ارزیابی احتمال حمله رژیم صهیونیستی به لبنان

رژیم صهیونیستی هم محرک‌ها و پیشران‌های مهمی برای حمله به لبنان دارد و هم با چالش‌ها و موانع جدی روبه‌روست. آمریکا به نظر نمی‌رسد در مقطع زمانی قبل از انتخابات آبان با حمله به لبنان موافق باشد.

مقدمه

اخیراً هم‌زمان با سفر  نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در موضوع لبنان به تل‌آویو و بیروت، مقامات رژیم صهیونیستی ادعا کردند که این رژیم آماده یک «جنگ همه‌جانبه» در لبنان است و برنامه‌هایی برای حمله به حزب‌الله تائید شده است. وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی، در توئیتی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ما به لحظه تصمیم برای تغییر قوانین علیه حزب‌الله و لبنان بسیار نزدیک هستیم. در یک جنگ همه‌جانبه، حزب‌الله نابود خواهد شد و لبنان به‌شدت ضربه خواهد خورد». ارتش اسرائیل نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که رئیس فرماندهی شمالی آن، طرح‌هایی را برای انجام یک حمله زمینی در سراسر مرز شمالی علیه حزب‌الله تأیید کرده است. در این بیانیه آمده است: «در چارچوب ارزیابی موقعیت، طرح‌های عملیاتی برای حمله به لبنان تصویب و تأیید شد و تصمیم‌گیری در مورد تداوم افزایش آمادگی نیروها در میدان‌ها اتخاذ شد». این تهدیدات در حالی بود که پیش از آن سید حسن نصرالله در یک سخنرانی قبرس را تهدید کرده بود اگر امکانات خود را در اختیار رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان قرار دهد مقاومت لبنان به‌عنوان بخشی از جنگ با آن برخورد خواهد کرد. اگرچه ادعاهای مقامات اسرائیلی و افزایش تنش به نظر می‌رسد با اقدامات ایالات‌متحده در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور برای جلوگیری از تشدید تنش در مرز اسرائیل و لبنان در تضاد است، اما می‌تواند نشانه‌هایی مبنی بر تقویت احتمال جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان باشد. این نوشتار با بررسی پیشران‌ها و موانع در سطوح دوجانبه، داخلی و بین‌المللی به ارزیابی چنین احتمالی می‌پردازد.

پیشران‌های حمله رژیم صهیونیستی به لبنان

مهم‌ترین پیشران حمله یک محاسبه و برداشت در سطح دوجانبه رژیم صهیونیستی و لبنان-حزب‌الله شامل از دست رفتن بازدارندگی رژیم صهیونیستی، درک تهدید وجودی و تلاش برای بازگشت به وضعیت امنیتی قبل از جنگ است. وضعیت سیاسی گسیخته و نامنسجم و وضعیت اقتصادی وخیم  لبنان این پیشران را تقویت می‌کند؛ چراکه از دیدگاه رژیم صهیونیستی چنین وضعیتی مانع از دفاع مؤثر حزب‌الله می‌شود. در سطح داخلی نیز چند محرک وجود دارد که ممکن است رژیم صهیونیستی را ترغیب به آغاز یک جنگ در جبهه شمال فلسطین اشغالی می‌کند؛ بن‌بست در غزه و نیاز به ابتکار جدید، قدرت گرفتن تندروهای صهیونیست در پی خروج بنی گانتز و آیزنکوت از کابینه جنگ، فشار شهرک‌نشینان برای ایجاد آرامش در مناطق شمالی و در آخر تلاش نتانیاهو برای ماندن در قدرت و بازسازی لقب «آقای امنیت» برای خود پیشران‌هایی در سطح داخلی برای آغاز جنگ است. در سطح بین‌المللی اجماع بین‌المللی درباره ضرورت آتش‌بس در غزه، امکان اجماع‌سازی بین‌المللی علیه حزب‌الله، شرایط انتخاباتی در ایران و درنهایت رقابت جهانی قدرت و تلاش آمریکا برای تضعیف چین، روسیه و ایران عواملی است که ممکن است رژیم صهیونیستی را به حمله به لبنان سوق دهد.

