معرفی کتاب هنری کیسینجر؛ رهبری

کتاب جدید هنری کسینجر، نظریه‌پرداز و دیپلمات پیشین آمریکا، به مطالعاتی پیرامون نحوه رهبری شش تن از رهبران اسبق کشورهای مهم جهان اختصاص دارد.

اندیشکده راهبردی تبیین- جدیدترین کتاب هنری کیسینجر، با نام «رهبری، شش مطالعه درباره راهبرد جهانی»، یک بیوگرافی سیاسی از شش رهبر مهم در سده اخیر است. رهبرانی که در این زندگی‌نامه، نوع مدیریت آن‌ها در سخت‌ترین بحران‌های سیاسی دوران رهبری آن‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته است. افرادی که از منظر کیسینجر توانسته‌اند تصمیماتی سخت را حتی به قیمت بدنامی خویش، اتخاذ نمایند و مسیری نوین در پیش روی مردم و کشور خویش قرار دهند. این زندگی‌نوشت مدیریتی، از این منظر که کیسینجر با برخی از این رهبران رابطه داشته و بحران‌های مذکور را از نزدیک درک کرده، اهمیت بیشتری می‌یابد و به نوعی، بخشی از حیات سیاسی نویسنده را نیز در بر گرفته است.

 

معرفی نویسنده

هنری کیسینجر، متولد سال 1923 در آلمان است که از سال 1938 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال‌های جنگ جهانی دوم در ارتش آمریکا خدمت کرده و پس از آن در مقاطع ارشد و دکترا از دانشگاه هاروارد فارغ‌التحصیل شد. این دیپلمات کهنه‌کار آمریکایی ابتدا به عنوان مشاور امنیت ملی و سپس در مقام وزیر خارجه در دولت‌های ریچارد  نیکسون و جرالد فورد مسئولیت داشته است. علاوه بر اینکه تا حدود یک دهه پیش نیز در بسیاری از هیئت‌های مشورتی دیپلماتیک و امنیتی در ساختار هیئت حاکمه آمریکا مشغول به فعالیت بوده است. اولین کتاب او تحت عنوان «جهان بازسازی‌شده» در 1957 منتشر شد. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «تسلیحات هسته‌ای و سیاست خارجی»(1957)؛ «دیپلماسی»(1994)؛ «درباره چین»(2011) و «نظم جهانی»(2014) اشاره داشت. بیستمین اثر او تحت نام «رهبری؛ شش مطالعه درباره راهبرد جهانی» در مارس 2022 منتشر شده و کیسینجر در آن زندگی شش رهبر تأثیرگذار را از طریق استراتژی‌های متمایز حکومت‌داری، تحلیل می‌کند.

محتوای کتاب

هنری کیسینجر در این کتاب می‌نویسد رهبران در تقاطع دو محور فکر و عمل می‌کنند: محور اول، خطی از گذشته تا آینده که ضمن انباشت تجربه، بر دغدغه‌ها و نگرانی‌های آن‌ها مؤثر است. در واقع رهبران قوی، درک صحیح و دقیقی از گذشته دارند و تصورات آن‌ها از آینده نیز بر مبنای احتمالات قوی استوار است. محور دوم ارزش‌ها و آرمان‌های پایدار رهبران است. اینکه چگونه می‌اندیشند و چه مبانی و اصول فکری بر نگرش آنان احاطه دارد. تقاطع این دو سبب می‌شود توازنی میان تجربه و شهود از یک‌سو و واقعیت و آرمان از سوی دیگر برقرار شود. این توازن رهبران را قادر می‌سازد تا اهداف و استراتژی را تعیین کنند.

شش رهبری که در این کتاب مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند، عبارت هستند از کنراد آدناور صدراعظم آلمان پس از جنگ جهانی دوم از 1949 تا 1963 که آلمان پس از جنگ را به جامعه ملل بازگرداند؛ شارل دوگل رهبر فرانسه در دوران جنگ جهانی دوم و رییس‌جمهور این کشور از 1959 تا 1969 که از فرماندهان پیروز جنگ جهانی بود؛ ریچارد نیکسون رییس‌جمهور آمریکا از 1969 تا 1974 که به نبرد ویتنام پایان داد؛ انورسادات رییس‌جمهور مصر از 1970 تا 1981 که پیمان صلح با اسرائیل را امضا کرد؛ لی کوان یو اولین نخست‌وزیر جمهوری سنگاپور از 1959 تا 1990 که دولتی قدرتمند و ثروتمند ایجاد نمود و نهایتاً مارگارت تاچر، نخست‌وزیر بریتانیا از 1979 تا 1990 که راهبردهای اقتصادی و دیپلماتیک جدیدی در انگلستان بنیان نهاد. مزیت کیسینجر در این مطالعات آن بوده که او به واسطه مسئولیت‌های خود در سیاست خارجی آمریکا، بسیاری از رخدادهای مرتبط با این رهبران را از نزدیک درک کرده و با برخی از آنان از نزدیک همکاری داشته است. بنابراین بینش‌ها و دانش شخصی وی بر غنای این کتاب افزوده است.

