اندیشکده راهبردی تبیین- گزارشهای تحلیلی گروه بینالمللی بحران که در حوزه تنشهای امنیتی اقصینقاط جهان عمدتاً مورد توجه پژوهشگران حوزه امنیت ملی قرار میگیرد. این اندیشکده آمریکایی اخیراً طی گزارشی[۱] به بررسی نگرش طالبان به مذاکرات صلح افغانستان پرداخته است. محور گزارش آن است که طالبان به جای مخالفت صرف، باید ایدههای روشن و واقعبینانهای برای چگونگی تقسیم قدرت داشته باشد. این گزارش بر مبنای رصد مواضع طالبان در مذاکرات سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ و همچنین گفتوگو با مقامهای دولتی و اعضای گروههای سیاسی از جمله طالبان در افغانستان، پاکستان، قطر، اروپا و آمریکا تهیه شده است.
توافق طالبان و آمریکا
ایالات متحده و گروه طالبان پس از یک سال مذاکره ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ در دوحه قطر به توافقی دست یافتند که طی آن نیروهای خارجی حاضر در افغانستان، این کشور را ترک کنند. در مقابل طالبان ملزم به توقف حملات نظامی گروههای شبهنظامی علیه دولتهای غربی از خاک افغانستان و همچنین آغاز مذاکره برای دستیابی به صلح شد. دولت آمریکا که با ادعای مبارزه با تروریسم، حذف طالبان و دموکراسیسازی به افغانستان هجوم برده بود، در هیچیک موفق نشد و سرانجام مجبور شد با همان گروهی که درصدد حذف آن بود به مذاکره بنشیند. ولی کابل به توافقی که در مذاکرات آن نقشی نداشته، روی خوش نشان نداد. اختلاف طالبان و دولت درباره چگونگی آزادسازی زندانیان طرفین و همچنین تداوم حملات طالبان به نیروهای دولتی، که آمریکا تضمینی برای توقف آن نگرفته بود، سبب تأخیر در آغاز مذاکرات صلح شد. حتی دو آتشبس سهروزه به مناسبت اعیاد فطر و قربان نیز نتوانست این گره را بگشاید. به همین دلیل دولت، احزاب و گروههای مدنی به شدت بابت تبعات مذاکرات و عدم تعهد طالبان به ساخت سیاسی و اجتماعی موجود، نگران شدهاند.
مواضع متناقض
گزارش در ادامه به این میپردازد که طالبان پس از توافق با آمریکا دو موضع برای دو مخاطب متفاوت بروز داد. برای مخاطبان خارجی سعی در اعتمادسازی و حمایت از توافق را ابراز کرد. ولی در داخل و احتمالاً بیشتر برای حفظ انسجام درونی و پایگاه اجتماعیاش همچنان بر جهاد با دولت تا تشکیل امارت اسلامی تأکید کرد. طالبان بهواقع همه گزینههای خود را همچنان روی میز نگه داشته و از اتخاذ موضع واحد اجتناب کرده است. زیرا اولاً ریشه شکلیابی این گروه به نظامیگری بازمیگردد و با کسب پیروزی از طریق مذاکرات کمتر انطباق دارند، ثانیاً آنها به دولتهای آمریکا و افغانستان بیاعتماد هستند و این میتواند هم مذاکرات را هم به تأخیر بیندازد و هم به شکست بیانجامد و ثالثاً وحدت سازمانی و پیشگیری از بروز انشعاب در این گروه، برای آنها اهمیت اساسی دارد. چنانچه ۲۰۱۵ و پس از بحران جانشینی ناشی از فوت ملامحمدعمر، برخی اعضای گروه به داعش پیوستند.
