توصيه انديشكده كارنگي به اتحاديه اروپا

تعمیم برجام به امنیت منطقه‌ای

اندیشکده کارنگی طی گزارشی به ارائه پیشنهاداتی به اتحادیه اروپا مبنی بر اتخاذ یک راهبرد مشخص در قبال سیاست امنیت منطقه‌ای و خلع تسلیحات در غرب آسیا، با بهره‌گیری از تجربه برجام، پرداخته که محورهای آن ارائه می‌شود.

اندیشکده راهبردی تبیین- گزارش اخیر[۱] اندیشکده کارنگی[۲] امکان تعمیم برجام به یک طرح امنیت جمعی در غرب آسیا توسط اروپا را مورد ارزیابی قرار داده است. این اندیشکده از مشهورترین اتاق فکرهای آمریکا در حوزه سیاست‌گذاری عمومی است که ۱۹۱۰ توسط اندرو کارنگی[۳] سرمایه‌دار اسکاتلندی‌تبار در بازار فولاد، با هدف گسترش همکاری‌های بین‌المللی آمریکا تأسیس شد و امروزه علاوه بر آمریکا در اتحادیه اروپا، روسیه، چین و لبنان نیز شعبه دارد. این گزارش به قلم کرنلیوس ادبهر[۴] از پژوهشگران این مؤسسه در بروکسل نوشته شده که پیش‌تر در کتاب «ایران و اتحادیه اروپا: توافق هسته‌ای و فراتر از آن[۵]» منتشره در بهار ۱۳۹۶ برجام را از نتایج رویکرد چندجانبه‌گرایی در سیاست خارجی اروپا برشمرده بود.

 

ایران، مشکل یا راه‌حل؟

نویسنده با اشاره به شکست سیاست «فشار حداکثری» آمریکا، سیاست‌های منطقه‌ای ترامپ در آسیای غربی را بر خلاف منافع امنیتی اروپا قلمداد نموده و می‌افزاید برون‌سپاری راهبرد آمریکا به تل‌آویو و ریاض و حرکت بر مدار منافع این دو حکومت مانند حمایت از سعودی در تجاوز به یمن یا ترور سردار سلیمانی، اراده جامعه جهانی برای نابودی داعش را متزلزل ساخته است.

به نظر می‌رسد حوادثی مانند خروج محدود آمریکا از شمال شرق سوریه، توافق با طالبان و اختلاف‌نظر این دولت با آل‌سعود در بازار نفت از یک‌سو و ضرورت جهت‌دهی منابع آمریکا به داخل به هدف مهار کرونا از سوی دیگر، انگاره خروج تدریجی نیروهای نظامی ایالات متحده از غرب آسیا را پُررنگ‌تر کرده باشد. نویسنده به اتحادیه اروپا توصیه می‌کند از این موقعیت برای بازیابی رهبری این نهاد در امنیت بین‌الملل و اتخاذ رویکردی چندجانبه‌گرایانه به امنیت منطقه‌ای استفاده کند.

گزارش می‌افزاید برجام سه هدف راهبردی اتحادیه اروپا درباره ایران یعنی منع دست‌یابی به تسلیحات هسته‌ای، جلوگیری از جنگ فراگیر در منطقه و اثبات توانایی بین‌المللی اروپا را محقق کرد ولی خروج آمریکا از برجام، این مسیر را ناتمام گذاشت. این مقاله مدعی است نقص برجام در تمرکز بر برنامه هسته‌ای سبب شد دیگر حوزه‌های اختلاف‌برانگیز در شمال آفریقا و غرب آسیا از جمله نبرد در لیبی، سوریه و یمن مسکوت بماند. ولی اگر به ایران به مثابه بخشی از راه‌حل و نه مشکل نگریسته شود، می‌توان از فرصت افول رهبری آمریکا برای نیل به طرح صلح منطقه‌ای بهره جُست تا شاید بتوان خطای تروئیکای اروپایی در همراهی با آمریکا در اشغال عراق را جبران نمود.

 

 

 

اروپا نیازمند تغییر پارادایم

نویسنده زمان را برای اتخاذ یک سیاست خارجی راهبردی‌تر و متحدتر از سوی اتحادیه اروپا مناسب می‌بیند. در عین حال تذکر می‌دهد اروپا به سه دلیل نباید به انتظار تغییر دولت در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، زمان را از دست بدهد و هم‌چنان رویکرد انفعالی در پیش بگیرد:

اولاً احتمال پیروزی ترامپ کم نیست.