پیشران‌ها در سطح دوجانبه

در سطح دوجانبه دو عامل از بین رفتن بازدارندگی نظامی رژیم صهیونیستی در جبهه شمال و همچنین وضعیت سیاسی و اقتصادی لبنان پیشران‌هایی هستند که ممکن است باعث حمله این رژیم به لبنان شود.

از دست رفتن بازدارندگی رژیم و تلاش برای احیای آن

یک پیشران مهم حمله رژیم صهیونیستی به لبنان از دست رفتن بازدارندگی نظامی این رژیم و بر هم خوردن قواعد درگیری با حزب‌الله است. برخلاف ثبات و تعادل شکل‌گرفته پس از جنگ 2006، با عملیات طوفان الاقصی این موازنه از بین رفت و با عملیات حزب‌الله لبنان در راستای همبستگی با مقاومت فلسطین و کاهش فشار حملات رژیم صهیونیستی به غزه زدوخوردهای فزاینده‌ای شکل گرفته است که بازدارندگی رژیم صهیونیستی را از بین برده است و قواعد درگیری را تغییر داده است. به گفته آویگدور لیبرمن، رهبر حزب «اسرائیل خانه ما» و وزیر دارایی سابق «خط قرمز تبدیل به پرچم سفید شد؛ کابینه جنگ تسلیم حزب‌الله شد و شمال را از دست داد».

حتی اگر چنین زدوخوردهایی بین حزب‌الله و اسرائیل شکل نمی‌گرفت به دلیل کاهش توان خطرپذیری ناشی از عملیات طوفان الاقصی و تأثیرات روانی و سایر آسیب‌های ناشی از آن که به‌عنوان یک رویداد ترومای جمعی در نظر گرفته می‌شود این سؤال برای مقامات این رژیم شکل گرفته است که اگر حماس توانسته است چنین عملیاتی را صورت دهد، حزب‌الله دیگر می‌تواند چه اقداماتی انجام دهد؟ درواقع چنین ادراکاتی از سوی مقامات رژیم صهیونیستی آن‌ها را تحریک می‌کند که به دنبال اقداماتی علیه حزب‌الله و به‌زعم خود کاهش خطرات آن باشند.

به‌هرحال بازدارندگی رژیم صهیونیستی در مقابل حزب‌الله از بین رفته است و این امر پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی … زیادی برای این رژیم داشته و خواهد داشت. یک پیامد مهم این امر تخلیه جمعیت شهرک‌های صهیونیست‌نشین مرزی و در عمل شکل‌گیری یک قلمرو حائل در داخل سرزمین‌های شمال فلسطین اشغالی بوده است که باعث می‌شود رژیم صهیونیستی عملاً کنترل کامل خود را بر بخش زیادی از سرزمین‌های اشغالی  از دست بدهد. به لحاظ اقتصادی این امر علاوه بر حذف این محدوده از فعالیت‌های اقتصادی، چشم‌انداز سرمایه‌گذاری خارجی و داخلی در سایر نقاط سرزمین‌های اشغالی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. یک موضوع مهم دیگر فروپاشی امنیت اجتماعی و روانی در سرزمین‌های اشغالی و از بین رفتن اعتماد به ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است.

در این رابطه با توجه با چالش‌های یک جنگ همه‌جانبه با حزب‌الله، رژیم صهیونیستی می‌تواند صبر کند و  از جنگ با حزب‌الله اجتناب کند، اما از منظر برخی از تصمیم‌گیران این رژیم چنین راهبردی می‌تواند در آینده اسرائیل را با یک دشمن مسلح‌تر و توانمندتر که می‌تواند زمان جنگ را به نفع خود کنترل کند و یک خطر بزرگ‌تر روبه‌رو سازد. از این منظر‏ تهدید شمال در طول زمان بدتر می‌شود، نه بهتر. یک استدلال رایج در بین مقامات سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی این است که جنگ با حزب‌الله در مقطعی اجتناب‌ناپذیر است و اسرائیل برای اقدام نباید منتظر ‏حمله غافلگیرانه حزب‌الله باشد. چاک فریلیش، معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی، در این رابطه می‌گوید: «اگر معتقدید که {جنگ با} ‏حزب‌الله  اجتناب‌ناپذیر است، اکنون زمان مناسبی برای انجام آن است»‏.

