اندیشکده راهبردی تبیین- برخی رسانهها و سیاستمداران در ایران با استقبال از شکست ترامپ، آن را به معنای تغییر جدی در راهبرد دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران قلمداد کردهاند. در حالی که حزب دموکرات -چنانچه پیشتر در پیشنویس سیاستهای این حزب برای ۲۰۲۱ آمد- مواجهه با ایران را از منظری دیگر مینگرد. کارشناسان دیگری معتقدند تفاوت رویکرد دولت بایدن با ترامپ را باید در تغییر رویکرد از فشارهای یکجانبه به فشارهای چندجانبه دید. پس بایدن به دنبال ائتلافسازی علیه ایران خواهد رفت و این موضوع میتواند کار را برای ایران دشوار کند. بنابراین ایران نباید اشتیاقی برای مذاکره در موضوع هستهای نشان دهد و بایستی مانع این مسئله گردد که مذاکرات هستهای پلی جهت امتیازدهی در موضوعات منطقهای و موشکی شود.
تفاوت بایدن با ترامپ
به ادعای برخی رسانههای غربی گرچه ایران همچنان عضوی از برجام است اما طی یکونیم سال گذشته آن را «نقض» کرده، چنانکه «زمان گریز» هستهای خود را از یک سال به سه ماه کاهش داده است[۱] و این نتیجه مستقیم سیاست «فشار حداکثری» است. راهبردی که نهتنها هیچیک از ۱۲ شرط متوهمانه پمپئو مبنی بر وادارسازی ایران به «رفتار نرمال» را محقق نکرد، بلکه همان مطلوبیتهای پیشین غرب مبنی بر محدودیتهای شدید برجام در ممانعت از توسعه برنامه هستهای را نیز متزلزل ساخت. این سیاستها به انزوای آمریکا نزد متحدانش نیز منجر شد که نشانه آن در عدم همراهی اروپا با فعالسازی مکانیسم ماشه آشکار گشت. هر چند شاید با توجه به شعار «اول آمریکا»ی ترامپ، چنین مسائلی برای دولتمردان او اولویت نداشته باشد.
ولی بایدن با رویکرد چندجانبهگرایانه، قصد دارد اولاً هزینههای سیاست خارجی آمریکا را کاهش داده و متحدانش را در برابر رقبایی چون روسیه، چین، ایران و کره شمالی احیا کند و ثانیاً روشهای کمترتنشآلود را جایگزین رویکردهای نظامیامنیتی نماید. به اذعان کارشناس شورای آتلانتیک، دولت جدید آمریکا درصدد احیای ائتلاف با بریتانیا، آلمان و فرانسه برای اقناع ایران به بازگشت به تعهدات برجامیاش میباشد، گرچه در این مسیر با مخالفتهای منطقهای از سوی سعودی، امارات و رژیم صهیونیستی روبروست[۲]. بدین ترتیب میتوان مدعی شد راهبرد بایدن در قبال ایران در مقایسه با ترامپ، ابعاد سختافزاری کمتری به خود خواهد گرفت ولی به گفته برخی کارشناسان، این لزوماً به معنای بازگشت به دوران اوباما نیست و «قطعاً پروندههای جدیدی بر سر میز مذاکره قرار خواهد گرفت»[۳].
تفاوت بایدن با اوباما
دو تن از عناصر کلیدی تیم سیاست خارجی بایدن، آنتونی بلینکن به عنوان وزیر خارجه و جیک سالیوان به عنوان مشاور امنیت ملی، پیشتر نیز در مذاکرات منتهی به برجام در دولت اوباما نقشآفرینی کردند. بلینکن به عنوان قائممقام جانکری در وزارت خارجه دولت اوباما از اعضای کلیدی فرایند تصمیمگیری در مورد این توافق بوده است. چنانکه بعد از اینکه دولت ترامپ از برجام خارج شد از این تصمیم ترامپ به شدت انتقاد کرد و از منتقدان جدی سیاست خارجی ترامپ در این عرصه بود. سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن نیز که دستیار ارشد هیلاری کلینتون در وزارت خارجه بوده، مقام ارشد آمریکایی بود که در آغاز فرآیند مذاکرات محرمانه در عمان نقش مهمی ایفا کرد که در نهایت به برجام انجامید[۴]، ولی مسئولیت بایدن و همراهانش در دولت اوباما نباید این شائبه را ایجاد کند که این دولت نسبت به ایران، همان راهبرد را در پیش خواهد گرفت. استراتژی اوباما، تمایز پروندههای هستهای، منطقهای و موشکی و حلوفصل جداگانه آنها یکی پس از دیگری بود که طبعاً با توجه به ابعاد بینالمللی پرونده هستهای ایران پس از ارسال از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل، در اولویت قرار گرفت ولی ایران مخالف مذاکره با آمریکا در حوزههای منطقهای و موشکی بود و این راهبرد با شکست مواجه شد.
