موضوع بحثبرانگیز کنونی داعش، اذهان تحلیلگران را به سمت رفتار غرب و چگونگی پدید آمدن و نقش قدرتها در مورد آن میبرد؛ یعنی درست در جولاي سال ۱۹۹۹م زماني كه كلينتون لايحهی خود را عليه طالبان اعلام كرد، آمريكا نارضايتي خود را از طالبان به صورت کاملاً شفاف بيان داشت. اين نارضايتي ابتدا با هدف مخالفت با گروه نبود، بلكه به خاطر حمايت آن از اسامه بنلادن بوده است. در حقیقت ابهام سیاسی در رفتار واشنگتن در قبال گسترش افراطگرایی را باید در گذشته و برخورد با گروههای افراطی نظیر طالبان در سال ۲۰۰۱ جستجو نمود، آنجا که از ملیتهای مختلف در طالبان حضور داشتند[1] و سناریوی تئوری استفادهی ابزاری از اسلام در دستور کار قرار گرفت. یک دهه پس از اقدام یکجانبه علیه صدام موضوعی دیگر نگاه جهانیان را به خود خیره کرده و آن چیزی نیست جز «اعلام خلافت ابوبکر در مسجد تاریخی موصل».
تعلل کردها در همگامی با مالکی در نبرد با داعش، امیدها و فریادهای خیابانهای کوبانی را به سمت آسمانی برد که شاید گشایش از آسمان به زمین برسد. داعش، نیرومندترین گروه سازمانیافتهی قرن بیست و یکم که از تعدد علل متفاوت، مساحتی به اندازهی بلژیک را به وجود آورد و افراطگرایی را به معراج معنا رساند. فضای شکنندهی امنیتی در وجوه چندبعدی هویتها و مذاهب، باتلاقی از افتراقات دستکاریشده بین تسنن و تشیع را سامان داد که بیشترین نفع را در این جولانگه حوادث به دامان داعش رساند.
سودای خلافت در اندیشههای نخبگان داعش و حامیان خارجی آنها فصل نوینی را در حیات روبهزوال یکجانبهگرایی واشنگتن پدید آورده که هر اندیشمندی را به سمتی از علل بالفعل شدن این گروه کشانده است. از یک منظر اغلب تحلیلگران سخن از نقش واشنگتن و لندن و متحدان منطقهای آن بالأخص عربستان، قطر، امارات، ترکیه و رژیم صهیونیستی بر زبان میرانند و از سوی دگر برخی علاوه بر توجه به موارد گفته شده، به تلاش قدرتهای غربی برای کاستن از نقش تهران در کمربند امنیتی ایران تا نوار غزه اشاره دارند که در این تلاش منافع استراتژیک تهران را تقلیل ببخشند.
اما یکی از مهمترین سؤالات در مورد این گروه تروریستی منابع مالی آن است. منابع مالی و تسلیحاتی داعش در عراق و سوریه را به چند قسم میتوان تقسیم نمود:
1. کمکهای خارجی از طریق قدرتهای بینالمللی و برخی از کشورهای حوزهی خلیجفارس، رژیم صهیونیستی و اردن.
2. بهرهبرداری از منابع نفتی در مناطق تحت سلطهی آن در سوریه و عراق.
3. قاچاق، چپاول و تحمیل مالیات بر ساکنان و تجار مناطق تحت نفوذ.
1. کمکهای خارجی
1.1 نقش قدرتهای جهانی
بیشترین و مهمترین منبع مالی و تسلیحاتی داعش کمکهای خارجی است که در زمان بالقوه بودن داعش، این مورد بنیانهای اولیهی این تفکر افراطی را سامان داد. کمکهای خارجی به دو شکل کمکهای قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای صورت گرفته است. قدرتهای فرامنطقهای نظیر واشنگتن و لندن زمینههای بینالمللی شدن این گروه تروریستی را فراهم نمودند و با آموزش و کمکهای تسلیحاتی این گروهها در خاک رژیم صهیونیستی، عربستان و ترکیه در پی اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود بودهاند. علل و انگیزههای حمایت واشنگتن و لندن از داعش را باید در موارد زیر جستجو کرد:
تنگ کردن حلقهی امنیتی و کاستن از نقش تهران در روند نقشآفرینی در بغداد پس از سقوط دولت صدام [2]، مخدوش نمودن چهرهی اسلام، تجمع مسلمانان افراطی در یک کانون، دامن زدن به مؤلفههای تضادزای خاورمیانه نظیر اختلاف بین تسنن و تشیع، به سایه کشاندن موضوع غزه و بیداری اسلامی در خاورمیانه، پدیدآوردن بحران در سیستم آشوبزای خاورمیانه و مدیریت آن و در آخر رفتن به سمت تغییر چهرهی ژئوپولتیکی خاورمیانه.