براین‌اساس اسرائیل به‌زعم خود ممکن است به دنبال کاهش خطر حزب‌الله باشد. اگرچه توانایی رژیم صهیونیستی برای پیشبرد چنین هدفی محدود است و چالش‌های زیادی در این مسیر  وجود دارد اما این رژیم ممکن است با پیش گرفتن راهبرد زمین سوخته و ایجاد تخریب گسترده در لبنان فشارهای اقتصادی مضاعفی بر لبنان وارد کند و از این طریق بخواهد با قرار دادن جامعه لبنان در مقابل حزب‌الله پایگاه اجتماعی و به‌تبع توان نظامی آن را تضعیف کند.

وضعیت سیاسی و اقتصادی لبنان

از آبان ماه 1401 تاکنون یک دولت پیشبرد امور (دولت موقت) با سرپرستی نجیب میقاتی در لبنان حاکم بوده است و با توجه به این‌که پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری میشل عون در همان زمان تاکنون رئیس‌جمهور جدید نیز انتخاب نشده است چشم‌انداز روشنی برای سامان دادن به وضعیت سیاسی وجود ندارد. وضعیت اقتصادی نیز طی سال‌های اخیر  به‌شدت رو به وخامت گذاشته است. از سال 2019  تاکنون پول ملی لبنان حدود 90 درصد ارزش خود را از دست داده و نظام بانکی این کشور ورشکسته شده است. با این وضعیت سیاسی و اقتصادی لبنان رژیم صهیونیستی ممکن است این تصور را داشته باشد که حزب‌الله در وضعیتی مناسبی بر دفاع مؤثر نیست و علاوه بر این با تحمیل یک جنگ پرهزینه به لبنان، مشروعیت و جایگاه سیاسی و اجتماعی و متعاقباً توان نظامی آن را تضعیف کند.

پیشران‌های داخلی

به لحاظ داخلی چند عامل وجود دارد که رژیم صهیونیستی را به سمت حمله به لبنان سوق می‌دهد. این عوامل عبارت‌اند از:

بن‌بست در غزه و نیاز به ابتکار جدید

با آغاز جنگ غزه، رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از حمله حزب‌الله بخش زیادی از نیروهای خود را در جبهه شمال مستقر کرد و احتمال مستمر جنگ منطقه‌ای این رژیم را از تمرکز کامل بر غزه باز داشته است. علاوه‌بر‌این به‌ویژه پس از آغاز عملیات ارتش رژیم صهیونیستی در رفح شدت عملیات‌های حزب‌الله افزایش یافته است. این امر در کنار ناتوانی رژیم صهیونیستی در دست‌یابی به اهدافش در غزه شامل آزادی اسرا، حذف حماس و کنترل امنیتی غزه نیاز رژیم صهیونیستی به یک ابتکار جدید را برجسته می‌کند. از منظر اسرائیل پشتیبانی و عملیات‌های حزب‌الله و سایر گروه‌های مقاومت یکی از عوامل مهم تسلیم‌ناپذیری حماس است. براین‌اساس ممکن است رژیم صهیونیستی با هدف تضعیف انگیزه‌های حماس برای مقاومت از طریق خاموش کردن آتش جنگ در جبهه شمال، به لبنان حمله کند.

قدرت گرفتن تندروهای صهیونیست

یکی از عواملی که می‌تواند رژیم صهیونیستی را به جنگ با لبنان سوق دهد قدرت گرفتن تندورهای صهیونیست مانند بن گویر و اسموتریچ در پی خروج بنی گانتز و آیزنکوت از کابینه جنگ است.  ایتمار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی که به مواضع افراط‌گرایانه شهرت دارد اخیراً پس از دیداری از شهرک «کریات شمونا» در شمال فلسطین اشغالی خواستار جنگ با حزب‌الله لبنان شد و گفت «این موضوع به‌شدت غیرقابل‌قبول است که بخشی از مردم ما هدف حملات قرار گرفته و آواره شوند و درعین‌حال لبنان شاهد صلح و ثبات باشد». پس از استعفای گانتز از حضور در کابینه جنگ ایتمار بن گویر، وزیر امنیت داخلی و بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی برای پیوستن به این کابینه اصرار داشتند بااین‌حال نتانیاهو این کابینه را منحل کرد.