مفهوم استراتژی در مرکز نگرش سیاسی کیسینجر قرار دارد. پرسش این اثر، چگونگی طرح یک استراتژی و سپس اجرای آن از سوی یک رهبر بزرگ است. دغدغه‌ها و اولویت‌های این رهبران بر مبنای آن‌چه از گذشته به ارث برده‌اند و آن‌چه وعده داده‌اند تعیین می‌شود تا بهترین نتیجه را بر اساس ایدئولوژی‌ها و نگرش‌های فکری آنان، رقم بزند. برای مثال در این کتاب توضیح داده شده چگونه سیاست خارجی دولت نیکسون، که اتفاقاً کیسینجر نقشی محوری در آن داشت، به سوی پایان نبرد ویتنام و بهبود روابط با پکن سوق یافت تا موضع شوروی ضعیف‌تر شود.

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

مطابق این اثر، روابط بین‌الملل از نگاه کیسینجر، تفاوت چندانی با رقابت‌های سریال «بازی تاج و تخت» ندارد. او نقشی جدی برای دسیسه‌ها و زیرکی‌های رهبران قائل است و در این زمینه، ملاحظه و اهمیت کمتری به مسائل اخلاقی و حقوق‌بشری می‌دهد. کیسینجر در این اثر مدعی شده که گستره‌ای از تاریخ را با حداقل انحرافات، نگریسته است. احتمالاً این انحرافات، بخشی از عملکرد این رهبران است که به سرکوب مخالفان‌شان در داخل و یا جنگ‌طلبی در خارج مرتبط است. وی اراده و اعتمادبه‌نفس این رهبران و تلاش آنان برای حصول نتیجه و کسب قدرت سیاسی و نظامی بالاتر برای دولت‌های خود را تحسین می‌کند. دولت‌گرایی و اهمیت اقتدار و تمرکز دولت در سیاست‌گذاری، وجه مهمی از نگرش کیسینجر به مفهوم استراتژی را به خود اختصاص می‌دهد که در انتخاب رهبران دولت‌ها در این کتاب نمایان است. در واقع وی معتقد است افراد در صورتی که از ویژگی‌های شخصیتی قوی مانند خودباوری و دانش و تجربه بالا برخوردار باشند و از مشاورانی قوی بهره‌مند شوند، می‌توانند مسیر تاریخ را دگرگون سازند. بدین ترتیب، نقش افراد می‌تواند بر ساختار، سایه افکنده و لزوماً رهبران، درون ساختارهای تشکیلاتی، گرفتار نیستند.

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

جمع‌بندی

شاید واقع‌گرایی، اولین واژه‌ای باشد که پس از مطالعه این اثر به ذهن یک دانشجو یا پژوهش‌گر روابط بین‌الملل متبادر می‌شود. این اثر با تحسین رهبرانی که توانسته‌اند تصمیمات دشواری را اتخاذ کنند، ناخواسته به ستایش رویکرد رئالیسم در سیاست خارجی می‌پردازد. کیسینجر صراحتاً دیدگاه‌های اخلاق‌گرایانه در حوزه سیاست خارجی و نظم روابط قدرت‌های جهانی را به کناری می‌نهد. چنانچه با اشاره به سرکوب جنبش استقلال‌خواهی بنگلادش توسط پاکستان در 1971، بیان می‌کند که آمریکا به دلیل نیاز به نقش پاکستان در گفتگوهای واشنگتن و پکن، در این خصوص سکوت پیشه کرد. شاید با مطالعه این اثر بتوان چنین گفت که کیسینجر را می‌توان یکی از مهم‌ترین میراث‌داران نگرشی دانست که در دانش سیاست با ماکیاولی آغاز شد و سپس با هابز تداوم یافت. اینکه دولت‌ها مهم‌ترین کنش‌گران سیاست خارجی هستند و اینکه واقعیات بر ارزش‌ها و ایده‌آل‌ها برتری دارد و رهبران بیش از آن‌که بابت روش‌ها و فرآیندهای سیاست‌گذاری مسئول باشند، نسبت به نتایج سیاست‌ها مؤاخذه خواهند شد. در عین حال که نگرش کیسینجر، نافی «دست‌های آلوده» رهبران نیست. او آن‌ها را شخصیت‌هایی اخلاقی و منزه از خطا و حتی جنایت نمی‌داند. ولی اذعان می‌کند که این رهبران در موقعیت‌هایی با محدودیت‌هایی قرار می‌گیرند، که لزوماً دست‌های‌شان برای انتخاب‌های اخلاقی و ایده‌آل باز نیست. و در این میان، آن‌چه بیش از همه اهمیت دارد، منافع ملی است. اینکه بتوانند امنیت کشور خود را حفظ کرده، از نبردهای داخلی و خارجی حتی‌الامکان پرهیز کنند و اقتصادی قوی و پایدار ایجاد نمایند.

ارسال دیدگاه