مقدمه
قریب به 13 سال از زمان حملهی نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی به رهبری ایالات متحدهی آمریکا به افغانستان تحت عنوان مبارزه با تروریسم میگذرد، مبارزهای که اگرچه ظاهراً به انزوای طالبان و القاعده منجر شده است اما ارمغان چندانی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای افغانها نداشته است و همچنان فقر، فلاکت، اعتیاد، ناامنی و بیسوادی، گریبانگیر جامعهی افغانستان است.
بر اساس اعلام پیشین مقامات ناتو و خبرهای منتشر شده، سال 2014 زمان خروج نیروهای این سازمان عنوان شده است. در چنین شرایطی مقامات واشنگتن بر آن شدهاند جهت حفظ دستآوردهای حداقلیشان و عدم نفوذ طالبان، اقدام به امضای توافقنامهی امنیتی با افغانها نمایند، توافقنامهای که زمینهی حضور هزاران سرباز آمریکایی را در این کشور پس از سال 2014 مهیا خواهد کرد. با این وجود و علیرغم نگرانی برخی افغانها از تداوم توسعهی فعالیتهای طالبان، حامد کرزای رئیس جمهور این کشور به یکباره و در آستانهی اتمام دوران ریاستش به مخالفت با این قرارداد پرداخته و شروطی را جهت امضای آن به مقامات غربی ارائه داده است، امری که با مخالفت شدید آمریکاییها مواجه شده تا بدان جا که مقامات افغان را تهدید به قطع تمامی حمایتها از این کشور کردهاند. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اخیراً و پس از صحبت تلفنی با کرزای اعلام کرده که به پنتاگون دستور داده تا مقدمات طرح خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان را آماده کند. (1) این در حالی است که لویهجرگهی مشورتی افغانستان، موافقتنامهی دوجانبهی امنیتی با ایالات متحده را در ماه نوامبر ۲۰۱۳ تأیید کرده است. (2) به گفتهی برخی ناظرین در حال حاضر اوضاع در افغانستان بیشباهت با واپسین سالهای جنگ سرد و سقوط حاکمیت دکتر نجیب الله در اوایل دههی نود قرن گذشته نیست.
در متن حاضر در پی آن هستیم که ضمن اشارهای مختصر به دستآوردهای افغانستان در سالهای اشغال، به چرایی برخورد کرزای با توافقنامهی امنیتی کابل- واشنگتن و عوامل داخلی و بین المللی مؤثر بر چنین رفتاری اشاره نموده و در انتها با توجه به انتخابات پیش رو، آیندهی این معاهده را بررسی نمائیم.
دستآوردهای افغانستان در سالهای اشغال
حملهی نیروهای ناتو در سال 2001 به افغانستان و سقوط طالبان شرایطی را فراهم ساخت تا این نیروهای اشغالگر، دولتی جدید را به رهبری حامد کرزای بر افغانستان مسلط کنند. تصور واشنگتن بر آن بود که با سقوط طالبان و صرف هزینههایی نه چندان زیاد، در مدتی چند ساله ضمن انتشار دموکراسی و ارزشهای لیبرالیسم در جامعهی افغانستان، آن را به متحدی بیبدیل برای خویش تبدیل نماید. اهمیت افغانستان نزد غرب صرفاً منحصر در منابع غنی زیرزمینی دستنخوردهی این کشور نبوده، بلکه همسایگی آن با چین و ایران و نزدیکی به روسیه و تسلط بر منطقهی آسیای مرکزی، موجب تلاش گستردهی آمریکا در این زمینه شد.
برآورد 13 سال اشغال افغانستان حاکی از آن است که علیرغم تلاشهای آمریکا، نه تنها جامعهی سنتی این کشور دچار تحولی چشمگیر نشد، بلکه شخص کرزای نیز با وجود حمایتهایی بینظیر نتوانست دایرهی نفوذ خویش را بر همهی اراضی این کشور سیطره دهد. بررسی ابعاد داخلی این کشور نیز در طول سالهای اشغال به وضوح حاکی از تداوم فقر، افزایش اندک درآمد سرانه، پایین بودن سطح بهداشت و آموزش، تداوم کشت خشخاش و بیثباتی امنیتی چشمگیر بوده است.
هدف اصلی این جنگ به اصطلاح مبارزه با تروریسم، از بین بردن شبکهی القاعده، طالبان و حامیان آن بود. اما با گذشت 13 سال از آن زمان تاکنون، آمریکا و متحدان آن نتوانستند تروریسم را در افغانستان و منطقه ریشهکن کنند. بر اساس آمارهای موجود، جنگ افغانستان برای آمریکا 500 میلیارد دلار هزینه داشته است. همچنین جنگ افغانستان، 3300 نظامی خارجی را نیز به کام مرگ کشانده است. این در حالی است که آمریکا از اهداف اولیهی جنگ خود عدول کرده و برنامهی خروج نیروهای خود و همپیمانان را از افغانستان اعلام کرده است. قرار است این نظامیان تا سال 2014 از افغانستان خارج شوند، اما گروه طالبان که یکی از اهداف این نظامیان بود، همچنان پابرجاست. سیاستمداران آمریکایی که از شکست طالبان ناتوان شدهاند، در مقطعی به مذاکره با این گروه روی آوردند، اما رویکرد مذاکره نیز موفقیتی در پی نداشت. (3)
به واقع میتوان بیان داشت که با سپری شدن قریب به 13 سال از اشغال افغانستان، روندها نشانگر این واقعیت است که آمریکا تاکنون نتوانست به اهداف استراتژیک و از پیش تعیین شدهی خویش در افغانستان دست باید. به عبارت دیگر صحنهی واقعیتهای منطقهای و ملی افغانستان، بر این ناکارآمدی نیروهای خارجی افزوده، تا جایی که آمریکا و ناتو برای رهایی از تبعات سهمگین این صحنه تلاش مینماید در رویکردها و تاکتیکهای خود تغییرات اساسی انجام دهد.