نیاز به احیای امنیت در مناطق شمالی برای بازگشت شهرک‌نشینان

حملات حزب‌الله منجر به تخلیه جمعیت شهرک‌های صهیونیست‌نشین مرزی شده است و بخش زیادی از این جمعیت رانده شده از مناطق مرزی اظهار داشته‌اند که دیگر هرگز به آن مناطق برنمی‌گردند. برای رژیم صهیونیستی بازگرداندن این آوارگان مستلزم ایجاد  و تضمین یک محیط امنیتی است که در حال حاضر وجود ندارد. رهبران اسرائیلی باید آن‌ها را متقاعد کنند که این بار، سرویس‌های اطلاعاتی و ارتش می‌توانند هر حمله‌ای را پیش‌بینی و متوقف کنند. این امر فشار فزاینده‌ای را به اسرائیل برای تغییر وضعیت امنیتی به‌منظور بازگشت شهرک‌نشینان ایجاد کرده است که ممکن است تبدیل به انگیزه‌ای برای حمله لبنان به شود.

تلاش نتانیاهو برای ماندن در قدرت و حفظ برند آقای امنیت

یکی از عواملی که احتمال حمله رژیم صهیونیستی به لبنان را تقویت می‌کند ملاحظات شخصی نتانیاهو برای ماندن در قدرت و بازسازی لقب «آقای امنیت» برای خود است. ناتوانی کابینه نتانیاهو در دست‌یابی به اهداف تعیین‌شده در غزه به معنای پایان زندگی سیاسی نتانیاهو خواهد بود. نتانیاهو سال‌ها با برند آقای امنیت و متهم کردن مخالفان به ناتوانی در تأمین امنیت اسرائیل توانسته بود خود را در قدرت نگه دارد اما عملیات طوفان الاقصی و سپس عملیات‌های اعضای محور مقاومت علیه این رژیم این گزاره و تصویر از نتانیاهو را زیر سؤال برده است. نتانیاهو برای احیای این تصویر نیازمند کسب یک دستاورد قابل‌توجه در زمینه تقویت امنیت رژیم صهیونیستی است. درحالی‌که او تاکنون نتوانسته این هدف را در غزه با حذف حماس برآورده کند ممکن است بخواهد با ورود در جنگ با حزب‌الله و کشاندن آمریکا به آن چنین هدفی را دنبال کند. یک هدف دیگر نتانیاهو می‌تواند تأثیرگذاری بر انتخابات آمریکا به نفع جمهوری‌خواهان باشد. طبق نظرسنجی‌های صورت گرفته اگر در حال حاضر  در فلسطین اشغالی انتخابات برگزار شود، احزاب اپوزیسیون پیروز این رقابت خواهند بود.

پیشران‌های بین‌المللی

علاوه بر ملاحظات دوجانبه و داخلی چند عامل در سطح بین‌المللی نیز وجود دارد که می‌تواند انگیزه‌های رژیم صهیونیستی برای حمله را افزایش دهد.

منحرف کردن توجهات از غزه و شکستن اجماع بین‌المللی درباره ضرورت آتش‌بس

یکی از موضوعات بین‌المللی که ممکن است باعث تشویق رژیم صهیونیستی به حمله به لبنان شود تلاش این رژیم برای منحرف کردن توجهات و فشارهای بین‌المللی و اجماع شکل‌گرفته درباره ضرورت پایان دادن به جنگ  غزه است. درحالی‌که توجهات به وضعیت وخیم انسانی در غزه معطوف شده است و شورای امنیت یک قطعنامه برای آتش‌بس در غزه صادر کرده است  رژیم صهیونیستی ممکن است برای فرار از این موضوع با مبادرت به حمله به لبنان توجهات را به سمت یک بازی دیگر سوق دهد که برای بسیاری از بازیگران بین‌المللی حساسیت کمتری نسبت به غزه دارد و اجماعی درباره آن وجود ندارد. درواقع رژیم صهیونیستی مسئله را از موضوع فلسطین به یک رقابت منطقه‌ای تبدیل می‌کند که اجماع کمتری درباره آن علیه این رژیم وجود دارد.