سراجالدین حقانی، معاون طالبان اندکی پیش از توافق، در اول اسفند ۱۳۹۸ طی مقالهای منتشره در نیویورکتایمز تحت عنوان «آنچه طالبان میخواهد» نکاتی را مطرح کرد که اعجاب بسیاری از تحلیلگران را برانگیخت. تأکید بر اراده طالبان برای پایان جنگ به دلیل هزینههای انسانی، تأکید بر خروج کامل نظامیان و حتی تمایل به مشارکت با آمریکا برای بازسازی افغانستان از مهمترین محورهای این یادداشت بود. ولی ملافضل، عضو کمیته سیاسی طالبان در فروردین ۱۳۹۹ طی بیانیهای صوتی که در جمع فرماندهان نظامی این گروه در پاکستان ایراد شده بود، بر سه خواسته اصلی تأکید کرد: نقشآفرینی طالبان در انتخاب رهبری آتی افغانستان و تشکیل دولت بعدی بر مبنای قالب امارتی و محتوای اسلامی. آغاز حمله سالانه طالبان در بهار به نیروهای دولتی تحت عنوان «عملیات فتح» نشان دیگری از تناقض در تصمیمگیریهای عالی نسبت به تبعات توافق دارد. امیر هیبتالله رهبر طالبان نیز در پیام عید فطر بر لزوم «اطاعت مجاهدان» و تلاش همه حتی «حامیان غیرنظامی» برای تشکیل امارت اسلامی تأکید کرد. در عین حال که بر ضرورت تحقق «صلح و آشتی» در افغانستان نیز اشاره داشت.
زمینه نگرش طالبان به صلح
نویسندگان معتقدند ۳ موضوع در نگرش طالبان به موضوعات مطرح در مذاکرات مؤثر است. آنها تأکید میکنند که طالبان معمولاً از اجماع بر مسائل دشوار اجتناب میکند و اولویت را به وحدت درونتشکیلاتی میدهد:
- تصور آنها از نفوذ آمریکا بر دولت: طالبان دولت کابل را نامشروع میداند زیرا توسط بیگانگان به وجود آمده است. آنها علاوه بر اینکه دیدگاههای سیاستمداران کابل را غیرمذهبی قلمداد میکنند، از علایق ملیگرایانه برخی اقشار کمترمذهبی در جنوب و شرق افغانستان نیز علیه وابستگی دولت به غرب بهره میبرند. دیدگاه طالبان مبنی بر عدم حضور هیچ دولت خارجی در مذاکرات صلح و تلاش برای تأخیر مذاکرات به پس از خروج نظامیان آمریکایی از همین نگرش برمیخیزد.
- دیدگاهشان درباره دوران حکمرانی طالبان پیش از سقوط: امارت اسلامی طالبان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ تنها توسط پاکستان، عربستان و امارات به رسمیت شناخته شد و به دلیل اقدامات ارتجاعی، عموم دولتها این حکومت را محکوم میکردند. با این حال آنان به این دوره به مثابه دورانی پُرافتخار مینگرند. طالبان استقلال و امنیت را دو رهاورد اساسی حکومتش برمیشمارد که پس از اشغال آمریکا، خدشهدار شدهاند. عدم پذیرش مشروعیت آن دوران توسط دیگر طرفها، از جمله معضلات مذاکرات به شمار میرود.
- تمایل به تعمیق تفسیرشان از اسلام در ساخت قدرت: تفسیری از فقه حنفی اهلسنت، اندیشههای مذهبی طالبان را شکل داده است. با اینکه یکی از مطالبات طالبان، تشکیل امارت اسلامی است، مشخص نیست در جریان مذاکرات تا چه میزان درصدد تکرار تجربه اجرای تفاسیر مذهبیاش از اسلام، در قبال شهروندان افغانستانی خواهد بود. دیدگاه طالبان در خصوص آموزش، رسانهها و معیارهای انتخابات به وضوح با وضعیت کنونی مناطق تحت سلطه دولت در تضاد است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
مواضع درباره صلح
نویسندگان مدعیاند که طالبان از حدود یک سال پیش جلساتی در سطوح عالی سیاسی و نظامی برای نیل به اجماع در دستور کار قرار داده و از ردههای میانی نیز نظرخواهی میکند. با این حال همچنان موضع طالبان نسبت به چند موضوع اساسی مرتبط با این مذاکرات، مبهم است:
- ارتباط با دیگر گروههای شبهنظامی: طالبان طبق توافق با آمریکا ملزم به جلوگیری از بهرهبرداری دیگر گروههای شبهنظامی از خاک افغانستان علیه منافع غرب شده است. با این حال حاضر نیست آنها را طبق تعریف ایالات متحده، تروریست نامیده و اعضایشان را بازداشت کرده و یا از افغانستان براند. در عین حال که با برخی از این مصادیق مانند داعش مبارزه میکند.