اشغال افغانستان پس از سالها، دستآورد چندانی در حوزههای متعدد برای شهروندان این کشور نداشته است. حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان، در مصاحبهای با روزنامهی واشنگتن پست در این ارتباط بیان داشته است که افغانها در جنگی کشته شدهاند که از آنها نبوده است و آمریکا برای تأمین منافع خود و متحدان غربی این کشور به افغانستان آمده است. (4)
ریشهیابی رفتار کرزای
در باب چرایی رفتار حامد کرزای در برخورد با توافقنامهی امنیتی عوامل متعددی دخیل هستند، عواملی که آنها را میتوان به علل درونی و برونی تقسیمبندی کرد:
الف) عوامل درونی
1. تأمین منافع شخصی
بررسی حکمرانی کرزای و اطرافیانش بر افغانستان طی سالهای اخیر نشان میدهد که وی چگونه از برخورداری از سمت ریاست جمهوری در راستای منافع شخصیاش گام برداشته است. وجود بروکراسی فاسد حاکم بر این کشور، دریافت رشوههای متعدد از همپیمانان بین المللی، روابط شخصی هیأت حاکمه و ناکارآمدیاش و… همگی دال بر سوء استفادهی وی از قدرت طی سالهای اخیر بوده است. اکنون نیز که وی در شرف اتمام دورهی ریاست جمهوریاش است، در پی تأمین منافع خویش گام بر میدارد. در شرایط فعلی، کرزای ضمن درک نقش حیاتی این توافقنامه در آیندهی افغانستان، در پی بهرهمندی از دیدگاه منفی شهروندان این کشور نسبت به نیروهای خارجی برآمده تا با مخالفت با این معاهده بر محبوبیت داخلی خویش در پایان راه بیفزاید. تأکید پیدرپی وی بر عدم امضای این معاهده در زمان مسئولیتاش و سپردن آن به رئیس جمهور آتی را میتوان اینگونه ارزیابی کرد که وی در پی گذاردن نامی نیک از خویش در انتهای کار است.
نکتهی قابل تأمل در چرایی رفتار وی را میتوان اینگونه قلمداد کرد که کرزای که در سیزده سال سپری شده، همچون سربازی از سربازان آمریکا بی هیچ قید و شرطی به اجرای اوامر مقامهای ناتو میپرداخت، چگونه با چرخشی صد و هشتاد درجهای، در مقابل حامیان دیرینهی خویش قرار گرفته و صفت استعمارگر را به آنان داده است. این در حالی است که وی خود نه در نتیجهی رهبری یک انقلاب یا یک وفاق ملی، بلکه از درون همین تعامل در میان کشورهای قدرتمند و در پی حملهی نیروهای غربی قدرت را به دست گرفته است، از این رو چنین تغییر نگرشی آن هم در آخرین روزهای در دست داشتن قدرت، در قالب چیزی جز تأمین منافعش قابل ارزیابی نیست.
نامزد شدن عبدالقیوم کرزای (برادر وی) در انتخابات ریاست جمهوری و تلاش کرزای جهت تحمیل وی به آمریکاییها را میتوان دلیل دیگری در این زمینه بر شمرد. کرزای بر این باور است که با حضور عناصر فعال و نامآشنایی چون عبدالله عبدالله، عبدالرب رسول سیاف، اشرف غنی احمدزی، عبدالرحیم وردک و… که همگی از فرماندهان جهادی و مسئولین ارشد افغانستان طی سالیان اخیر بودهاند، شانسی برای پیروزی برادرش در انتخابات و تداوم نفوذ خاندان کرزای در سیاستهای آتی افغانستان باقی نمیماند، لذا در شرایط کنونی و با بهرهمندی از کارت برندهی توافقنامه، جهت اعمال فشار بر آمریکا بر آمده تا از نفوذ این کشور در میان برخی گروههای افغان بهره جسته و زمینهی قدرتگیری برادرش را در ازای موافقت با این معاهده مهیا نماید. کنارهگیری اخیر قیوم کرزی به نفع زلمی رسول، دیگر عنصر تحت نفوذ حامد کرزی نیز منکر واقعیت فوق نمی باشد. عبدالله عبدالله یکی از نامزدهای دارای شانس بالا برای پیروزی، اخیراً حکومت این کشور را به دخالت در روند انتخابات متهم کرده است. (5) به واقع کرزای تلاش خواهد کرد تا از نامزدی حمایت کند که مصونیت او و خانوادهاش را مخصوصاً از اتهامات فساد حفظ کند.
ریشههای چگونگی رفتار کرزای را میتوان اینگونه ذکر کرد: 1- سیاست افغانستان در طی سالهای صدارت وی از شخصی شدن به قلمروی اجتماعی شدن گذار نکرد و عوامل آن هم حلقهی ارگ (اطرافیان کرزای) بود که در رأسشان رئیس جمهور قرار داشت؛ 2- منافع گروهی بر منافع ملی غلبه کرد و ارزشهای ملی کمرنگ شد؛ 3- هیأت حاکمهای در افغانستان شکل نگرفت تا منافع این کشور و منافع بین المللی را تعریف و بر مبنای آن گامهایی به سوی یک آیندهی بهتر برداشته شود. از این رو امروز قابل مشاهده است که با نبود یک چارچوب مشخص مربوط به منافع ملی و نبود یک نگاه استراتژیکمحور در افغانستان، زمینهای مساعد شده است که برخی از رهبران افغانستان، به خاطر منافع شخصی، تمامی منافع افغانستان را با چالش روبهرو نمودهاند.