 تصور رژیم مبنی بر توانایی اجماع سازی بین‌المللی علیه حزب‌الله

درحالی‌که در موضوع فلسطین رژیم صهیونیستی توانایی ایجاد یک بین‌المللی به نفع خود نداشت و برعکس اجماع علیه آن در حال شکل‌گیری بوده است رژیم صهیونیستی با حمله به لبنان و منطقه‌ای کردن جنگ ممکن است این تصور را داشته باشد که با توجه به این‌که اقدامات گروه‌های مقاومت مانند عملیات‌های انصارالله در دریای سرخ منافع بسیاری از کشورها را به خطر انداخته است و هزینه‌های تجاری آنها را افزایش داده است می‌تواند یک اجماع بین‌المللی علیه ایران و گروه‌های مقاومت ایجاد کند؛ به‌ویژه که در صورت حمله به لبنان عملیات‌های گروه‌های مقاومت می‌تواند اخلال بیشتری در تجارت بین‌المللی و بازار منابع انرژی ایجاد کند.

شرایط انتخاباتی در ایران و تصور رژیم صهیونیستی مبنی بر عدم تمرکز ایران

یک موضوع دیگر که می‌تواند در محاسبات رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان تأثیر داشته باشد شرایط انتخاباتی در ایران و تصور احتمالی رژیم صهیونیستی مبنی بر معطوف بودن توجهات ایران به داخل و عدم تمرکز در منطقه است که باعث می‌شود این وضعیت را فرصت مناسبی برای حمله به لبنان قلمداد کند. البته این مربوط بیشتر مربوط به زمان‌بندی حمله می‌شود؛ یعنی درصورتی‌که رژیم صهیونیستی از قبل تصمیم قطعی به حمله به لبنان داشته باشد شرایط انتخاباتی ایران را زمان مناسب‌تری برای شروع حمله می‌بیند.

رقابت جهانی قدرت و تلاش آمریکا برای تضعیف چین، روسیه و ایران

یک موضوع دیگر تشدید رقابت‌های بین‌المللی قدرت در سطح جهانی است. جنگ اوکراین، تنش‌ها میان آمریکا و چین به‌ویژه درباره تایوان و رقابت برای کسب نفوذ بیشتر در غرب آسیا توسط قدرت‌های خارج از منطقه باعث می‌شود که آمریکا در عرصه‌هایی که بر این رقابت تأثیرگذارند به‌صورت جدی‌تر وارد شود. براین‌اساس اگرچه آمریکا به دلیل پرهیز از هزینه‌ها و مخاطرات و همچنین تأثیر منفی احتمالی چنین حمله‌ای بر روابط با کشورهای منطقه دنبال جلوگیری از جنگ اسرائیل و حزب‌الله است اما رژیم صهیونیستی ممکن است تصور کند با حمله به لبنان می‌تواند ایالات‌متحده را در وضعیت عمل انجام‌شده قرار دهد و با توجه به این‌که شکست اسرائیل در یک نبرد با حزب‌الله جایگاه آمریکا در منطقه و فراتر از منطقه را بیشتر تضعیف خواهد کرد آمریکا مجبور به حمایت از رژیم صهیونیستی خواهد بود. رژیم صهیونیستی می‌تواند استدلال کند حمله به حزب‌الله در راستای هدف آمریکا مبنی بر تضعیف چین، روسیه و ایران است.

