واکنش ایالات متحده نسبت به بحران اوکراین؛ نخواستن یا نتوانستن؟

اگر بعد ثابت سیاست خارجی ایالات متحده در عدم ورود اولیه به جنگ، ناشی از عدم وجود اراده و «نخواستن» باشد، بُعد دوم مربوط به عدم وجود توان و «نتوانستن» است.

اندیشکده راهبردی تبیین- از زمان آغاز بحران اوکراین، یکی از سوالاتی که به طرق مختلف مطرح می شد این بود که «واکنش ایالات متحده آمریکا بعنوان حامی و متحد دولت غرب گرای مستقر در کیف در قبال حمله روسیه چه خواهد بود؟». با وقوع حمله نظامی روسیه و ورود نظامیان روس به اوکراین، مشاهده شد که نه تنها از ورود نظامی ایالات متحده خبری نیست، بلکه دولت این کشور حتی در سطح اعلام موضع نیز با انفعال مواجه است. این رفتار ریشه در ابعاد ثابت و متغیر سیاست خارجی ایالات متحده دارد که بخشی مربوط به عدم وجود اراده یا «نخواستن» و بخش دیگر ناظر بر عدم وجود توان یا «نتوانستن» است.

 

جنگ و سیاست خارجی ایالات متحده

سیاست خارجی ایالات متحده چه نسبتی با جنگ دارد؟ به عبارتی دیگر از منظر تاریخی ایالات متحده در چه جنگ هایی مشارکت داشته است؟ پاسخ به این سوال احتمالاً بخشی از دلایل عدم ورود نظامی ایالات متحده در حمایت از اوکراین را توضیح خواهد داد. از سال 1675 تا به اکنون ایالات متحده در 35 مورد ورود مستقیم به جنگ داشته است[1]. بسیاری از این جنگ ها در مقیاس کوچک اتفاق افتاده اند، اما جنگ های اول و دوم جهانی، جنگ های دوران جنگ سرد، و جنگ های قرن بیست و یکم، در گستره وسیعی ایالات متحده را درگیر کرده اند. لذا جنگ هایی که ایالات متحده بصورت رسمی «اعلان جنگ» کرده است، از 11 مورد متجاوز نیست[2].

در جنگ جهانی اول ایالات متحده ابتدا رسماً اعلام بی طرفی کرد. این تصمیم بصورت گسترده با حمایت افکار عمومی داخلی مواجه شد. در حالی که ایالات متحده تجارت پرسودی را با طرف های درگیر در جنگ به ویژه انگلستان انجام می داد، سیاست بی طرفی کاملاً منطبق با منافع این کشور بود. تنها انگلستان در پایان جنگ نزدیک به 4 میلیارد دلار به ایالات متحده بدهکار بود که آخرین مرحله از پرداخت این بدهی در سال 2015 انجام شد[3]. تنها پس از تهدید خطوط کشتیرانی و تجاری با انگلستان و تلفات انسانی ایالات متحده  بود که معادله بی طرفی تغییر پیدا کرد. غرق شدن کشتی انگلیسی توسط زیردریایی آلمانی که موجب کشته شدن حدود 2000 نفر از جمله 128 آمریکایی شد، در کنار کشف تلگراف زیمرمن مبنی بر اتحاد مکزیک و آلمان، باعث شد که وودرو ویلسن از کنگره بخواهد که علیه آلمان اعلان جنگ کند. لذا ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول زمانی اتفاق افتاد که اولاً منافع این کشور بصورت ملموسی مورد تهدید قرار گرفت و ثانیاً آلمان در حال غلبه بر دیگر کشورها و تسلط بر اروپا بود.

در جنگ جهانی دوم نیز ایالات متحده در ابتدا سیاست بی طرفی را اتخاذ کرده بود و تا زمانی که بصورت مستقیم مورد حمله واقع نشده بود، از ورود به جنگ اجتناب می کرد. اتفاقی که در دسامبر 1941 با حمله ژاپنی ها به بندر پرل هاربر و کشته شدن بیش از 2300 آمریکایی به وقوع پیوست و ایالات متحده بصورت رسمی وارد جنگ جهانی دوم شد. بعلاوه در جنگ جهانی دوم نیز کشورهای متحد به سرعت در حال پیشروی بودند.

