نویسنده معتقد است، سیاستهای اقتصادی چین در طول چند دهه موجب تسریع در خروج متحدان ایالاتمتحده از بازارهای صنعتی و تولیدی شده است و تا زمانی که واشنگتن با متحدان و شرکای آسیایی خود معامله متفاوتی انجام ندهد، این روندهای نامطلوب ادامه خواهد داشت.
ازنظر نویسنده، واشنگتن شاید نتواند شرکای آسیایی را برای حمایت از اولویتهای دفاعی خود نسبت به پکن تقویت کند، اما میتواند مشوقهایی برای همکاری نزدیکتر با ایالاتمتحده برای آنها فراهم کند. بنابراین تبدیل قدرتهای بیطرف کنونی به شرکای فعال ایالاتمتحده برای امنتر کردن منطقه و آسیبپذیری کمتر در راستای رقابت با چین، امری ضروری است.
اگرچه واشنگتن در طول سالهای اخیر پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه متحد کردن شرکای آسیایی جهت رقابت در برابر نفوذ چین (توافق طولانیمدت با سنگاپور جهت استفاده از پایگاههای هوایی و دریایی در سال 2019، توافق دفاعی بین استرالیا و بریتانیا، توافق دفاعی با فیلیپین) داشته است اما این موارد نشاندهنده استحکام ائتلافها یا اتحادهای پدیدار شده نیست.
نکته قابل توجه آن است که هم سنگاپور و هم فیلیپین، مشابه بیشتر کشورهای منطقه، همچنان تنشزدایی در رقابت آمریکا و چین را ترجیح میدهند. هر دو کشور روابط مستحکمی با پکن دارند و هیچکدام تمایلی به دنبال کردن راه استرالیا یا ژاپن و پیوستن به ائتلاف متعادلکننده با ایالاتمتحده برای عقبنشینی از حضور چین در مناطق مورد مناقشه نشان ندادهاند.
نویسنده در ادامه گزارش چنین اظهار میکند که اگر واشنگتن بخواهد موقعیت خود را در آسیا حفظ کند، باید کشورهای دریایی را که بیشتر در مدار چین حرکت میکنند متقاعد کند تا رویکردهای خود را در قبال امنیت تغییر دهند. به بیان دقیقتر، ایالاتمتحده دیگر نمیتواند مانند دو دهه اول پس از پایان جنگ سرد، همکاری اقتصادی و دسترسی به بازار را از اهداف ژئوپلیتیکی خود جدا کند.
البته واشنگتن میتواند فرصتهای اقتصادی مانند دسترسی به بازار یا محدودیتهای ویژه برای کنترل صادرات ارائه دهد، فرصتهایی که این کشورها دوست ندارند از دست بدهند. نویسنده چنین اظهار میکند که این پیشنهادها میبایست مشروط به موافقت کشورهای آسیایی برای افزایش هزینههای دفاعی خود، حمایت از حضور و عملیات نظامی ایالاتمتحده و متحدانش و در نهایت، مقاومت در برابر سیاستهای اقتصادی و نظامی چین باشد.
در همین رابطه باید گفت که همه کشورهای آسیایی مایل به تعامل با ایالاتمتحده به این طریق نیستند. بنابراین، واشنگتن باید توجه دیپلماتیک و منابع اقتصادی خود را به کشورهایی اختصاص دهد که در این مسیر با ایالاتمتحده همصدا هستند و در سالهای اخیر از آمریکا برای دفاع خود در برابر تجاوز احتمالی چینیها درخواست کمک کرده و یا توافقنامههای امنیتی امضا کردهاند.
نویسنده در پایان چنین نتیجه میگیرد که دوران دیپلماسی نرم به پایان رسیده است. واشنگتن نمیتواند تصور کند که صرفاً از طریق تبلیغ اصول آمریکا یا لغو محدودیتهای تجاری و کاهش تعرفهها، شرکای امنیتی خود را به حفظ خواهد کرد. اگر ایالاتمتحده بخواهد در برابر چالش چین در هر دو جبهه اقتصادی و نظامی رقابت کند، میبایست دایره متحدان و دوستان خود را در آسیا گسترش دهد.
برگردان: رسول صادقی