موانع حمله رژیم صهیونیستی به لبنان

علی‌رغم وجود پیشران‌های فوق، حمله رژیم صهیونیستی به لبنان با چالش‌ها و موانع مهمی در سطوح دوجانبه، داخلی و بین‌المللی روبروست. در سطح دوجانبه توان نظامی بالای حزب‌الله و ابهام در چشم‌انداز پس از جنگ، در سطح داخلی شکاف و عدم اجماع در بین نیروهای سیاسی، فشارهای اجتماعی برای آتش‌بس و مبادله اسرا و خستگی ارتش و ناتوانی آن از نبرد هم‌زمان در دو جبهه و در سطح بین‌المللی ملاحظات ایالات‌متحده، انسجام در  نیروهای محور مقاومت و احتمال وقع یک جنگ فراگیر منطقه‌ای، احتمال انزوای بیشتر در عرصه بین‌المللی و تأثیر منفی بر روند عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی موانعی و چالش‌هایی است که رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان پیش رو دارد.

موانع در سطح دوجانبه

چالش‌های مهم رژیم صهیونیستی در سطح دوجانبه با لبنان شامل توان نظامی بالای حزب‌الله و نا اطمینانی درباره شرایط پس از جنگ است.

توان نظامی حزب‌الله

یک مانع و چالش مهم برای حمله رژیم صهیونیستی توان نظامی بالای حزب‌الله و پیامدهای تخریبی گسترده آن برای این رژیم است. حزب‌الله به‌مراتب قوی از حماس و گروه‌های فلسطینی است که رژیم صهیونیستی پس از گذشت حدود نه ماه نتوانسته آن‌ها را شکست دهد. بیش از 150 هزار موشک با ‌دقت و برد بالا، بیش از 100 هزار رزمنده، یک زرادخانه بزرگ پهپادی، سامانه‌های متعدد پدافندی و احتمالاً دیگر تسلیحات و سامانه‌هایی که هنوز رونمایی نشده‌اند بخشی از توانایی‌های نظامی حزب‌الله است که درصورت وقوع جنگ، برای رژیم صهیونیستی ویرانگر خواهد بود.

ابهام در چشم‌انداز پس از جنگ

یک ملاحظه مهم رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان مربوط به دوران پس از جنگ و احتمال تقویت قدرت حزب‌الله در لبنان است. در حال حاضر، حزب‌الله قدرتمندترین بازیگر سیاسی و امنیتی در این کشور است. شروع جنگ به معنای غلبه معادلات نظامی و امنیتی در لبنان خواهد بود و این موضوع  می‌تواند برخلاف این تصور که جنگ باعث نارضایتی از حزب‌الله و کاهش مشروعیت و قدرت آن می‌شود، باعث شود که در نظم پساجنگ، قدرت حزب‌الله حتی بیشتر شود.

چالش‌های داخلی رژیم صهیونیستی

چالش‌ها و موانع داخلی رژیم صهیونیستی برای حمله عبارت‌اند از:

عدم اجماع در سیاست داخلی در پی انحلال کابینه جنگ

یک مانع مهم بر سر راه حمله لبنان شرایط پیچیده سیاست داخلی رژیم صهیونیستی و ناتوانی دولت رژیم صهیونیستی در رسیدن به ‏یک تصمیم قاطع درباره جنگ است. اخیراً کابینه اضطراری و همچنین کابینه کوچک ‏جنگ با خروج بنی‌گانتز و آیزنکوت فروپاشیده و انسجامی که پس از عملیات طوفان الاقصی در سپهر سیاسی داخلی رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود از بین ‏رفته است. تصمیم به شروع یک جنگ نیازمند یک وفاق و اجماع داخلی و حمایت اجتماعی است که در حال حاضر نتانیاهو از آن برخوردار نیست. علاوه بر این به نظر می‌رسد اختلافات مقامات نظامی با نتانیاهو و مقامات سیاسی رو به افزایش بوده است که نمود آن توقف تاکتیکی عملیات رفح توسط ارتش علی‌رغم مخالفت نتانیاهو بود.