غیر از جنگ هایی مانند تهاجم علیه افغانستان و عراق، ایالات متحده نسبت به ورود جنگی که توسط دیگران آغاز شده با احتیاط برخورد داشته است. این مشی احتیاطی در مواردی که ورود به جنگ الزاماً مواجهه با یکی از رقبای اصلی این کشور را می طلبد، پررنگ تر بوده است. بعنوان مثال بهنگام تهاجم شوروی علیه افغانستان، ایالات متحده و متحدان اروپایی آن، صرفا در چارچوب دکترین مهار[4] خود، به شدت از این اقدام شوروی انتقاد کرده و رو به اقداماتی مانند حمایت از مجاهدان افغانستانی برای مقاومت در برابر متجاوزین پرداختند[5]. در این رابطه برخورداری هر دو کشور از تسلیحات نابودگر هسته ای و عدم تمایل برای رویارویی مستقیم نیز موثر بوده است.

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

لذا ورود ایالات متحده در جنگ هایی که دیگران به راه انداخته اند، بصورت تاریخی مرسوم و معمول نیست. تنها در مواقعی که منافع مستقیم این کشور مورد تهدید قرار گرفته و یا موازنه در سطح کلان در معرض تهدید قرار داشته، ایالات متحده اعلان جنگ کرده است. در مورد جنگ روسیه علیه اوکراین نیز مادامی که منافع مستقیم یا موازنه کلان بین المللی را مورد تهدید قرار ندهد، انتظار ورود ایالات متحده و پشتیبانی مستقیم نظامی وجود ندارد. این یکی از وجوه ثابت سیاست خارجی ایالات متحده است که در نسبت با جنگ های خارجی تعریف می شود. وجه متغیر سیاستی است که دولت کنونی مستقر در واشنگتن تحت عنوان «سیاست خارجی برای طبق متوسط» اتخاذ کرده است و در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد.

 

پایان جنگ های بی پایان

برای بیش از دو دهه است که سیاست خارجی ایالات متحده با جنگ گره خورده است. بصورت مشخص جنگ علیه افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003، هزینه های هنگفت مالی و تلفات سنگین انسانی بر این کشور تحمیل کردند. در حالی که نه تنها نسبت به دستاوردهای این دو تهاجم بزرگ در سطح افکار عمومی تردید وجود دارد، نخبگان ایالات متحده نیز به صراحت از جنگ های بی پایان[6] سیاست خارجی این کشور انتقاد می کنند.

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

این واقعیت که «جنگ» سیاست خارجی ایالات متحده را بسیار پر هزینه کرده است، باعث شد تا ایده «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» شکل بگیرد و در دولت جو بایدن بعنوان یک رویکرد محوری دنبال شود. ایده سیاست خارجی برای طبقه متوسط، ریشه در چالش های داخلی و خارجی ایالات متحده دارد. پیش فرض اساسی این ایده، اول؛ شناسایی ارتباط بین تقویت جامعه داخلی با توانایی رقابت در سطح خارجی و دوم؛ پذیرفتن وضعیت نابسامان و ضعیف شده مکانیسم های اجتماعی و اقتصادی داخلی است[7]. در این چارچوب لیست بلند بالایی از چالش هایی که موجب تضعیف جامعه آمریکا می شود وجود دارند. مواردی مانند شرایط ناشی از همه گیری ویروس کرونا، زیرساخت ها، توسعه تکنولوژی های سبز و برنامه های متعدد اجتماعی در این لیست وجود دارند. در این چارچوب «طبقه متوسط» بعنوان محرک و پیشران جامعه ایالات متحده از اهمیت برجسته ای برخوردار است و مورد توجه قرار گرفته است.