2. زمینهسازی جهت ایجاد گفتوگوی ملی
طالبان بسان نیرومندترین جبههی مسلح دشمن آمریکا در افغانستان این توافقنامه را یک قرارداد استعماری و امضای آن را به معنای دوام جنگ در افغانستان خوانده و عزم خود را برای ادامهی جنگ تا خروج آخرین سرباز خارجی از افغانستان بارها تکرار کردهاند. از این رو در شرایط کنونی کرزای عزم خویش را جزم کرده تا با مخالفت با این توافقنامه، زمینهی نسبی رضایت طالبان را فراهم نموده و فضایی را برای تداوم گفتوگوها و نهایتاً دستیابی به صلح در این کشور مهیا نماید. کرزای بارها تأکید کرده که تا زمانی که آمریکا زمینهی مصالحه با گروه طالبان را فراهم نکرده، به هیچ صورت حاضر به امضای این موافقتنامه نیست. وی اخیراً در مصاحبهای با بیبیسی گفت: «در صورتی که پیمان امنیتی با آمریکا منجر به تحقق صلح در کشورش نشود و همچنین در صورتی که آمریکا جنگ علیه طالبان را در کشورش ادامه دهد، پیمان امنیتی با آمریکا را امضا نخواهد کرد.» (6)
روزنامهی نیویورک تایمز در مطلبی در این باره نوشته که حامد کرزی، از حدود سه ماه قبل به طور محرمانه با طالبان در تماس بوده است. این روزنامه میگوید که مقامات آمریکایی و دیگر متحدان غربی افغانستان در این تماسها دخیل نبودهاند و نتیجه گرفتهاند که این امر میتواند یکی از دلایل تیرهتر شدن روابط میان کابل و واشنگتن بوده باشد. به نوشتهی نیویورک تایمز، این تماسها از سوی طالبان آغاز شد. به گزارش نیویورک تایمز، ایمل فیضی، سخنگوی رئیس جمهور کرزی نیز تماسهای سری با طالبان را تأیید کرده و گفته است: «دو ماه گذشته بسیار مثبت بوده است. طرفین مذاکره [طالبان] از موضع آقای کرزی بر ضد موافقنامهی امنیتی و سخنرانیهای بعدی او خشنود هستند.» (7)
از همین روست که شروطی نظیر آزادی زندانیان طالبان از بازداشتگاه گوانتانامو، از خواستههای کلیدی کرزای در ماههای اخیر بوده است. در جریان تقریباً سه ماهی که از برگزاری لویهجرگه میگذرد، وی صدها زندانی طالبان را بدون توجه به اعتراض شدید آمریکاییها و مقامات ناتو از بازداشتگاه بگرام آزاد کرده است. حامد کرزی تأکید کرده: «تنها و تنها تأمین صلح و امنیت در افغانستان میتواند موافقتنامهی امنیتی با آمریکا را تضمین کند، در صورتیکه مردم افغانستان امن نباشند و در این کشور صلح و امنیت برقرار نباشد، موافقتنامهی امنیتی هیچ به درد ما نمیخورد.» (8)
3. نقاط ضعف توافقنامه
کرزای اخیراً در مصاحبهای بیان داشته که امضای موافقتنامهی امنیتی با آمریکا باید «آیندهی یک افغانستان متحد، امن و دارای یک نظام قوی مرکزی» را تضمین کند. به گفتهی وی اعتماد مردم افغانستان در مورد «نقش و عملکرد آمریکا در قبال افغانستان» از هفت ماه پیش به این سو پس از سفرش به واشنگتن و برگزاری نشستهای سه جانبه در لندن و بروکسل خدشهدار شده است. (9)
به واقع وضع توافقنامهی امنیتی، حاوی نکات منفی برای آیندهی افغانستان خواهد بود که نگرانی سردمداران این کشور را در پی داشته است. در این بخش به برخی نقاط ضعف این موافقتنامه اشاره خواهیم کرد.
1- عدم شفافیت مکانیسم دفاع از افغانستان در برابر تجاوز خارجی: تعهد دفاع از افغانستان در برابر تجاوز خارجی به طور قطع تحت فشار و اصرار مقامات افغانستان، به خصوص شخص رئیس جمهور، صورت گرفته است. اما علیرغم پیشبینی تعهد آمریکا راجعبه دفاع از افغانستان در برابر تجاوز خارجی، مکانیسم عملی این دفاع شفاف و خالی از ابهامات نیست. (10)
افغانستان علاقهمند است که پاکستان را به عنوان تهدید تعریف کند؛ چیزی که برای آمریکاییها قابل قبول به نظر نمیرسد. افغانستان مرز با پاکستان را به رسمیت نمیشناسد. اگر در آینده منازعهای مرزی میان دو کشور رخ بدهد، واکنش احتمالی ایالات متحده چه خواهد بود؟ در صورتی که پاکستان به عنوان یک تهدید در این قرارداد در نظر گرفته نشود، جنگ با تروریسم از نظر ژئوپلتیکی در کجا ادامه خواهد یافت؟
2- تعیین خسارات به طور یکجانبه از طرف مقامات نیروهای آمریکایی: یکی از موارد تعهدات پیشبینی شده در توافقنامه، تعهد آمریکا به جبران خساراتی است که ممکن است از سوی نیروهای این کشور به اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی وارد آید. بر اساس این تعهد، آمریکا موظف است هر نوع آسیبها، صدمات و خساراتی را که در اثر تخلفات و اعمال جرمی نظامیان و غیرنظامیان وابسته، به اشخاص و دولت افغانستان وارد میشود، به طور عادلانه و معقول جبران کند. در تنظیم این اصل معیار اصول حقوقی و معیار عقلانی رعایت شده است. اما انتقادی که بر آن میتواند وارد باشد این است که مرجع رسیدگی و تشخیص خسارت و همچنین تعیین میزان آن در صلاحیت مقامات نیروهای آمریکا است.(11)
3- درخواست مصونیت برای نیروهای خارجی: یکی از مواردی که واشنکتن بر سر آن حاضر به مذاکره نیست، مسألهی مصونیت قضایی سربازان این کشور است. دولت کابل تلاش دارد که این مصونیت را لغو نماید و سربازان آمریکایی را در دادگاههای افغان تحت پیگرد قرار دهد. (12)
4. اخذ برخی امتیازها برای افغانستان
رئیس جمهور افغانستان در پی آن است که آمریکاییها را برای مذاکره در مورد توافقنامه تحت فشار قرار دهد تا از این راستا و بر اساس احتیاج واشنگتن به این معاهده، خواستههای بیشتر را به ایالات متحده تحمیل نماید، اما این یک قمار پرخطر است. به گفتهی برخی ناظران منطقه، توانایی کرزای در این زمینه به آن میزانی که فکر میکند نمیباشد. به نظر میرسد کرزای بر این باور است که آمریکا با هر هزینهای به این توافقنامه احتیاج دارد.