فشارهای اجتماعی برای آتش‌بس و مبادله اسرا

یک مانع دیگر فشارهای اجتماعی برای ایجاد آتش‌بس در غزه و انجام یک توافق مبادله اسرا است. جنگ با لبنان یک توافق آتش‌بس و مبادله اسرا را به تعویق می‌اندازد و منجر به تشدید تظاهرات و فشارها علیه دولت نتانیاهو می‌شود.

خستگی ارتش و ناتوانی از نبرد هم‌زمان در دو جبهه

یک مانع دیگر خستگی و فرسودگی روانی نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در پی حدود نه ماه جنگ در غزه و همچنین قرار گرفتن در حالت آماده‌باش در مرزهای لبنان در این مدت است. شروع جنگ با حزب‌الله درحالی‌که جنگ غزه همچنان تداوم داشته است فشار مضاعفی بر ارتش رژیم صهیونیستی وارد می‌کند و درحالی‌که اختلافات مقامات نظامی به نتانیاهو رو به افزایش بوده خطر نافرمانی را افزایش می‌دهد.

موانع بین‌المللی

موانع بین‌المللی حمله رژیم صهیونیستی به لبنان به شرح ذیل است:

ملاحظات ایالات‌متحده

دولت بایدن از هرگونه تنشی که بر نتایج  انتخابات آتی ریاست‌جمهوری این کشور (15 آبان 1403)  تأثیر بگذارد می‌پرهیزد. علاوه بر تأثیر منفی ناشی از گفتمان ضد جنگ بر آراء دولت مستقر، حمله رژیم صهیونیستی یک تأثیر منفی دیگر برای دولت بایدن دارد. دولت بایدن به دنبال دستیابی به یک توافقنامه راهبردی امنیتی با عربستان  قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری به‌عنوان یک دستاورد قابل‌توجه برای ارائه در رقابت‌های انتخاباتی بوده است که جنگ علیه لبنان امکان کسب چنین دستاوردی را به تعویق می‌اندازد. علاوه بر تأثیرات در سیاست داخلی آمریکا، حمله رژیم صهیونیستی به لبنان تبعات جدی برای منافع آمریکا در منطقه نیز خواهد داشت و نیروها، تجهیزات و  پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه را در معرض خطر قرار می‌دهد. بنابراین آمریکا به نظر نمی‌رسد در مقطع زمانی قبل از انتخابات آبان با حمله به لبنان موافق باشد و با این وصف یکی از چالش‌های رژیم صهیونیستی کسب رضایت آمریکاست.  در همین رابطه یک نگرانی رژیم صهیونیستی مربوط به عدم دریافت به‌موقع تسلیحات آمریکایی است. نتانیاهو اخیراً گفته است اگر سلاح‌هایی که نیاز داریم را بگیریم، سریعاً بر حماس پیروز خواهیم شد و جلوی حزب‌الله را خواهیم گرفت. مقامات کاخ سفید نیز اظهار داشته‌اند ادعاهای نادرست نتانیاهو در مورد عدم تحویل سلاح توسط ایالات‌متحده، دولت بایدن را آزار می‌دهد.

احتمال انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی در عرصه بین‌المللی

تداوم جنگ و جنایات رژیم صهیونیستی علیه غزه باعث شده است حمایت کشورهای غربی از این رژیم کاهش یابد و با توجه به عدم پایبندی به قوانین و قطعنامه‌های صادره این رژیم در مجامع بین‌المللی منزوی شود. آغاز جنگ گسترده جدید علیه لبنان ممکن است رژیم صهیونیستی را با انزوای بیشتری روبرو کند.