شعار «پایان جنگ های بی پایان» و پیگیری ایده «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» منجر به یک رویکرد انقباضی در سیاست خارجی ایالات متحده شده است. این رویکرد موجب شده که واکنش این کشور نسبت به بحران اوکراین انفعالی و حداقلی باشد. در همین چارچوب است که دولت بایدن صرفاً به اعمال تحریم های اقتصادی علیه روسیه بسنده کرده است[8].

لذا اگر بعد ثابت سیاست خارجی ایالات متحده در عدم ورود اولیه به جنگ، ناشی از عدم وجود اراده و «نخواستن» باشد، بُعد دوم مربوط به عدم وجود توان و «نتوانستن» است. هیئت حاکمه ایالات متحده با آگاهی نسبت به ضعف و افول این کشور طی سالیان گذشته، تمرکز و توان خود را بر تقویت مکانیسم های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با محوریت طبقه متوسط این کشور قرار داده اند.

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

جمع بندی

واکنش انفعالی ایالات متحده نسبت به بحران اوکراین از دو منظر قابل بررسی است؛ اول اینکه نسبت سیاست خارجی این کشور با جنگ به گونه ای است که در طول تاریخ به ندرت در جنگ هایی که دیگران به راه انداخته اند ورود کرده است. این ورود نیز آنگونه که در جنگ های جهانی اول و دوم اتفاق افتاد زمانی بوده که تحت تاثیر تحولات جنگ منافع مستقیم ایالات متحده مورد تهدید قرار گرفته و یا اینکه موازنه در سطح کلان تغییر پیدا کند. دوم مربوط به بعد متغیر سیاست خارجی ایالات متحده است که طی سالهای گذشته در قالب شعار پایان جنگ های بی پایان و ایده سیاست خارجی برای طبقه متوسط متجلی شده است. در این چارچوب توانایی نقش آفرینی ایالات متحده در جهان خارجی منوط به تقویت مکانیسم های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این کشور در داخل با تمرکز بر طبقه متوسط مفروض قرار داده می شود. لذا ورود به بحران اوکراین نه تنها با این ایده تعارض دارد، بلکه موجب تضعیف بیش از پیش مولفه های اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی قدرت ایالات متحده خواهد شد.

 

منابع

[1] Kelly, Martin. “American Involvement in Wars from Colonial Times to the Present.” ThoughtCo, Jul. 31, 2021, thoughtco.com/american-involvement-wars-colonial-times-present-4059761.

[2] How many times has the US officially declared war? – history. (n.d.). Retrieed February 27, 2022, from https://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/ending-the-endless-war-trope/

[3] Jenny_cosgrave. (2015, March 10). UK finally finishes paying for World War I. CNBC. Retrieved February 26, 2022, from https://www.cnbc.com/2015/03/09/uk-finally-finishes-paying-for-world-war-i.html

[4] Containment Doctrine

[5]U.S. Department of State. (n.d.). U.S. Department of State. Retrieved February 27, 2022, from https://history.state.gov/milestones/1977-1980/soviet-invasion-afghanistan

[6] Ending the “Endless War” trope. Atlantic Council. (2020, May 23). Retriev

[7] The Un-Diplomatic podcast – A foreign policy for the middle class? Chicago Council on Global Affairs joins the pod: EP. 102 on Stitcher. The Un-Diplomatic Podcast – A Foreign Policy for the Middle Class? Chicago Council on Global Affairs Joins the Pod | Ep. 102 on Stitcher. (n.d.). Retrieved February 27, 2022, from https://www.stitcher.com/show/the-undiplomatic-podcast/episode/a-foreign-policy-for-the-middle-class-chicago-council-on-global-affairs-joins-the-pod-ep-102-87560893

[8] U.S. announces new sanctions on … – washingtonpost.com. (n.d.). Retrieved February 28, 2022, from https://www.washingtonpost.com/politics/2022/02/24/russia-sanctions-ukraine-biden/

ved February 27, 2022, from https://www.history.com/news/united-states-official-declarations-war

ارسال دیدگاه