پایان دادن به عملیات شبانه و کمک آمریکا به آغاز جدی و عملی گفتوگوهای صلح بین دولت افغانستان و شورشیان مسلح مخالف دولت، از جمله خواستههای کرزای است.
آمریکاییها بر این باورند که کرزای مرتباً به واشنگتن و ایساف حملات لفظی میکند، به وضوح در روسیه، چین، ایران و هند دنبال متحدینی جدید میگردد و میخواهد از آنها به عنوان اهرمی علیه آمریکا و ناتو استفاده کند. از این رو این سیاست مخاطرهآمیز احتمالاً حمایت شکنندهی باقی مانده در آمریکا برای ادامهی حضور در افغانستان را ضعیفتر خواهد ساخت.
5. زیر سؤال رفتن استقلال افغانستان
حضور نیروهای خارجی در افغانستان به هر نحو ممکن، استقلال این کشور را خدشهدار خواهد کرد. تأیید حضور این نیروها علیرغم ضعفهای موجود در این کشور، طبیعتاً با روحیهی ملی افغانها در تضاد است و این امر منجر به مخالفتهای مقطعی با وضع این توافقنامه شده است.
بر بنیاد این تفاهمنامه، نیروهای خارجی بعد از سال 2014 نیز در عملیات نظامی در داخل قلمروی افغانستان علیه آنچه که خود «جنگ علیه تروریسم» مینامند، دست باز خواهند داشت. دست باز در عملیات نظامی اگر از یک طرف نقض حاکمیت ملی افغانستان است، از جانب دیگر نیازمند قبول مورد بسیار مهم دیگر در این توافقنامه یعنی قبول مصونیت قضائی برای نیروهای خارجی بعد از سال 2014 خواهد بود. در طول دوازده سال گذشته در عملیات نظامی نیروهای خارجی، تعداد زیادی از غیرنظامیان به خصوص در روستاهای افغانستان کشته شده و تعداد بیشماری هم به ظن رابطه با القاعده و طالبان دستگیر و سالها را بدون محاکمه در پشت میلههای زندان نیروهای آمریکائی گذراندهاند.
ب) عوامل بیرونی
برخی همسایگان افغانستان و کشورهای صاحب نفوذ در منطقه نظیر پاکستان، جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین تمایلی به حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان ندارند، چرا که حضور آنها را در مقابل منافع خویش میبینند. در این میان پاکستان کلیدیترین کشور در این راستاست چرا که به گفتهی مقامات افغان، این کشور علاوه بر مخالفت با این عهدنامه، فضای مساعدی را برای تشدید فعالیتهای نیروهای افراطی مهیا نموده است. رئیس جمهوری افغانستان در این راستا بیان داشته که آمریکا برای مبارزه با تروریسم به افغانستان آمده در حالی که «پایگاه تروریسم در پاکستان است». کرزی ذکر کرده که: «اگر آمریکا و پاکستان صادقانه عمل کنند و خواسته باشند، در کشور ما صلح میآید و روند صلح آغاز میشود. اگر یکی از این کشورها صادق نیست، دیگری بیاید و بگوید که همکار ما در این مورد صادق نیست تا ما بدانیم که در این پروسه همکار است یا نیست.» (13)
نفوذ عناصر طالبان در هیأت حاکمهی پاکستان، زمینهی حمایت از افراطگرایان را در افغانستان مهیا کرده است. از این رو حافظ منافع اسلام آباد در نبود نیروهای بین المللی در افغانستان است.
بر اساس مفاد این توافقنامه، حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان در 9 پایگاه در ولایتهای کابل، قندهار، هرات، فراه، خوست، هلمند و شمال افغانستان خواهد بود. بیشتر این پایگاهها در نزدیک مرز با پاکستان و ایران پیشبینی شده است. نکتهی مهم در اینباره موضوع کنترل این پایگاهها از جانب حکومت افغانستان است. افغانستان نه تنها نیروی هوایی رزمی ندارد بلکه فاقد وسایلی است که بتواند رفتوآمد هواپیماها را در خاک خود کنترل نماید. این مسئله هم دست آمریکا را در سوء استفاده از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر باز خواهد گذاشت. این امر به وضوح میتواند دلیل موجهی بر مخالفت کشورهای همسایهی افغانستان با این توافقنامه باشد.