انسجام در  نیروهای محور مقاومت و احتمال وقع یک جنگ فراگیر منطقه‌ای

انسجام محور مقاومت و احتمال وقوع یک جنگ فراگیر منطقه‌ای علیه رژیم صهیونیستی یکی از بزرگ‌ترین عوامل مهم بازدارنده برای شروع جنگ توسط رژیم صهیونیستی است. از ابتدای جنگ غزه اعضای محور مقاومت با به نمایش گذاشتن یک انسجام بی‌نظیر، رژیم صهیونیستی را در جبهه‌های مختلف تحت فشار قرار داده‌اند و راهبرد «وحدت میادین» را عملیاتی کرده‌اند. هم‌اکنون هماهنگی میان عناصر مختلف جبهه مقاومت چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ نظامی و عملیاتی در سطح بالایی است که نمونه‌های آن در عملیات‌های ترکیبی انصارالله یمن و مقاومت عراق علیه اهدافی در سرزمین‌های اشغالی دیده می‌شود. بااین‌حال به دلیل امکان‌های عملیاتی متفاوت در جنوب لبنان، حمله رژیم صهیونیستی به این کشور می‌تواند سطح جدیدی از هماهنگی و همکاری در جبهه مقاومت را از طریق پیوستن نیروها به هم برانگیزد. این امر به معنی یک جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای خواهد بود که رژیم صهیونیستی به‌راحتی امکان برون‌رفت از آن را نخواهد داشت. یک نگرانی عمده رژیم صهیونیستی احتمال ورود مستقیم ایران به جنگ است.

تأثیر منفی بر روند عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی

حمله رژیم صهیونیستی نمی‌تواند محدود به اهداف متعلق به حزب‌الله باقی بماند و کل کشور لبنان را درگیر خواهد کرد. درگیر شدن رژیم صهیونیستی در جنگ با یک کشور عربی یک مانع دیگر علاوه بر موضوع فلسطین و جنگ غزه بر سر راه عادی‌سازی و بهبود روابط این رژیم با کشورهای عربی ازجمله عربستان سعودی ایجاد می‌کند و همچنین می‌تواند کشورهای عربی را به ایران نزدیک‌تر کند. این در حالی است که در سال‌های اخیر رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا از طریق ایران‌هراسی به دنبال شکل‌دهی به یک ائتلاف عبری-عربی علیه ایران و پیشبرد روند عادی‌سازی روابط و فائق آمدن بر بحران شناسایی بوده است.

نتیجه‌گیری

رژیم صهیونیستی هم محرک‌ها و پیشران‌های مهمی برای حمله به لبنان دارد و هم با چالش‌ها و موانع جدی روبه‌روست. مهم‌ترین پیشران از بین رفتن بازدارندگی رژیم و درک تهدید بقا یا تهدید وجودی است. از طرف دیگر شکاف در سیاست داخلی، ملاحظات ایالات‌متحده به‌ویژه ملاحظه انتخابات ریاست‌جمهوری توسط دولت بایدن و مهم‌تر از همه توان نظامی بالای حزب‌الله چالش‌های بزرگی است که نتانیاهو برای حمله به لبنان با آن‌ها مواجه است. با توجه به این شرایط به نظر می‌رسد تهدیدات و تحرکات اخیر که به‌ویژه پس از انتشار تصاویر پهپاد حزب‌الله از مکان‌های نظامی حیفا افزایش پیدا کرده است بیش از آن‌که در راستای یک اقدام راهبردی برای درگیری گسترده با حزب‌الله باشد در چارچوب یک برنامه تاکتیکی برای احیای بازدارندگی روانی و پیشبرد نوعی دیپلماسی اجبار یا قهری به‌صورت هماهنگ با ایالات‌متحده با هدف متوقف کردن عملیات‌های حزب‌الله قابل‌تحلیل است. بااین‌حال برخی عوامل مانند انگیزه‌های شخصی نتانیاهو یا محاسبات او برای کشاندن ایالات‌متحده به جنگ با ایران می‌تواند منجر به ابتدا یک درگیری محدود با شعار عقب راندن حزب‌الله از مناطق مرزی و سپس گرفتار شدن در یک جنگ گسترده شود. در واقع ممکن است نتانیاهو آمریکا را در وضعیت عمل انجام‌شده قرار دهد چراکه او می‌داند آمریکا نمی‌تواند در زمانی که رقابت‌های جهانی قدرت جایگاه ابرقدرتی این کشور را در سراسر جهان با چالش‌های اساسی روبرو کرده است شاهد تضعیف هر چه بیشتر رژیم صهیونیستی به‌عنوان یک متحد در منطقه غرب آسیا باشد.

ارسال دیدگاه