ثانیاً در همین فاصله زمانی تا انتخابات ممکن است حوادث غیرمنتظره‌ای مانند حمله به تأسیسات آرامکوی عربستان یا ترور سردار سلیمانی رخ دهد که دولت‌های درگیر را تا آستانه جنگ پیش بُرد.

ثالثاً با نزدیک‌شدن به موعد تعلیق تحریم تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران در مهر ۱۳۹۹، دست‌یابی به اجماع دشوارتر می‌شود.

این مقاله در ادامه می‌نویسد اتحادیه اروپا باید پارادایم خود به امنیت آسیای غربی را تغییر دهد و رویکردی مجزا از نگرش آمریکا اتخاذ نماید. ایالات متحده درصدد وادارسازی جبهه مقاومت به عقب‌نشینی از مواضع منطقه‌ای است ولی نه‌تنها در مقابل توسعه‌طلبی‌های رژیم صهیونیستی، سعودی، امارات یا ترکیه ایستادگی نمی‌کند بلکه با آن‌ها همراهی دارد. در حالی که نویسنده معتقد است هر طرح امنیتی می‌بایست نسبت به مداخله‌جویی‌های عموم بازیگران حساس باشد.

 

برجام، نقطه عزیمت

نویسنده بیان می‌دارد هم‌چنان می‌توان از برجام به مثابه زیربنای معماری امنیتی در غرب آسیا استفاده کرد. او با ذکر جزییات گام‌های کاهش تعهدات هسته‌ای مدعی است زمان دست‌یابی ایران به تسلیحات اتمی که از سه ماه به حداقل یک سال افزایش یافته بود، به شدت کاهش یافته و این سبب نگرانی متحدان غرب در منطقه شده است. مقاله با اشاره به تلاش دولت‌های منطقه‌ای برای دست‌یابی به فناوری‌های هسته‌ای می‌افزاید که سعودی برنامه ساخت رآکتورهای هسته‌ای را میان شرکت‌هایی از آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و کره جنوبی به مزایده گذاشته؛ امارات یک رآکتور خریداری‌شده از کره جنوبی را در مارس ۲۰۲۰ فعال کرده؛ ترکیه ساخت اولین رآکتور را آغاز کرده و مصر و اردن نیز در حال مذاکره با روسیه در این خصوص هستند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

نویسنده با ابراز نگرانی از ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای عربستان و امارات، به اتحادیه اروپا و بریتانیا پیشنهاد می‌کند که با ترغیب ۸ دولت ایران، عربستان، امارات، عراق، بحرین، کویت، قطر و عمان به اقدام‌های زیر، شرایط برجام را به دولت‌های حوزه خلیج فارس تعمیم دهد:

  1. اجرای موقت پروتکل الحاقی
  2. تعطیلی هر رآکتور آب‌سنگین پلوتونیم
  3. محدودیت غنی‌سازی اورانیوم به ۵ درصد
  4. ارائه اورانیوم غنی‌شده به یک بانک سوخت هسته‌ای در منطقه و دریافت آن با نظارت مبنی بر مصارف صلح‌آمیز
  5. تصویب کنوانسیون‌های بین‌المللی مرتبط با ایمنی هسته‌ای
  6. تعیین فعالیت‌های صلح‌آمیز و غیرصلح‌آمیز برنامه هسته‌ای بر مبنای نظارت‌های مشابه برجام

گزارش به اتحادیه اروپا توصیه دارد با توسعه اینستکس رضایت ایران را جلب و برجام را احیا نماید. علاوه بر بی‌توجهی نویسنده به همراهی عملی اروپا با تحریم‌های آمریکا، تحدید برنامه هسته‌ای دولت‌های مسلمان و افزایش نظارت‌های فراتر از ان‌پی‌تی به آنان، بدون توجه به زرادخانه‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی که حتی ان‌پی‌تی را نیز نپذیرفته، منطقی نیست.