آیندهی موافقتنامهی امنیتی کابل- واشنگتن
نگاهی گذرا به شرایط داخلی افغانستان و انتخابات پیش روی این کشور حاکی از آن است که علیرغم ممانعتهای ظاهری کرزای در امضای توافقنامهی امنیتی کابل- واشنگتن و نقاط ضعف این توافق، اگر این معاهده در زمان کرزای هم امضا نشود، در بدترین حالت ممکن، بازهم در زمان رئیس جمهور بعدی حتماً امضا خواهد شد. چرایی وقوع چنین امری را با نگرشی بر تحولات درونی افغانستان و تأکید بر نقاط قوت قرارداد (و نه ضعفها)، اینگونه میتوان بیان داشت:
الف) فشار آمریکا و متحدان
ایالات متحده با توجه به هزینههای گزاف پرداخت کرده و اهداف استراتژیک خود در منطقه و نگاهی به تجربهی عراق، تمایلی به خروج از افغانستان پس از 2014 ندارد. از این رو پیشبینی میشود قریب به 10 تا 15 هزار نیروی نظامی در 9 پایگاهی که پیشبینی شده، حضور خواهند داشت. (14)
آمریکا به منظور موقعیت استراتژیک افغانستان که در همسایگی ایران، آسیای مرکزی، چین، هند و پاکستان قرار دارد، به این کشور لشگرکشی کرد. پیشبینی میشود که چین طی 30 الی 40 سال آینده تبدیل به قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی شده و آمریکا را پشت سر بگذارد و بر این اساس آمریکا نیاز دارد که زیادهخواهی چین را کنترل کند. در عین حال روسیه، هند و ایران نیز از نظر آمریکا باید کنترل شوند. از این رو حضور آمریکا بر این اساس راهبردی است. از طرفی موضوع طالبان مطرح نیست. موضوع سازمان القاعده است که بیشترین مشکل را نسبت به طالبان برای آمریکا و اروپا ایجاد میکند. (15) از این رو مقامات کاخ سفید تمامی فشار خویش را در این زمینه بر کابل اعمال نمودهاند، فشاری که کرزای نیز بر آن معترف است. وی با مقایسهی خویش با وضعیت امیر عبدالرحمان خان در هنگام امضای معاهدهی دیورند- که تحت فشار بریتانیا قرار گرفته بود- گفت که به همان صورتی که بریتانیاییها پادشاه پیشین افغانستان را برای امضای این معاهده تحت فشار قرار دادند، حالا او نیز تحت فشار آمریکا قرار دارد. (16)
مقامات آمریکایی به طور تلویحی تهدید میکنند که افغانستان را به طور کامل ترک خواهند کرد، همانگونه که پس از آنکه مذاکرات مشابه در خصوص توافقنامهی امنیتی، پس از جنگ با عراق، بینتیجه ماند، این کشور را ترک کردند. یک مقام غربی در این رابطه به نیویورک تایمز گفت: «گمان میکنم کرزای میتواند به آسانی هر چه تمامتر در محاسباتش دچار اشتباه شود. به همین ترتیب آمریکا نیز مستثنی نیست و بنابراین تردید در همه جا وجود دارد. عواطف به میزان بسیار بالایی رسیدهاند و ما باید تلاش کنیم و در این زمان بحرانی به اندازه کرزای عاطفی نشویم.» (17)
تهدیدهای فوق محدود به آمریکا نمانده و سایر کشورهای اروپایی نیز به کرزای هشدار دادهاند. به طور نمونه اشتاین مایر، وزیر خارجهی آلمان، بیان داشته که ادامهی کمکهای نظامی کشورش به افغانستان تا حد زیادی وابسته به امضای موافقتنامهی امنیتی کابل و واشنگتن است. (18)
ب) معضلات درونی افغانستان
با وجود گذشت سالها از اشغال افغانستان، همچنان مشکلات متعددی گریبانگیر جامعهی این کشور است که کابل را ناگزیر به پذیرش این توافقنامهی امنیتی با آمریکا خواهد کرد.
1. ناکارآمدی اقتصادی
با وجود گذشت 13 سال از اشغال افغانستان، مشکلات گوناگون اقتصادی همچنان بر این کشور حکمفرماست و این امر به تنهایی دلیل موجهی برای مقامات کابل خواهد بود که نگاه مثبتی را به توافقنامهی امنیتی داشته باشند. با وجود صرف قریب به ۱۰۰ میلیارد دلار روی خدمات اجتماعی در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا کنون، غرب نتوانسته اقتصاد بومی را در افغانستان ایجاد کند که بتواند برای جوانان این کشور کار و برای دولت درآمد ایجاد کند. از این رو در صورت قطع حمایتهای مالی از این کشور، صدها هزار افغان تحصیلکرده و طرفدار دموکراسی که برای نیروهای خارجی در افغانستان کار کردهاند، بدون سرنوشت باقی خواهند ماند و شمار زیادیشان از کشور خارج خواهند شد. در رابطه با پروژههای کلان زیربنایی در افغانستان نیز اوضاع بهتر نیست؛ دولت کار چندانی را در این زمینه انجام نداده است. به واقع، بخشی از اقتصاد افغانستان مافیایی بوده و بخش عمدهی دیگرش هم مصرفی است و همهی مسائل مهم ملی و دولتی به کمکهای خارجی وابسته است.
آمریکا و ناتو وعده دادهاند که سالانه ۸ میلیارد دلار به ارتش افغانستان کمک کنند و با توجه به این که در آمریکا و اروپا دیگر تمایل چندانی به مصرف پول در افغانستان- به ویژه در صورت ادامهی جنگ داخلی- وجود ندارد، اقتصاد افغانستان در جریان یک سال آینده- در صورت خروج نیروهای بین المللی- رو به وخامت خواهد رفت. کاهش پنجاه درصدی کمکهای توسعهای آمریکا از سوی کنگرهی آن کشور به عنوان نمونهای در این ارتباط به وضوح بر مناسبات اقتصادی این کشور مؤثر بوده است. (19)
به طور کلی بایستی بیان داشت که حکومت افغانستان عمدتاً به کمکهای بین المللی متکی است و اساساً بدون آن اقتصاد این کشور سقوط میکند. تنها هزینهی 352 هزار نیروی امنیتی افغانستان در سال 2013 بالغ بر 6.5 میلیارد دلار بود.(20) در نتیجهی خروج برخی نیروهای غربی، افغانستان در سال ۲۰۱۳ با افت اقتصادی بزرگی روبرو شد و در سال ۲۰۱۴ هم تنها میتواند انتظار رشد اندکی را داشته باشد. این کشور احتمالاً پس از سال ۲۰۱۴ با افت اقتصادی فاحشی روبرو خواهد شد و آن دسته از فرصتهای شغلی که به خاطر حضور نظامی غربیها ایجاد شده بود، از بین خواهد رفت.