بایدن پیش از پیروزی در انتخابات در یادداشتی بیان داشت که راهبرد او درباره ایران، نه مانند ترامپ یکپارچهسازی همه پروندهها و نه مانند اوباما تمایز میان آنهاست بلکه حلوفصل همزمان ولی در مسیرهای موازی است. بایدن به برجام به مثابه «نقطه آغازی برای گفتوگو» در خصوص غروبهای برجام، روابط منطقهای ایران و همچنین موشکهای بالستیک مینگرد. بنابراین بازگشت آمریکا به برجام نهتنها نقطه پایانی بر اختلافات نیست، بلکه آغازی بر مجادلات جدیدتر است[۵].
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
بنابراین انتظار اینکه دولت آتی ایالات متحده با اعلام رسمی بازگشت به برجام؛ تحریمهای پس از خروج آمریکا از این توافق را ملغی سازد، واقعبینانه نیست. زیرا اولاً رفع تحریمهایی با برچسبهای تروریسم و حقوق بشر که بر اساس برخی مصوبات کنگره صادر شده، نیاز به همراهی سنای آمریکا دارد[۶]. ثانیاً بعید است سیاستگذاران دولت بایدن اهرمهای فشاری را که از دولت ترامپ به ارث میبرند، بهراحتی کنار بگذارند. آنها بیشک تمایل خواهند داشت تا هم تحریمهای هستهای و حتی تعهدات برجامی آمریکا و هم تحریمهایی با برچسبهای «ضدتروریسم»، «عدم اشاعه» و «نقض حقوق بشر» را به ابزاری برای وادارسازی ایران به مذاکرات مطلوب غرب بدل نمایند. به خصوص که این امر میتواند رضایت خاطر متحدان منطقهای آمریکا بهویژه عربستان را نیز بیشتر جلب کند. گرچه برخی لابیهای نزدیک به حزب دموکرات نسبت به واکنش منفی ایران به گروگانگیری رفع تحریمها در ازای آغاز مذاکرات در دیگر حوزهها هشدار دادهاند[۷].
نکته دیگری که در برخورد دولت بایدن نسبت به ایران با اوباما تفاوت ایجاد میکند، سیاستهای دولت آمریکا در نسبت با روسیه و چین میباشد. تضعیف موقعیت منطقهای ایران با توجه به ائتلاف با روسیه در سوریه، برای مهار مسکو در غرب آسیا ضروری است. همچنان که جلوگیری از افزایش فروش نفت ایران به چین نیز برای اخلال در تأمین نیازمندیهای پکن در حوزه انرژی اهمیت مییابد[۸]. بنابراین نمیتوان امید چندانی به رفع کامل تحریم فروش نفت و همچنین تحریمهای بانک مرکزی داشت.
فرصتها و تهدیدها
اولین فرصت ایران، دوران گذار یا انتقال قدرت در آمریکاست. این فضا فرصتی است تا ایران مسیر مواجهه با دولت جدید آمریکا را تا پیش از تثبیت آن، تعیین نماید و البته در این گام میبایست با دقت و تیزبینی جریانهای مختلف داخلی آمریکا و بهویژه اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و لابی «اتحاد علیه ایران هستهای» را رصد نمود. این جریانها قطعاً تلاش خواهند کرد تا هزینه سیاسی و حیثیتی تعامل با ایران و بازگشت آمریکا به برجام را برای دولت آمریکا افزایش دهند.[۹] اقتصاد کشور از نقصهای ساختاری همچون وابستگی به نفت رنج میبرد اما بازگشت آمریکا به برجام و رفع برخی تحریمها میتواند برخی فشارهای اقتصادی را کاهش دهد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در عین حال تصمیمسازان عرصه دیپلماسی میبایست با هوشمندی روند تحولات را رصد کرده و متناسب با تغییر شرایط، موضع مقتضی را اتخاذ نمایند. این نکته را باید درنظرگرفت که نباید به تغییر جدی سیاستهای کلان آمریکا در قبال ایران امید بست. استقرار دولت بایدن در آمریکا میتواند تهدیداتی حتی جدیتر از دولت ترامپ در پی داشته باشد. مهمترین تهدید، ایجاد اجماع علیه سیاستهای منطقهای ایران در غرب آسیاست. تهدید مهمتر، تشدید جنگ روانی و عملیات رسانهای علیه افکار عمومی کشورمان است که طی آن القا شود معیشت مردم گروگان سیاستهای منطقهای و برنامه موشکی است تا بدین ترتیب پشتوانه مردمی مؤلفههای امنیت ملی کشور، تضعیف گردد. برای مثال آمریکا میتواند برخی تحریمهای نفتی و بانکی را در ازای تعهدات برجامی ایران معلق سازد ولی بهرهمندی از آنها را به تصویب افایتیاف مرتبط کند. این حربهای است که ایران را در دوگانهای قرار میدهد که برای بهبود وضعیت اقتصادی به مطلوبیتهای غرب تن دهد.