 

امنیت جمعی در خلیج فارس

نویسنده معتقد است پس از رفع نگرانی از رقابت تسلیحات هسته‌ای میان ۸ دولت مذکور، می‌توان به طرح بلندمدت‌تری برای امنیت منطقه‌ای اندیشید. با توجه به اینکه آمریکا به سبب دشمنی با ایران نمی‌تواند میانجی این کشورها باشد، بنابراین اتحادیه اروپا و بریتانیا طرح مناسبی ارائه کنند که بخشی از پیش‌نویس این مذاکرات می‌تواند مفاد آن همان چهار محور طرح «صلح هرمز» یعنی عدم تجاوز، عدم مداخله، امنیت انرژی و آزادی کشتی‌رانی باشد. مقاله توصیه می‌کند علاوه بر چین و روسیه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت، هند، ژاپن و کره جنوبی به عنوان خریداران عمده نفت خلیج فارس نیز در این مذاکرات حضور داشته باشند. زیربنای مذاکرات نیز پذیرش کنوانسیون ۱۹۸۲ سازمان ملل درباره حقوق و مسئولیت دولت‌ها در دریاهای آزاد قرار بگیرد. در این راستا کشورهای ناظر مذاکرات، ۸ دولت ایران، عربستان، عراق، امارات، قطر، کویت، عمان و بحرین را به اقدام‌های زیر ترغیب نمایند:

  1. تصویب پیمان منع جامع آزمایش‌های هسته‌ای
  2. تصویب یک پیمان منطقه‌ای برای جلوگیری از توسعه تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک
  3. کاهش بُرد موشک‌های بالستیک به حداکثر ۲۰۰۰ کیلومتر
  4. تصویب معاهده نظارت بر تجارت تسلیحات متعارف مصوب سازمان ملل در ۲۰۱۴
  5. تصویب یک پیمان منطقه‌ای مبنی بر لزوم شفافیت و اطلاع‌رسانی این دولت‌ها به یکدیگر درباره مانورها و سطح تجهیزات نظامی

نویسنده فراخوانی دسته‌جمعی سفیران، تقلیل روابط به سطح کنسولی و نهایتاً قطع ارتباط اتحادیه اروپا با دولت‌های متخلف را از جمله ضمانت‌های اجرایی این طرح امنیت جمعی قلمداد کرده و بار دیگر از تجهیزات کشتار جمعی رژیم اشغال‌گر قدس که مورد حمایت نظامی آمریکا و اروپا قرار دارد، تغافل می‌ورزد.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

جمع‌بندی

نکاتی چند درباره احتمال اجرای چنین پیشنهاداتی مطرح خواهد بود.

اولاً تجربه بی‌عملی اروپا در قبال «فشار حداکثری» آمریکا بر ایران نشان می‌دهد این کشورها از اراده سیاسی برای پیگیری یک سیاست خارجی مستقل برخوردار نیستند.

ثانیاً بعید است بریتانیا پس از خروج از اتحادیه هم‌چنان تمایل به پیگیری سیاست خارجی‌اش در چارچوب این نهاد داشته باشد.

ثالثاً تمرکز بر خلع تسلیحات دولت‌های حوزه خلیج فارس و عدم شمول ترکیه، مصر و رژیم صهیونیستی، نه‌تنها مورد پذیرش ایران نخواهد بود بلکه با مخالفت جدی عربستان، امارات، قطر و عراق نیز مواجه خواهد شد.

رابعاً هر گونه مذاکره منطقه‌ای در خصوص خلع سلاح تا پیش از پایان مبارزه با تروریسم در عراق و سوریه و جنگ یمن، از لفاظی‌های کلیشه‌ای فراتر نخواهد رفت. هر طرحی در این زمینه ابتدا می‌بایست به تعیین تکلیف بحران‌های منطقه‌ای همت بگمارد.

خامساً هر طرح امنیت منطقه‌ای که زخم کهنه فلسطین را مسکوت گذاشته و نسبت به حل جامع و دائمی آن پیشنهادی نداشته باشد، عقیم خواهد ماند. بدون احیای سرزمین فلسطین، هیچ صلحی در آسیای غربی پایدار نخواهد بود.

 

پانوشت‌ها

[۱] اندیشکده کارنگی، اروپا نیاز به یک استراتژی منطقه‌ای در قبال ایران دارد، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، قابل بازیابی در

https://carnegieeurope.eu/2020/05/13/europe-needs-regional-strategy-on-iran-pub-81769

[۲] Carnegie Endowment for International Peace

[۳] Andrew Carnegie

[۴] Cornelius Adebahr

[۵] Europe and Iran: The Nuclear Deal and Beyond

ارسال دیدگاه