2. بروز ناامنیهای فزاینده
ثبات و رونق اقتصادی افغانستان بسته به ثبات امنیتی و سیاسی این کشور است. اساساً جهت دستیابی به توسعه و رشد اقتصادی افغانستان، باید توجه لازم را در بخش ثبات امنیتی مبذول داشت. فقدان امنیت و ثبات سیاسی به مانعی اصلی در مقابل تحقق سیاستها و برنامههای دولت تبدیل شده و باعث ورشکستگی زیربناهای اقتصاد کشور، بخشهای سرمایهگذاری (داخلی و خارجی)، فرار مغزها (کمبود نیروی متخصص) و… میشود. افغانستان همیشه با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده و با این مشکلات در طول سالیان متمادی مواجه بوده است. از این رو این قرارداد امنیتی در ماهیت خود دارای پیامدهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی برای دولت و ملت افغانستان خواهد بود.
حضور نظامی واشنگتن در افغانستان بعضاً موجب شکوفایی اقتصادی، ثبات امنیت و نیز رشد اقتصادی این کشور میگردد. پیامد مثبت چنین توافقی، دریافت کمکهای مالی و ایجاد ثبات و امنیت نسبی در کشور خواهد شد. در چنین وضعی، افغانستان نقشی را در روابط خارجی و سیاست خارجی آمریکا دریافت خواهد نمود و آمریکا تلاش بیشتری را برای برقراری امنیت و ثبات در این کشور مبذول خواهد کرد. با امضای این پیمان، امیدهای سرمایهداران به آیندهی افغانستان بیشتر شده و زمینهی سرمایهگذاری بیشتر داخلی و خارجی را فراهم خواهد نمود.
از سویی، خروج نیروهای آمریکایی موجب تشدید فعالیتهای طالبان و تواماً افزایش ناامنی در افغانستان خواهد شد. برخی از مقامهای افغان و غربی هشدار دادهاند که هدف طالبان از تماسهای اخیر هر چه باشد، این نخواهد بود که با حکومت افغانستان به مذاکره بنشینند. این احتمال وجود دارد که طالبان برای متقاعد کردن حکومت افغانستان به آزادی زندانیانشان، تأخیر و یا جلوگیری از امضاء توافقنامهی امنیتی و یا اهداف دیگری با حکومت افغانستان تماس گرفته باشند. طالبان قبل از این نیز از اشتیاق حکومت افغانستان به صلح برای دستیابی به اهداف خود، از جمله کشتن برهانالدین ربانی، رئیس شورای عالی صلح استفاده کردهاند.
چشمانداز خروج کلیهی نیروهای بین المللی از افغانستان، از نظر نظامی هم طالبان را به شدت تقویت میکند. مقابله با نیروهای دولتی محروم از حمایت غربیها به مراتب برای این گروه آسانتر خواهد بود. خروج کامل غربیها پس از سال ۲۰۱۴ طالبان را دلگرمتر میکند که در این صورت آنها خواهند توانست شرایط خود را در مذاکرات تحمیل کنند و در صورت حصول توافق، امتیازات بزرگی بگیرند.
یکی از پیامدهای چنین موافقتنامهای برای کابل این است که حمایت بینالمللی از نیروهای امنیتی این کشور ادامه پیدا خواهد کرد. از زمانی که مسؤولیتهای امنیتی در سراسر افغانستان به نیروهای امینت ملی این کشور واگذار شده، این نیروها از نظر تاکتیکی عملکرد خوبی داشتهاند و طالبان در رسیدن به هدف بیاعتبار کردن نیروهای دولتی و تصرف دوبارهی بخشهایی از کشور ناکام بودهاند. اما اقدامات نظامی طالبان وضعیت امنیتی را برای بسیاری از غیرنظامیان افغان بدتر کرده و شماری از مقامات حکومتی محلی به دست طالبان و یا حتی شهروندان عادی کشته شدهاند. حقیقتاً نیروهای امنیتی افغانستان همچنان با مشکلات متعددی مواجه هستند. میزان تلفات نیروهای دولتی در سال ۲۰۱۳ به حدی بوده که جبران آن را برای این نیروها دشوار ساخته است.
تداوم حضور فیزیکی آمریکا در افغانستان از نظر روانی بسیاری از افغانها را تقویت میکند. هراس بسیاری از شهروندان این کشور از وخیم شدن اوضاع امنیتی بعد از سال ۲۰۱۴ قابل درک است. این ضمانت روانی ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری حساس سال ۲۰۱۴ هم تأثیر مهمی داشته باشد. علاوه بر این، در صورت باقی ماندن نیروهای آمریکایی، امکان متوسل شدن طالبان به شورش کمتر میشود. تداوم حضور غربیها همچنین باعث تعدیل رفتارهای خطرناک نظیر احیای گروههای شبهنظامی یا تلاش برای استفاده از واحدهای پلیس افغان به عنوان نیروهای حفاظت شخصی از جانب افراد ذینفوذ در افغانستان خواهد شد.
