمتر شدن اوضاع گردید عبارت بود از حضور نیروهای آفریکوم (از سال 2004م) در شمال مالی به منظور آموزش نیروهای ارتش این کشور و سرکوب مطالبات اقوام بومی ساکن در این منطقه که با نام “طوارق” شهرت دارند. در نهایت، با کودتای افسران ارتشی جنوب در مارس 2012م و فرار بسیاری از افسران طوارق لیبیایی -که در ارتش قذافی حضور داشتند- به شمال مالی، شدت اختلافات طوارق با جنوبیها به اوج خود رسید و بحران در مالی آغاز گردید. در این راستا، “ایاد آق غالی” فرمانده میدانی جماعت انصار الدین (متعلق به قوم طوارق) و از فرماندهان ارتش قذافی اذعان میدارد: “شورای انتقالی لیبی از من خواست تا کشور را ترک کنم. من هم قبول کردم و همراه با سربازانم به گروههای مسلح شمال مالی پیوسته و جماعت انصار الدین را تشکیل دادیم.”[18]
2- ابهام و پنهانکاری
بسياري از تحلیلگران مسائل آفریقا منتقد جدی شکلگیری مخفیانه و پنهانی فرماندهی آفریکوم و همچنین ماهیت مبهم فعالیتهای آن هستند. بدیهی است که این مسئله بر اهداف آفریکوم نیز سایه گسترانده و بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان سیاسی را نسبت به اهداف از پیش تعیین شده برای آن همچون تامین امنیت و صلح، با تردید مواجه ساخته است. علاوه بر این، مقوله “جنگ با تروریسم” که به گفته مقامات آمریکایی یکی از اهداف تاسیس این فرماندهی به شمار میرود، هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد؛ زیرا این عنوان زیبا تاکنون پوششی برای مداخلههای نظامی آمریکا در قاره سیاه بوده است.
3- استعمار جدید
بسياري از نخبگان و رهبران سیاسی آفریقا، هنوز نقش موثر ایالات متحده در حمایت از دیکتاتوریهای آفریقایی و تحریک شبههنظامیان مسلح را در دوران جنگ سرد از یاد نبردهاند. از اینرو، بسیاری از آنها بر این باورند که هدف اصلی تاسیس فرماندهی آفریکوم در آفریقا در حقیقت حمایت از منافع آمریکایی در مسئله انرژی به ویژه نفت آفریقا و همچنین کنترل توسعه روز افزون چین در این قاره است. دکتر حمزه مصطفی انجوزی استاد دانشگاه تانزانیا در این رابطه معتقد است: “آمریکا به منظور غارت و حفظ سیطره خود بر منابع نفت و طلا، نیازمند ایجاد پایگاهی در تانزانیا است که در حال حاضر این وظیفه توسط آفریکوم در حال اجراست”.[19]
نتيجهگیری
با توجه نکاتی که در متن این گزارش بیان گردید، میتوان ادعا نمود که حضور قانونی و گسترده پایگاههای آفریکوم در کشورهای آفریقایی خطر افزایش منازعات داخلی و جنگهای خانمانسوز آفریقایی را -که مدتی است فروکش کرده- افزایش خواهد داد. زیرا گروههای قومی و معارضین مسلح قادر به دستیابی به سلاحهای مورد نیاز برای به راهانداختن منازعات خونین خواهند شد. در چنین وضعیتی امکان ارائه راهحلهای سیاسی به حداقل رسیده و دولتهای ضعیف آفریقایی از قبیل اتیوپی و گینه استوایی نیز همچون سابق از خشونت و زور برای سرکوب مطالبات شهروندان خود استفاده خواهند کرد. علاوه بر این، احتمال شعلهور شدن منازعات آفریقایی و ایجاد شرایط شبیه به جنگ سرد در میان کشورهای آفریقایی به دلیل دستیابی به منابع طبیعی به ویژه نفت رو به افزایش خواهد گذاشت. در این شرایط بازیگران خارجی از گروههای مسلح حمایت کرده و بر دامنهی خشونتها میافزایند و این در حقیقت همان مشکلی است که کشور مالی در حال حاضر با آن دستوپنجه نرم میکند. نباید فراموش کرد که وضعیت کنونی کشور مالی، نتیجهی مشارکت در طرحهای به اصطلاح ضد تروریستی و جنگ علیه تروریسم ایالات متحده و آفریکوم میباشد که باعث نظامی شدن فضای سیاسی کشور مالی گردیده است.
[1] www.africom.mil
[2] Hofstedt, T.A.(2009). ‘China in Africa: An AFRICOM response’, Naval War College Review Summer 62 (3): 82-100
[3] Bah, A. S. and Aning, K. (2008) ‘US Peace Operations Policy in Africa: From ACRI to AFRICOM’, International Peacekeeping, 15 (1): 118-132.
[4] www.forbes.com
[5] Keenan, J. (2008). ‘US militarization in Africa: What anthropologists should know about Africom’, Anthropology Today October 24(5):16-20.
[7] Hofstedt, T.A.(2009). ‘China in Africa: An AFRICOM response’, Naval War College Review Summer 62 (3): 82-100
[8] Kfir, I. (2008). ‘The Challenge that is US AFRICOM’, Joint Force Quarterly April 49: 110-114.
[10] United Press International (2012)
[12] www.africom.mil
[14] Bah, A. S. and Aning, K. (2008) ‘US Peace Operations Policy in Africa: From ACRI to AFRICOM’, International Peacekeeping, 15 (1): 118-132.
[15] pambazuka.org
[16] www.fpif.org
[17] pambazuka.org
[19] pambazuka.org