«پولاک»، پژوهشگر ارشد مرکز سابان، معتقد است که پس از حملهی یکجانبهی آمریکا به عراق و سرنگونی حکومت بعث و قدرت گرفتن شیعیان، بسیاری از سنیهای عراقی عضو القاعده در خارج از مرزهای عراق، به ارسال سلاح و پول برای جنگ علیه شبهنظامیان شیعه پرداختهاند. با گذشت زمان القاعده با کادر خارجی در عراق به استخدام محلی پرداخته و توانسته بسیاری از نیروهای بریگارد انقلاب ۱۹۲۰، انصار اهلسنت، آل محمد و رجالالطریقهی نقشبندیه را به خود جذب نماید تا بتواند بخشی از زمینه را برای تشکیل یک خلافت اسلامی فراهم نماید.[3]
در حقیقت ریشههای سامان یافتن این گروه تروریستی را علاوه بر بنیانهای وهابی آن باید در سیاستهای پس از صدام توسط قدرتها جست. «گلوبال ریسرچ» در این مورد بیان نمود که داعش برساختهی واشنگتن است و هدف واشنگتن مقابله با قدرت فزایندهی تهران است. محسن عوض در ژوئن ۲۰۱۱ در مقالهای تحلیلی در مورد سیاست واشنگتن در روند دموکراسیسازی در عراق بیان میکند که اشغالگران آمریکایی، ارتش و امنیت عراق را نابود کرده و حکومتی با زیربنای طایفهای بنیان نهادند، چنددستگی را تقویت کرده و دولت را تضعیف نمودند و با تحریک سران طوایف و حمایت از آنان، خواستههای مردم را از حکومت ملی تا سطح خواستههای نژادی و عشیرهای و مذهبی تنزل دادند و دولت را در سراشیبی تقسیم و تجزیه قرار داده و با توجه به تمام تأثیرات استراتژیک نفت برای اعمال فشار در منطقه برای آیندهی نفت عراق نیز برنامهریزی کردند.[4]
«جفری اسمیت» در مطلبی تحت عنوان «داعش سلاحهایش را از کجا به دست آورده است: بسیاری از سلاحهایی که این گروه در عراق و سوریه استفاده میکند از آمریکا آمده است» نوشت:
«یک گروه مستقل نظارت بر تسلیحات مدارکی جمعآوری کرده است که نشان میدهد گروه داعش از سلاحها و مهمات ساختهشده در 21 کشور از جمله آمریکا استفاده میکند. در گزارش گروه تحقیقات تسلیحات نظامی که ششم اکتبر منتشر شد آمده است داعش اغلب این سلاحها و مهمات را در میدان جنگ به دست آورده است اما برخی گزارشهای اطلاعاتی حاکی از این است که درآمد این گروه از محل فروش نفت و دیگر منابع به قدری بالاست که از عهدهی خرید تسلیحات از شرکتها و دلالانی برمیآید که از جنگ در خاورمیانه نفع میبرند.