جمعبندی
رویکار آمدن دولت جدید در آمریکا فرصتها و تهدیدهایی را برای ایران به همراه دارد. سوال اصلی این است ایران از چه روشی برای ارتقای فرصتها یا کاهش تهدیدها میتواند بهرهمند شود:
اول؛ با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، لازم است همه جناحها و احزاب از مواضع گروهی و غیرمنطبق با منافع ملی در حوزه سیاست خارجی به طمع پیروزی در رقابتهای آتی، پرهیز نمایند. سیاست خارجی نباید گروگان رقابتهای داخلی شود.
دوم؛ ایران باید به طور جدی مطالباتش را در ازای بازگشت به تعهدات برجامی تعیین کند و از گروگانگیری این توافق در ازای توافقهای دیگر ممانعت به عمل بیاورد. در این راستا ضمن تعیین حداقلهایی مانند کف میزان فروش روزانه نفت و یا آزادی پولهای بلوکهشده ایران در خارج از کشور در ازای آغاز مذاکرات منتهی به احیای برجام، نباید از تقویت اهرمهای فشار ایران در برنامههای موشکی و فعالیتهای منطقهای غافل شد. مهمترین راهبرد ایران در قبال دولت بایدن باید تغییر محاسبات هیئت حاکمه آمریکا باشد که گمان میکنند با فشارهای اقتصادی میتوانند ایران را وادار به عقبنشینی از مؤلفههای امنیت ملیاش کنند. این تغییر محاسبه جز با افزایش بازدارندگی و همچنین رویکرد تهاجمی و فعالانه و نه منفعل در ارتقای برنامه موشکهای بالستیک و همچنین فعالیتهای جبهه مقاومت، قابل تحقق نیست.
منابع
[۱] دیو لائر، چگونه بایدن با توافق ایران برخورد کند، آکسیوس، ۹ آبان ۱۳۹۹، قابل دسترسی در:
https://www.axios.com/joe-biden-iran-nuclear-deal-negotiate-jcpoa-44bee2ff-7fb4-446e-a24f-d7538bb30e1f.html
[۲] سینا عضدی، خوش بینی و موانع روابط آمریکا و ایران در دوره ریاست جمهوری بایدن، شورای آتلانتیک، ۲۳ آبان ۱۳۹۹، قابل دسترسی در:
https://www.atlanticcouncil.org/blogs/iransource/optimism-and-obstacles-for-us-iran-relations-under-a-biden-presidency/
[۳] علیهاشم، مسیر پیشروی بایدن و ایران، روزنامه همشهری، ۱۸ آبان ۱۳۹۹٫
[۴] امیرعلی ابوالفتح، عملکرد تیم سیاست خارجی بایدن در قبال ایران چگونه خواهد بود؟، ایسنا، ۵ آذر ۱۳۹۹٫
[۵] جو بایدن، یک راه هوشمندانهتر برای سختگیری در برابر ایران وجود دارد، سیانان، ۲۳ شهریور ۱۳۹۹، قابل دسترسی در:
https://edition.cnn.com/2020/09/13/opinions/smarter-way-to-be-tough-on-iran-joe-biden/index.html
[۶] هادی خسروشاهین، تعلیق همه تحریمها زمانبر خواهد بود، هفتهنامه صدا، ۲۴ آبان ۱۳۹۹٫
[۷] تریتا پارسی، بایدن باید در رابطه با توافق هسته ای سیگنال های مناسبی به ایران بدهد، ریسپانسیبلاستیتکرافت، ۲۶ آبان ۱۳۹۹، قابل دسترسی در:
https://responsiblestatecraft.org/2020/11/16/the-clock-starts-now-biden-must-make-the-right-signals-to-iran-on-nuke-deal/
[۸] مجید شاکری، درآمدی بر وجوه اقتصادی پرونده ایران-آمریکا پس از ترامپ، روزنامه دنیای اقتصاد، ۱۷ آبان ۱۳۹۹٫
[۹] رضا نصری، از فردای پیروزی بایدن، روزنامه ایران، ۱۹ آبان ۱۳۹۹٫