ج) فشارهای سایر گروههای سیاسی
بیشتر رهبران افغان- همانند مردم این کشور- عموماً طرفدار یک توافقنامهی امنیتی دوجانبه با ایالات متحده هستند. (21) لویهجرگه نیز از توافقنامهی آمریکا حمایت کرده و قطعنامهای را تصویب کرد که در آن از کرزای خواسته شده بود آن را تا پایان سال امضا کند. از لویه جرگه در قانون اساسی افغانستان به عنوان «عالیترین مظهر ارادهی مردم افغانستان» نام برده شده است. از این رو کرزای یا رئیس جمهور بعدی ناگزیر خواهد بود که تن به توافقنامهی امنیتی با آمریکا دهد.
تمامی نامزدانی هم که در حال حاضر سرگرم مبارزات انتخاباتی هستند، به طور ضمنی تأکید کردهاند که در صورت پیروزی در انتخابات، آن را امضا خواهند کرد. (22) بنابراین پیشبینی تحقق این امر دور از ذهن نمیباشد.
د) ترس از پاکستان
دغدغهی افغانستان در مورد پاکستان به مشکل اصلی سیاست خارجی افغانستان مبدل شده است. افغانستان در برابر زیادهخواهیهای پاکستان، مداخلات این کشور در افغانستان و نیز حمایتهای جدی اسلام آباد از تروریسم، عملاً نیازمند حمایت آمریکاست. به واقع ترس از پاکستان و سیاستهای آتی این کشور، مقامات کابل را ناگزیر به امضای توافقنامهی امنیتی با واشنگتن خواهد کرد.
این در حالی است که آمریکا تا به حال هیچگونه اقدام عملی در حمایت از افغانستان بر ضد پاکستان نکرده و حتی درخواست افغانستان مبنی بر تعهد امنیتی به کابل در قبال اسلام آباد را نیز نپذیرفته است (23)، امری که کرزای نیز بر آن صحه گذارده است. وی بعد از گفتوگوهایش با جان کری به مطبوعات گفت: «آمریکا در برابر تجاوز خارجی از افغانستان دفاع نکرد و به همین دلیل یک تعریف مشخصی را باید از مداخلهی خارجی پیدا میکردیم و باید مشخص میکردیم که تجاوز خارجی تنها به داخل شدن توپ و تانک خارجیها به افغانستان گفته نمیشود؛ فرستادن تروریست و حمایت از آنها نیز تجاوز خارجی به شمار میرود.» (24)
ه) تأمین حقوق حداقلی افغانها در توافقنامه
توافقنامهی فوق الذکر حاوی نکات مثبتی نیز برای آیندهی افغانستان است، بر این اساس آمریکا تعهد سپرده که نیروهای نظامی و وابستگان غیرنظامی آنان زمانی که در افغانستان حضور دارند، قانون اساسی و سایر قوانین نافذ افغانستان را رعایت نمایند و از هر نوع اقدامی که با روح این توافقنامه سازگاری نداشته باشد، خودداری ورزند. (25)
از سویی تعهد نیروهای آمریکا به احترام به حاکمیت ملی و استقلال سیاسی افغانستان، به صراحت در متن توافقنامه امنیتی پیشبینی شده است. اولویت حاکمیت سرزمینی افغانستان بر تعهدات ناشی از پیمان و توافقنامه، تعهد اجرای طرحها و عملیاتها با هماهنگی مقامات دولت افغانستان و نهایتاً صلاحیت دولت در بازدید از تأسیسات و اماکن مورد استفادهی نیروهای آمریکایی، از موارد فوق در این ارتباط است. (26)
تعهد به خودداری از حمله به غیرنظامیان و اماکن مسکونی در افغانستان، تعهد به خودداری از فعالیتهای سیاسی در افغانستان، تعهد به دفاع از افغانستان در برابر تجاوز خارجی و تعهد به مصرف کمکها از مجرای بودجهی رسمی دولت افغانستان، از دیگر موارد مثبت ذکر شده در توافقنامهی امنیتی است. (27) همچنین در توافقنامه پیشبینی شده، مبلغی که سالیانه برای آموزش، تجهیز، مشورتدهی و توسعهی توان دفاعی نیروهای امنیتی افغانستان اختصاص داده میشود، از طریق بودجهی رسمی دولت افغانستان و تحت نظارت نهادهای مالی دولتی به مصرف برسد. (28)
نتیجهگیری
برآورد موقعیت کنونی نیروهای ناتو در افغانستان حاکی از آن است که در حال حاضر حدود ۸۷ هزار سرباز خارجی در این کشور مستقر هستند. در سال گذشته این رقم ۱۵۰ هزار بود، تا بهار آینده شمار آنها به کمتر از ۴۰ هزار سرباز خواهد رسید و تا آخر ۲۰۱۴ و در صورت عدم امضای توافقنامهی امنیتی، هیچ نیروی نظامی خارجی در افغانستان حضور نخواهد داشت. حامد کرزای در شرایط کنونی به آمریکا بیاعتماد است. وی ضمن ردکردن منافع خویش در آینده این کشور، نگران آن است که آمریکاییها در امور افغانستان مداخله کنند. او در جستوجوی ضمانت است تا مسئول توافقنامهای نباشد که در آینده به آن به عنوان فروختن خود به منافع خارجی نگریسته شود.
از سویی در افغانستان کنونی کمتر کسی به دوام وضعیت موجود در کشور در صورت خروج کامل نیروهای بین المللی به ویژه آمریکاییها خوشبین است و با وجود پایین آمدن میزان حمایت مردم از آنچه مبارزه با تروریسم خوانده میشود، تداوم ثبات و امنیت نیمبند کنونی حداقل تا هنگامی که نیروهای دفاعی و امنیتی کشور توانایی بالفعل مبارزه با روند روبهرشد شورشگری در این کشور را پیدا میکنند، در گروی حضور نیروهای بین المللی پنداشته میشود. درک اکثریت جامعهی سیاسی و امنیتی افغانستان بر این است که آمریکا به راحتی از افغانستان خارج نخواهد شد و اگر مقاومت بیشتری در این راستا بروز داده شود، آمریکاییها هزینهی امنیتی این کشور را مضاعف خواهند کرد. عدهای معتقدند اگر آمریکا از خاک افغانستان خارج شود، طالبان میتواند به سادگی به قدرت رسیده و کابل را دوباره تصرف کند که در نهایت پاکستانیها پیروز اصلی این میدان خواهند بود، هر چند جنگ تمام نخواهد شد.