گروه تحقیقات تسلیحات نظامی مستقر در لندن کارشناسان خود را برای شناسایی نوع و منشأ سلاحها به مناطق جنگی اعزام و بر همین اساس اطلاعات جدیدی منتشر کرده است. در گزارش اخیر این گروه که با حمایت مالی اتحادیهی اروپا گردآوری شد، به منشأ بیش از هزار و هفتصد گلوله و فشنگ اشاره شده است که در ماههای ژوئیه و اوت در جنگ میان نیروهای کرد با داعش در شمال عراق و سوریه جمعآوری شد. در این گزارش آمده است آمریکا نیز از تأمینکنندگان اصلی سلاح برای داعش است و 323 گلوله و فشنگ متعلق به آمریکا بوده است.»[5]
1.2 متحدان منطقهای واشنگتن
در میان کشورهای عربی، حکومتهای عربستان، کویت، قطر و امارات بیشترین کمک مالی را به تروریستها از جمله داعش در سوریه انجام دادهاند. علاوه بر این، افراد ثروتمند در کشورهای عربی نیز میلیونها دلار در اختیار داعش قرار دادهاند و از رهبران و اعضای ارشد آنها میزبانی میکنند. «گونتر مایر»، مدیر مرکز مطالعات جهان عرب در دانشگاه ماینز آلمان، چندی پیش اعلام کرد تردیدی ندارد حمایت کشورهای عربی حاشیهی خلیجفارس به ویژه عربستان، قطر، کویت و امارات منبع اصلی مالی داعش محسوب میشود. گونتر مایر علت حمایت مالی این کشورها از داعش را به نوعی حمایت از آنها در مقابل بشار اسد در سوریه عنوان کرد. همچنین مایر به این نکته اشاره میکند که سعودیها به خوبی از مخاطرات بازگشت تروریستهای داعش به عربستان و امکان کودتای آنها علیه نظام سعودی آگاه هستند.[6] در حقیقت عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس با استفاده از عراق به عنوان یک کانال، اقدام به کمک به مخالفان در سوریه و عراق نمودند. از دیدگاه سعودیها قبایل سنی این منطقه مرزهای گسترده با شمال و شرق عربستان داشته و بنابراین عربستان و دول خلیج فارس اقدام به ارائهی کمکهای بسیار گستردهی نیرو و تجهیزات نمودند و معتقد بودند که نگاه ما به جنگ داخلی عراق همانند سوریه است و از دیدگاه ریاض، دولتهای شیعه در عراق و سوریه مورد حمایت ایران بوده که جمعیت اهل تسنن را سرکوب مینمایند، درنتیجه کشورهای سنی منطقه به طور فزایندهای مصمم به کمک به نیروهای افراطی علیه شیعیان هستند.[7]
ترکیه نیز از مهمترین حامیان داعش بوده که زمینههای آن را فراهم نمود و در این راه کمکهایی را به این گروه اختصاص داده است و علاوه بر کمکهای مالی به آموزش نیروها و خرید نفت از داعش پرداخته است. نیویورکتایمز در این مورد بیان داشته که ترکیه بیشترین سهم را در جذب اتباع خارجی داعش دارد.
2. بهرهبرداری از منابع نفتی
در مورد بهرهبرداری از منابع نفتی به دست آمده در مناطق تحت سلطهی آن در سوریه و عراق باید گفت که تروریستهای داعش پس از ورود به موصل و تکریت نیز بر بخشی از منابع نفتی این منطقه سیطره یافتند و تلاش زیادی نیز انجام دادند تا بر منطقهی مهم بیجی تسلط پیدا کنند. موضوع مهم این است که تروریستهای داعش دارای دلالانی در بخش نفت هستند که نفت تحت سیطرهی آنها را در بازارهای بینالمللی میفروشند. در مورد منابع داعش، فرید زکریا در اوت 2014 از درآمد روزانه یک میلیون دلاری داعش خبر داد. چند کارشناس، در گزارش نفت عراق که در جولای 2014 منتشر کردند، اعلام کردند داعش با فروش نفت به خریداران در منطقهی کردستان عراق، روزانه یک میلیون دلار درآمد کسب میکند. از سوی دیگر، بخش دیگری از نفتی که در اختیار تروریستهای داعش قرار دارد توسط شرکتهای بینالمللی و تجار عرب خریداری میشود. «لوای الخطیب»، پژوهشگر مرکز بروکینگز در دوحه، در مصاحبه با شبکه سیانان دربارهی نقش نفت در درآمدهای مالی داعش میگوید:
«داعش در جولای روزانه یک میلیون بشکه نفت عراق را به فروش رساند اما این میزان در اوت به روزی 2 میلیون بشکه افزایش یافت. با این میزان فروش، داعش میتواند سالانه 730 میلیون دلار درآمد نفتی کسب کند. داعش نفت را از طریق مرزهای ترکیه و اردن میفروشد. در واقع ترکیه بخشی از نیازهای نفتی خود را از طریق تروریستهای داعش تأمین میکند.»[8]
3. غارت، چپاول و تحمیل مالیات
نیروهای داعش تنها در منطقهی «النبوک» در کوههای قلمون در غرب سوریه، آثار باستانی را که قدمت آنها به بیش از 8 هزار سال میرسد و ارزشی بیش از 36 میلیون دلار دارد، غارت کردند و به قاچاقچیان فروختند. تروریستهای داعش همچنین از طریق فروش کودکان و دختران عراقی و سوری، کسب درآمد میکنند. یکی دیگر از روشهایی که داعش از آن بهره میبرد، تحمیل مالیات بر ساکنان و تجار مناطق اشغالی است که تحت کنترل دارد. در استان الرقه در شمال شرق سوریه که در اشغال داعش قرار دارد، برای مردم عادی و تجار بزرگ و کوچک، مالیات تعیین شده است و مردم نیز مجبور هستند این مبلغ را پرداخت کنند.