- موافقت با آتشبس پایدار: گرچه درگیری طالبان با نیروهای آمریکایی مطابق توافق تقریباً متوقف شده ولی حملات میان این شبهنظامیان با نیروهای دولتی افغانستان ادامه دارد. به نظر میرسد طالبان از یکسو تمایلی به آتشبس پایدار ندارد زیرا آن را منافی روحیه نظامیگری پیروانش میبیند و از سوی دیگر تمایل دارد این اهرم فشار را طی مذاکرات بر سر کابل نگاه دارد.
- ساختار سیاسی مطلوب: مقامهای این گروه در عین اعتقاد به عدم مشروعیت قانون اساسی فعلی، از یک «حکومت فراگیر» برای اجرای «قانون» دفاع میکنند ولی هر دو لفظ مذکور تا حدی مبهم و تفسیرپذیر است. در عین حال آنان از حفظ مقام «امیر» طالبان در برخی ایالتها و تفویض بخشی از اختیارات به علمای مذهبی حمایت میکنند. همچنین برخی از ایده تقسیم قدرت بر مبنای انتخابات دفاع ولی بعضی آن را رد میکنند.
- حقوق زنان: گرچه مذاکرهکنندگان طالبان در دوحه اعلام داشتند که درصدد بازگشت قوانین سختگیرانه دوران «امارت اسلامی» نیستند ولی از «اسلامیتر شدن» قوانین کنونی دفاع میکنند. بعضی اعضای دفتر سیاسی طالبان از حضور زنان در قدرت به جز دو مقام رییسجمهور و قاضی، حمایت میکنند. همچنین با کار و تحصیل زنان نیز به شرط رعایت حجاب و تفکیک جنسیتی مشکلی ندارند.
- سلاح شبهنظامیان: طالبان خلع سلاح را منوط به «اصلاحات ساختاری» نهادهای نظامی و انتظامی دولت کرده که مبهم است. برخی مقامهای این گروه نیز خواستار کنترل بر وزارتخانههای کشور و دفاع و سرویس اطلاعاتی شدهاند. در حالی که دولت معتقد است هیچیک از اعضای طالبان که متهم به «جنایت جنگی» هستند نباید در نهادهای نظامی و امنیتی حضور یابند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
جمعبندی
بر مبنای این گزارش، عمده مسأله طالبان در جریان مذاکرات صلح، اختلافات درونی این گروه است. آنان هنوز نتوانستهاند درباره بسته پیشنهادی مطلوبی که بیانگر دیدگاهی واحد باشد به توافق برسند. نویسندگان ضمن دعوت از رهبران طالبان برای مذاکرات درونی جهت اقناع مخالفان صلح، از دولت افغانستان نیز میخواهد که به توافق ملتزم بوده و رویکردی آشتیجویانه در قبال طالبان اتخاذ نماید. همچنین به گروههای مدنی و سیاسی نیز توصیه میکند با نیروهای ردههای میانی و غیرنظامی مانند علمای مذهبی نزدیک به طالبان ارتباط بگیرند و سعی نمایند مطالبات یکدیگر را درک کنند. در پایان نیز تصریح میکند با توجه به پیشینه طولانی رویکرد نظامی طالبان، نیل به صلح زمانبر خواهد بود. در عین حال نویسندگان به اندازه کافی به این نکته توجه کافی ندارند که عامل اصلی تشدید ناامنیها و جلوگیری از صلح، ثبات و پیشرفت افغانستان، تجاوز نیروهای بیگانه به رهبری آمریکا بوده است. دخالت نظامی خارجی نهتنها عاملی در جهت پیشبرد مطالبات اساسی جامعه افغانستان نبوده، بلکه هر روند درونزایی را مختل کرده و دوقطبیهای شدیدی را به وجود آورده که بر روند مذاکرات صلح سایه افکنده است.
پینوشت
[۱] https://www.crisisgroup.org/asia/south-asia/afghanistan/311-taking-stock-talibans-perspectives-peace