به واقع کشور افغانستان پس از چند دهه جنگهای داخلی فرصت این را پیدا میکند تا با وضع این توافقنامه، سرنوشت کشور را به طرف ثبات امنیتی که لازمهی رشد اقتصادی است سوق دهد. امضای این قرارداد امنیتی با توجه به نکات منفی آن، منفعتهایی را در بخشهای اقتصادی (دریافت کمکهای مالی، توسعهی سرمایهگذاریها، افزایش اشتغال، رشد اقتصادی)، سیاسی (ثبات سیاسی، قرار گرفتن در روابط خارجی ایالات متحدهی امریکا، کاهش تهدیدات از طرف کشورهای متخاصم در منطقه)، امنیتی (دریافت کمکهای جامعهی جهانی در بخش تجهیز، توسعهی ظرفیتهای نیروهای دفاعی، حمایت بخشهای نظامی آموزش و پرورش تا سوق اداره در بر خواهد داشت) و نیز عرصههای اجتماعی و فرهنگی به همراه خواهد داشت.
از سویی دیگر، بایستی بیان داشت که مقامات کاخ سفید در پی آنند حتیالامکان توافقنامهی امنیتی را با حکومت کرزی امضا نموده و طالبان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. از آنجا که وقتی این قرارداد به امضا رسید، هیچ حکومتی در آینده نمیتواند آن را به صورت یک جانبه لغو نماید، پس در آن صورت نیز یگانه راه برای لغو این توافقنامه، گزینهی جنگ از سوی طالبان خواهد بود. بنابراین امضای این توافقنامه اگرچه مزایایی را برای افغانها در پی خواهد داشت و منجر به تضعیف طالبان میشود اما بهانهی ادامهی جنگ از سوی آنها را تا اخراج نیروهای خارجی از افغانستان در پی خواهد داشت.
—————————————-
منابع:
1. حامد کرزی: القاعده یک افسانه است/ بیبیسی فارسی، 2014/3/3.
2. مکثی بر توافقنامه امنیتی افغانستان و امریکا/ صدای آمریکا، 92/7/28.
3. دستاورد امریکا برای افغانستان پس از یازده سال حضور/ دیپلماسی ایرانی، 91/7/17.
4. حامد کرزی: القاعده یک افسانه است/ بیبیسی فارسی، 2014/3/3.
5. نامزد ریاست جمهوری افغانستان، دولت را به دخالت در انتخابات متهم کرد/ بیبیسی فارسی، 2014/2/27.
6. کرزای دلایلش را برای عدم امضای توافقتنامه امنیتی با آمریکا گفت/ ایسنا، 92/12/28.
7. ‘تماسهای محرمانه’ کرزی با طالبان: دلیل مخالفت با امضاء توافقنامه امنیتی؟/ بیبیسی فارسی، 2014/2/5.
8. جزییات موافقتنامه امنیتی امریکا و افغانستان چیست؟/ پایگاه 8 صبح، 92/7/27.
9. کرزی به سناتورهای آمریکایی: برای امضای موافقتنامه امنیتی شرایط داریم/ بیبیسی فارسی، 2013/7/4.
10. http://mfa.gov.af/Content/files/2013-11-18%20BSA%20TEXT.pdf
11. متن کامل توافقنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا/ فرارو، 91/2/13.
12. توافقنامه امنیتی به نفع کیست: آمریکا یا افغانستان؟/ پایگاه اطلاع رسانی ثقلین – هلمند.
13. حامد کرزی از دلایل امضا نکردن موافقتنامه امنیتی با آمریکا سخن گفت/ بیبیسی فارسی، 2014/2/1.
14. http://mfa.gov.af/Content/files/2013-11-18%20BSA%20TEXT.pdf
15. نقشه 50 ساله آمریکا برای افغانستان/ دیپلماسی ایرانی، 92/10/3.
16. حامد کرزی از دلایل امضا نکردن موافقتنامه امنیتی با آمریکا سخن گفت/ بیبیسی فارسی، 2014/2/1.
17. دلایل امضاء نکردن معاهده امنیتی با آمریکا از سوی کرزی چیست؟/ شفقنای افغانستان، 92/9/5.
18. آلمان: موافقتنامه امنیتی افغانستان و آمریکا باید امضا شود/ بیبیسی فارسی، 2014/2/9.
19. عدم امضای موافقتنامه امنیتی چه پیامدهایی دارد؟/ دويچه وله دری، 2014/2/7.
20. عدم امضای موافقتنامه امنیتی چه پیامدهایی دارد؟/ دويچه وله دری، 2014/2/7.
21. موافقتنامه امنیتی امریکا با افغانستان و موانع بسیار/ پایگاه 8 صبح، 92/5/6.
22. حامد کرزی: القاعده یک افسانه است/ بیبیسی فارسی، 2014/3/3.
23. چرا رئیس جمهور کرزی توافق امنیتی با امریکا را امضا نمی کند؟/ خبرگزاری افغان ایرکا، 92/9/17.
24. جزییات موافقتنامه امنیتی امریکا و افغانستان چیست؟/ پایگاه 8 صبح، 92/7/27.
25. http://mfa.gov.af/Content/files/2013-11-18%20BSA%20TEXT.pdf
26. همان
27. http://jirga.gov.af/fa/page/10220
28. قرارداد همکاری های امنیتی و دفاعی میان جمهوری اسلامی افغانستان و ایالات متحده امریکا/ پایگاه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان، 2013/11/20.