در عراق نیز همین شیوه اعمال میشود و داعش در مناطق تحت کنترل خود به ویژه بر اقلیتها مالیات تحمیل کرده است. شورای روابط خارجی آمریکا اوت 2014 در گزارشی اعلام کرد داعش طی یک ماه در موصل 8 میلیون دلار مالیات از تجار این شهر گرفته است. چپاول به اشکال مختلف و اخاذی به زور نیز دیگر منبع درآمدی مهم داعش است. منابع نقدی و درآمدهای داعش قبل از اشغال موصل، بالغ بر 875 میلیون دلار بود اما با اشغال موصل و غارت اموال بانکها، تسلیحات و منابع مردمی، سرمایهی داعش به حدود 2 میلیارد و چهارصد میلیون دلار افزایش یافت. داعش بعد از تهاجم به موصل تنها با دستبرد به بانک مرکزی این شهر بیش از 500 میلیون دلار را سرقت کرد.[9]
پایان سخن
بنابراین تفکر افراطی داعش ریشه در اندیشههای وهابیت به رهبری مفتیهای سعودی در محیط آشوبزای خاورمیانه دارد که توسط قدرتهای غربی بالأخص آمریکا و انگلیس بر حیات خاورمیانه بسترسازی شده و منابع مالی و تسلیحاتی آن توسط کشورهای عربی حوزهی خلیجفارس فراهم شده است. هر یک از این کشورها دارای منافع مشترکی بوده که در طول تقابل با منافع تهران، بغداد و دمشق دارند. همگامی کشورهای حامی داعش در ائتلاف آمریکایی در حقیقت حکایت از تحمیل هزینههای دیگر بر دوش کشورهای متحد واشنگتن دارد. رفتار دوگانهی ائتلاف در مقابله با داعش هرگز به مسیر حمایت از دولت حیدرالعبادی و بشار نبوده، چراکه آنها عملیات هوایی خود را به سمت تغییر نقشهی ژئوپولتیک منطقه سوق دادهاند که در این سناریوی اشتباهات، نخبگان آنکارا عملاً ماشهی بهرهبرداری از داعش را کشیدهاند.
[1] – در این مورد میتوان به منبع ذیل رجوع کرد:
Julie Sirrs, The Taliban’s International Ambitions, Middle East Quarterly Summer 2001
[2] – در این مورد میتوان به منبع ذیل رجوع کرد:
Kenneth katzman, Iran: Current Development and U.S. Policy. Congressional Research Service, Foreign Affairs, Defense and Trade Division, Updated April 25, 2003.
[3] – Kenneth M. Pollack, The Resurgence of al-Qaeda in Iraq, Before the Committee on Foreign Affairs Subcommittee on Terrorism, Nonproliferation and Trade Subcommittee on the Middle East and North Africa The United States House of Representatives December 12, 2013,pp 2-3.
[4] – محسن عوض، گذار به دموکراسی در سرزمینهای عربی میان اصلاحات تدریجی و عمل انقلابی (2001-2011)، ترجمه الهام شوشتری، کتاب خاورمیانه (8)، (ویژه اسلامگرایی و بیداری اسلامی در خاورمیانه)، ابرار معاصر، دیماه 1390، ص 230-229
[5] – http://www.ammarname.ir/node/75719
[6] – http://siasi.aja.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx
[7] – Kenneth M. Pollack, The Resurgence of al-Qaeda in Iraq, ibid:pp 7-8.
[8] – http://siasi.aja.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx
[9] – http://siasi.aja.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx