شورای همکاری خلیج‌فارس در سال ۱۴۰۰؛ رویدادها و روندها

سال 1400 تنش‌ها میان ایران و برخی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کاهش یافت که به نظر می‌رسد در صورت احیای برجام، این روند تداوم داشته باشد.

اندیشکده راهبردی تبیین- در سال ۱۹۸۱، کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، اقدام به تأسیس نهادی باهدف یکپارچگی اقتصادی و نظامی کردند و شورای همکاری خلیج‌فارس تأسیس شد تا بر مناسبات غرب آسیا در دهه‌های بعد تأثیرگذار باشد. اثرگذاری این شورا بر رویدادهای منطقه، تحت‌تأثیر عوامل مختلفی مانند مقابله با ایران، همسویی با ایالات متحده آمریکا و نیز گسترش نفوذ در منطقه قابل واکاوی است. نوشتار حاضر تلاش می‌کند مهم‌ترین تحولات مربوط به شورای همکاری خلیج فارس در سال 1400 را بررسی کند.

روابط کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس با جمهوری اسلامی ایران

روابط کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس با ایران در سال جاری را می‌توان تحت‌الشعاع چند عامل اساسی دانست.

نخست – مذاکرات وین:

اقتصاد کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس بر دو رکن صادرات انرژی و نیز جذب سرمایه‌های خارجی بنا شده است و در هر دو حوزه نیاز اساسی به ثبات و امنیت وجود دارد. امنیت انتقال انرژی از جمله مسائل نو در مطالعات امنیتی است و جذب سرمایه خارجی نیز بدون آنکه محیط امن و با ثباتی وجود داشته باشد ممکن نخواهد بود.

باتوجه ‌به برداشت تهدیدی که همسایگان جنوبی جمهوری اسلامی ایران از این کشور دارند، سازوکاری که بر فعالیت‌های تسلیحاتی ایران نظارت داشته باشد را مطلوب دانسته و لذا برای شکل‌دهی مذاکرات وین در مسیر مورد نظر خود تلاش بسیاری می‌کنند. در همین راستا، سفرای کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در سال جاری با رابرت مالی، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران دیدار کرده و از نگرانی‌های خود راجع به افزایش توانمندی هسته‌ای و موشکی ایران سخن گفتند. این کشورها همچنین خواستار حضور در نشست‌های مربوط به مذاکرات هسته‌ای شدند.

دوم- عادی‌سازی روابط تهران و ریاض

پس از چند نشست میان مقامات ایران و عربستان سعودی با هدف عادی‌سازی روابط و پس از چندسال قطع روابط دیپلماتیک، دو کشور اعلام کردند که در ماه‌های آتی سفارتخانه‌های دو کشور بازگشایی خواهد شد و روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان از سرگرفته می‌شود.

این رویداد با تلاش‌های قطر به‌عنوان کشوری میانجی و تسهیل‌گر، در سطح بالاتری پی گرفته شد. تغییرات در کاخ سفید نیز کاتالیزور دیگری در تقریب روابط تهران و ریاض قلمداد می‌شود. پس از اتمام ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، حامی بزرگی را از دست داد، این امر به‌علاوه اقدامات علیه حقوق بشر انجام‌گرفته چه در داخل عربستان چه در جبهه‌های نبرد در یمن و سوریه و غیره سبب شد تا ولیعهد جوان به فکر بستن پرونده‌های تهدیدآمیز منطقه‌ای خود بیفتد. در درجه نخست در جهت پایان جنگ در یمن اقداماتی را انجام دهد و سپس به احیای روابط خود با کشورهایی چون ایران و ترکیه بپردازد.

عادی‌سازی روابط ایران با عربستان سعودی به‌عنوان تأثیرگذارترین کشور شورای همکاری خلیج‌فارس و برادر بزرگ این کشورها، مواضع این شورا نسبت به ایران را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد و رویدادی مثبت در جهت همگرایی در خلیج‌فارس تلقی می‌شود.

سوم- گذار از ایدئولوژی به عملگرایی

بخش عمده‌ای از اختلافات میان کشورها در غرب آسیا، از دیرباز اختلافات ایدئولوژیک بوده است. دین در این منطقه نقشی کلیدی ایفا می‌کند و پیروی از مذاهب متفاوت، اختلافی است که نزاع را نتیجه داده است. بخش مهمی از اختلافات میان ایران و عربستان، بر سر رهبری جهان اسلام بوده است، ریشه تیرگی روابط قطر با عربستان و امارات در حمایت‌های قطر از اخوان‌المسلمین، در برابر وهابیِ سعودی بود و به همین صورت بسیاری از منازعات یا تحت‌الشعاع مذهب و ایدئولوژی بوده و یا حاکمان به‌وسیله آن اقدامات خود را توجیه نموده‌اند.

در سال‌های اخیر اما آنچه برجسته‌تر از ایدئولوژی بر روابط میان کشورها تأثیر می‌گذارد، منافع است و نه ارزش‌ها. بسیاری از کشورها دریافته‌اند که کسب منافع به‌ویژه از طریق تجارت و همکاری‌های اقتصادی، قدرت و نفوذ آنها را افزایش خواهد داد و در جایگاه بالاتری قادر به دنبال‌کردن ارزش‌های موردنظر خود خواهند بود. این عملگرایی، به‌ویژه در سیاست خارجی کشوری مانند امارات قابل‌مشاهده است.

در چنین فضایی، کشورها همکاری در زمینه‌های کم تنش را به منازعه درباره مسائل تنش‌زا ترجیح می‌دهند‌. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس اعم از ایران و شش عضو عرب شورای همکاری، می‌توانند با ایجاد یک همگرایی اقتصادی از منافع تجارت منطقه‌ای بهره‌مند شوند. چنین اقدامی منطقی‌تر از آن است که نوعی مسابقه تسلیحاتی دائمی میان این کشورها وجود داشته و تنها هزینه اقدامات امنیتی را افزایش دهد.

برداشت تهدیدی که ایران و کشورهای شورای همکاری از یکدیگر دارند و نیز دیدگاه‌های متفاوت آنها نسبت به امنیت، سبب می‌شود اختلافات میان کشورها شدت گیرد.

به‌عبارت‌دیگر، ایران امنیت خلیج‌فارس را در عدم حضور کشورهای بیگانه دانسته اما کشوری مانند بحرین، حضور ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده را ضامن امنیت خود در خلیج‌فارس می‌داند. در چنین حالتی، با وجود تفاوت دیدگاه فاحش نسبت به امنیت، مذاکرات امنیتی امری بیهوده است و تنها به تشدید منازعات منجر می‌شود.

راهکار منطقی در این فضا همان راهکار بکار گرفته شده توسط اتحادیه اروپاست؛ توافق در حوزه‌های پایین‌دستی و مذاکره بر سر موضوعات کمتر تنش‌آمیز به‌ویژه اقتصاد و سپس تعمیم همکاری به دیگر حوزه‌ها.

به نظر می‌رسد رویکرد کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نشانگر تمایل برای همکاری‌های گسترده اقتصادی است و این امر قادر به کاهش تنش‌های نظامی و امنیتی نیز خواهد بود.

چهارم – خروج تدریجی ایالات متحده آمریکا از منطقه

بر اساس روندی که در سیاست خارجی دولت ترامپ آغاز شده بود و در دولت بایدن نیز ادامه یافته است، آمریکا تمایل کمتری برای حضور مستقیم در کشورهای غرب آسیا دارد. خروج بخشی از نیروهای آمریکایی از عراق و نیز خروج تمامی نیروهای ایالات متحده از افغانستان نیز در همین راستا صورت گرفت. آمریکا از طرفی، تمرکز خود را معطوف به شرق آسیا کرده و از طرف دیگر در سال‌های حضور در غرب آسیا، هزینه‌ها و تلفات بسیاری داشته لذا تصمیم‌گیران سیاست خارجی این کشور، کاهش حضور مستقیم در غرب آسیا را مطلوب می‌دانند.

در چنین شرایطی، سیاست‌های موردنظر آمریکا در منطقه و نیز صف‌بندی‌های پیشین، دچار تغییروتحول می‌گردد. کشورهای جنوب خلیج‌فارس زمانی که آمریکا را ضامن امنیت خود ندانند، مانند گذشته در مقابل ایران قرار نمی‌گیرند و همکاری با تهران را ارجح بر منازعه با آن می‌دانند چرا که توانمندی نظامی ایران را تهدیدی علیه خود دانسته و تلاش می‌کنند تا به‌جای تنش، حسن هم‌جواری را به‌جای آورند.

لذا می‌توان نتیجه گرفت کم‌رنگ‌شدن حضور آمریکا در خلیج‌فارس، باعث همگرایی بیشتر کشورهای این منطقه خواهد شد.

آمریکا و شورای همکاری خلیج‌فارس

ایالات متحده به‌ویژه پس از وقایع ۱۱ سپتامبر توجه ویژه‌ای به کشورهای غرب آسیا نشان داد. در زمان جرج دبلیو بوش، تمرکز آمریکا علاوه بر مسائل امنیتی بر مسائل سیاسی و ارزشی نیز قرار گرفت و واشنگتن به دنبال گسترش دموکراسی در کشورهای غرب آسیا بود.

در سال‌های بعد، کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، به بازار مطلوبی برای سلاح‌های آمریکایی نیز تبدیل شدند و در یک معامله برد برد، شرکت‌های آمریکایی سالانه میلیون‌ها دلار از فروش اسلحه به این کشورها کسب سود کرده و از طرف دیگر کشورهای جنوب خلیج‌فارس، آمریکا را حافظ امنیت خود در منطقه می‌دانستند.

با تغییر رویکرد سیاست خارجی آمریکا همان‌طور که گفته شد به‌تازگی نقش کلیدی غرب آسیا در ملاحظات سیاست خارجی ایالات از بین رفته است، این امر علاوه بر توجه خاص آمریکا به آسیای شرقی، در نتیجه خودکفایی ایالات متحده در تولید نفت و کاهش نیاز به منابع نفتی خلیج‌فارس نیز بوده است.

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

با این‌وجود، روابط نزدیک کشورهای شورای همکاری با ایالات متحده در حال پیگیری است و به ‌تازگی امیر قطر نیز به آمریکا سفر کرد. سفر امیر قطر به آمریکا علاوه بر این‌که با هدف تعمیق روابط دوجانبه صورت‌گرفته بود، اهداف دیگری را نیز دنبال می‌کرد:

بحران افغانستان

قطر در سال‌های اخیر، میزبان مذاکرات آمریکا و طالبان بود که در نهایت به توافق برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان منجر شد. پس از آن نیز در زمینه کنترل فرودگاه‌ها و مراکز مهم افغانستان برنامه‌ریزی‌هایی لازم است که قطر با هماهنگی ایالات‌متحده درصدد تدوین و اجرای آن‌ها است.

مذاکرات هسته‌ای

باوجود آن‌که قطر به ‌صورت رسمی میانجی میان تهران و واشنگتن نیست اما به دلیل آن‌که به نتیجه رسیدن توافق هسته‌ای را برای امنیت خود ضروری می‌داند برای انتقال دیدگاه‌های ایران به رئیس‌جمهور آمریکا تلاش می‌نماید.

تأمین گاز اروپا

باتوجه‌ به بحران اوکراین و تحریم روسیه و نیز خط لوله انتقال گاز نورد استریم، اروپا با کمبود گاز مواجه خواهد شد چرا که بخش اعظم گاز این منطقه از جانب روسیه تأمین می‌شود. قطر به ‌عنوان دارنده یکی از بزرگ‌ترین ذخایر گازی جهان باید بخشی از کمبود گاز اروپا را جبران نماید و آمریکا خواهان ایجاد سازوکارهایی است که درصورتی‌که روسیه را تحریم نماید، اروپا با بحران انرژی مواجه نشود لذا از قطر برای کمک به حل این بحران استفاده می‌کند.

به‌طورکلی روابط کشورهای شورای همکاری با ایالات متحده را می‌توان روابطی نزدیک اما در حال گذار دانست.

شورای همکاری خلیج‌فارس و رژیم صهیونیستی

باوجود آن‌که خروج تدریجی آمریکا از منطقه، به ‌عنوان یک پیشران سبب نزدیکی کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس با ایران خواهد شد، رژیم‌ صهیونیستی پس از عادی‌سازی روابط با امارات و بحرین، حضور خود در حاشیه خلیج‌فارس را تثبیت کرده و به مانعی مهم در بهبود روابط کشورهایی چون ایران و امارات بدل گشته است.

کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، هیچ‌گاه تهدید مستقیمی برای اسرائیل به‌حساب نمی‌آمدند. این کشورها بر خلاف مصر و سوریه حتی جنگ مستقیمی با رژیم‌صهیونیستی نداشتند لذا اسرائیل هیچ‌گاه آنها را دشمن قطعی به‌حساب نیاورده و به‌عنوان کشورهایی میانه‌رو روی عادی‌سازی روابط با آن‌ها حساب کرده است.

بالاترین سطح مخالفت کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس با رژیم‌صهیونیستی در ابتکار صلح عربی بود که عربستان در سال ۲۰۰۲ در نشست سران اتحادیه عرب در بیروت ارائه داد. بر اساس ابتکاری که عربستان ارائه داده بود و دیگر کشورها نیز آن را پذیرفته بودند، اسرائیل باید تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیت‌المقدس شرقی را به رسمیت می‌شناخت، به آوارگان فلسطینی اجازه بازگشت به سرزمین‌شان را می‌داد و به مرزهای قبل از ۱۹۶۷ بازمی‌گشت و به‌این‌ترتیب به قانون صلح در برابر زمین پایبند می‌بود و در مقابل، کشورهای عرب منطقه نیز اسرائیل را به رسمیت شناخته و روابط خود را با این کشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و… به‌صورت علنی برقرار کرده و گسترش می‌دادند.

همین ابتکار نیز در دو سال اخیر توسط بسیاری از کشورها از جمله امارات و بحرین نقض شد و به عادی‌سازی روابط با اسرائیل پرداختند. این کشورها بیشتر در قالب استراتژی موازنه تهدید، برای مقابله با ایران به اتحاد با رژیم‌صهیونیستی روی آوردند.

عربستان، کویت و عمان رویکردی محافظه‌کارانه‌تر در پیش گرفتند و در مجامع عمومی کماکان از آرمان فلسطین حمایت می‌کنند.

در این‌ بین قطر پیچیده‌ترین شکل روابط را با رژیم‌صهیونیستی دارد. با وجود آن‌که حماس در دوحه دفتر سیاسی داشته و قطر خود را حامی فلسطین می‌داند، اما جزو نخستین کشورهایی بود که با اسرائیل روابط اقتصادی برقرار کرد. از آن‌جا که قطر سیاست‌خارجی منعطفی در پیش گرفته، برقراری روابط با رژیم‌صهیونیستی به ‌صورت رسمی، روابط دیگر قطر را از جمله مناسبات این کشور با ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ لذا مواضع رسمی و غیررسمی حاکمان دوحه در رابطه ‌با تل‌آویو چندان منطبق نیست.

روابط کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس با رژیم‌صهیونیستی در ابعاد مختلفی قابل‌بررسی است، ترکیب پتانسیل‌های اقتصادی کشورهای خلیج‌فارس با توانمندی نظامی و فناوری اسرائیل، معامله برد – بردی برای دو طرف ایجاد می‌کند. از بعد امنیتی نیز، مقابله با ایران به‌عنوان اصل مهمی منافع کشورهای خلیج‌فارس و رژیم صهیونیستی را همسو کرده و آن‌ها را بیش‌ازپیش به یکدیگر نزدیک می‌کند.

چشم‌انداز تحولات شورای همکاری خلیج‌فارس در سال جدید

با توجه‌ به آنچه گفته شد، می‌توان تحولات پیشرو در شورای همکاری خلیج‌فارس را در محورهای زیر خلاصه کرد؛

الف- تلاش برای پایان قطعی جنگ یمن

بحران یمن به باتلاقی برای کشورهای درگیر در آن بدل شده است، نیاز جدی بن سلمان برای پایان جنگ یمن و نیز مذاکرات عربستان با ایران به‌عنوان یکی از متحدان منطقه‌ای انصارالله یمن، می‌تواند منجر به پایان تراژدی یمن شود.

ب- نقش‌آفرینی پررنگ قطر

پس از توافق العولا و پایان تحریم قطر توسط همسایگان، حاکمان دوحه با اعتماد به ‌نفس بیشتری نسبت به قبل به نقش‌آفرینی در شورا و منطقه می‌پردازند. قطر با رشد اقتصادی مثبت در زمان تحریم و نیز با تجربیات موفق در عرصه میانجیگری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی اکنون یک بازیگر کلیدی در شورای همکاری خلیج‌فارس به‌حساب می‌آید. این امر باتوجه ‌به روابط نزدیک قطر با جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، سبب متعادل‌سازی مواضع شورای همکاری خلیج‌فارس نسبت به این دو کشور خواهد شد.

ج- بهبود روابط با جمهوری اسلامی ایران

نقش پررنگ قطر به‌عنوان متحد ایران و نیز مذاکرات صورت‌گرفته میان تهران و ریاض، سبب بهبود روابط شورا با ایران خواهد شد.

د-گسترش روابط اقتصادی با رژیم‌صهیونیستی

روابط کشورهایی چون امارات و بحرین با رژیم‌صهیونیستی رو به گسترش تصور می‌شود. عربستان نیز به ‌سوی عادی‌سازی روابط خود با رژیم‌صهیونیستی گام‌هایی برداشته اما کماکان در سیاست‌های اعلامی خود بر دفاع از آرمان فلسطین اصرار دارد. با این ‌وجود به نظر می‌رسد روابط اقتصادی کشورهای عضو شورا با اسرائیل چه به ‌صورت علنی و چه غیرعلنی، گسترش خواهد یافت.

نتیجه‌گیری

دیپلماسی فعال در قبال همسایگان یکی از ارکان کلیدی سیاست خارجی در دولت جدید جمهوری اسلامی ایران است. نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی یک کشور بدون وجود روابط نزدیک میان آن کشور با همسایگان خود، منجر به تأمین منافع نخواهد شد. با وجود فرازوفرودهای بسیار در روابط میان ایران و شورای همکاری خلیج‌فارس، اکنون با رویکردی پراگماتیستی می‌توان تنش‌های موجود را کنترل کرده و همگرایی مطلوبی در خلیج‌فارس ایجاد کرد، لزوم این امر به ‌ویژه در زمانی که رژیم‌صهیونیستی به دنبال افزایش عمق استراتژیک خود تا مرزهای ایران است، بیش ‌از ‌پیش احساس می‌شود.

فهرست مقالات

اندیشکده راهبردی تبیین با نگارش مقالات و یادداشت‌های متعددی در سال 1400 تلاش کرد تا تصویری همه‌جانبه، موشکافانه و واقع‌گرایانه از تحولات شورای همکاری خلیج فارس ارائه دهد. در زیر فهرست مقالات منتشرشده در سال 1400 به همراه پیوند دسترسی به آن‌ها آمده است که می‌تواند مورد استفاده پژوهشگران و مخاطبان گرامی قرار گیرد.

روابط با قطر و ضرورت توجه به دیپلماسی اقتصادی کارآمد

http://tabyincenter.ir/45365/slider/

شکست عربستان در مأرب؛ نگرانی آمریکا و رژیم صهیونیستی

http://tabyincenter.ir/44530/slider/

رویکرد امنیتی آمریکا در خلیج فارس؛ تداوم یا گسست؟

رویکرد امنیتی آمریکا در خلیج فارس؛ تداوم یا گسست؟

رویارویی ایران و آمریکا در دریای عمان؛ روایت‌ها و پیامدها

رویارویی ایران و آمریکا در دریای عمان؛ روایت‌ها و پیامدها

 

 

 

ارسال دیدگاه