اندیشکده راهبردی تبیین– چالشهای امنیتی و سیاسی منطقه غرب آسیا، این حوزه جغرافیایی را بهعنوان یکی از مهمترین مناطق بحرانی جهان معرفی کرده است. چالشهایی که عمدتاً ریشه در نفوذ و دخالت قدرتهای فرامنطقهای داشته که توسط حکومتها و گروههای دست نشانده آنها پایهریزی میشود. از بدو انقلاب اسلامی ایران، نظام جمهوری اسلامی با رویکردی متفاوت از گذشته، سعی در برقراری صلح و امنیت با مشارکت کشورهای درون منطقهای داشته است. یکی از مهمترین تلاشهای اخیر در قالب صلح هرمز مطرحشده است که جمهوری اسلامی ایران بر مبنای رویکردهای همکاری جویانه و صلح طلبانه در منطقهی غرب آسیا و بر پایهی مشارکت درون منطقهای و بدون مداخلهی کشورهای خارجی درصدد برقراری صلح و امنیت در خلیجفارس است. حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان متن کامل طرح موسوم به «صلح هرمز» که در سفر اخیر خود به نیویورک و از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل از آن رونمایی کرده بود را برای سران کشورهای عربی منطقه ارسال کرد. این طرح که با نام پویش صلح هرمز نیز شناخته میشود، بهعنوان راهکاری درون منطقهای در راستای برقراری امنیت در خلیجفارس، دریای عمان، تنگه هرمز و با مشارکت 8 کشور ایران، عراق، قطر، کویت، عربستان، بحرین، امارات متحده عربی و عمان در قالب ائتلاف امید مطرح و با استقبال کشورهای منطقه مواجه شده است. در این طرح موضوعاتی مانند تقریب مذاهب، تبادل فرهنگی، توسعه گردشگری، همکاری اقتصادی بهعنوان مؤلفههای تقویتکننده مناسبات دوستانه، ارتقاء بخش سطح صلح، ثبات، توسعه و رفاه، تضمینکننده امنیت دریانوردی و تحکیم کننده روابط فرهنگی و اجتماعی مورد تأکید قرارگرفته است. درعینحال باید دید که آیا ابتکار صلح هرمز باوجود چالشهای متعدد و عوامل واگرایی بازیگران مطرح منطقهای و همچنین نفوذ، فشار و مداخلهی خارجی از پتانسیل لازم جهت اجرایی شدن برخوردار است یا در چنبرهی پیچیدگی معادلات غرب آسیا گرفتارشده و در ایجاد انگیزه لازم برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس جهت ورود به یک ائتلاف منطقهای با ایران ناکام خواهد ماند. پاسخ به این پرسشها را میتوان در قالب محورهای ذیل مورد کنکاش و ارزیابی قرار داد:
جزییات طرح «صلح هرمز» و راهکارهای آن برای همگرایی
با اینکه از جزییات طرح صلح هرمز تا (این لحظه 20 آبان 1398)رونمایی نشده است و به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه بهزودی بهصورت مکتوب در اختیار عموم و کشورهای منطقه قرار خواهد گرفت ، ولی سخنرانیها، مصاحبهها و مکتوبات رئیسجمهوری، وزیر امور خارجه، سخنگوی دولت و دیگر مسئولین اجرایی ایران، منابع مهمی هستند که میتوان بخشهای از این طرح را از آنها استنباط نمود. طرح «ابتکار صلح هرمز» که به HOPE مشهور شده مخاطب اصلیاش ایران، عراق و ۶ کشور جنوبی خلیجفارس یعنی قطر، کویت، بحرین، عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند و بهجای یک رویکرد سلبی مبتنی بر تنشهای نظامی و وابستگی کشورهای منطقه به نیروهای فرامنطقهای، بر رویکردی ایجابی مبتنی بر گفتگو و هماندیشی برای برقراری صلح و امنیت در خلیجفارس تأکید میکند. علاوه بر ایجابی بودن این طرح، رویکرد درونزایی بهجای برونگرایی از دیگر ویژگیهای آن است که طرفین را وادار به استقلال رأی در مقابل نفوذ کشورهای فرامنطقهای بخصوص آمریکا میکند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران با گرایش درون منطقهای تلاش میکند در مقابل ایجاد ائتلاف دریایی آمریکاییها که برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران ایجاد کردهاند، دست به ابتکار جدیدی بزند[1] و آن طرح صلح هرمز است.
بهطورکلی هدف این طرح در درجه اول، تأمین امنیت انرژی و تجارت در خلیجفارس بهوسیله کشورهای منطقه بدون دخالت نیروهای خارجی و بیگانه است. ائتلاف امید در پی آن است که کشورهای منطقه را از تمایل به این امنیت برونزای پرهزینه باز دارد و یک نظام امنیت دستهجمعی درونزا و بومی را جایگزین آن نماید. بهموجب این طرح، تمامی 8کشور ساحلی خلیجفارس میتوانند بدون وابستگی و نیاز به دولتهای خارجی، امنیت این منطقه را تأمین کنند، مشروط به اینکه اختلافات و خصومتها را به کناری نهند و با مبنا قرار دادن منافع مشترک، ضمن ایجاد شرایطی امن در منطقه، مانع از سوءاستفاده قدرتهای خارجی از یک خلأ امنیتی شوند.[2]
ازنظر وزیرامورخارجه؛ این طرح بر اصولی چون تعهد به اهداف و اصول ملل متحد، حسن همجواری، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی، خدشهناپذیری مرزهای بینالمللی، حلوفصل مسالمتآمیز تمامی اختلافات، رد تهدید یا توسل به زور و یا مشارکت در هرگونه ائتلاف یا پیمان نظامی علیه یکدیگر و… استوار است و دستیابی به اهداف عالی شامل ارتقای صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه کلیه دولتها و مردمان منطقه، تشویق تفاهم متقابل و روابط صلحآمیز و دوستانه، همکاری در ریشهکن کردن تروریسم، افراطیگری و تنشهای فرقهای و … را دنبال میکند. همچنین پیمان عدم تجاوز و عدممداخله، کنترل تسلیحات و اقدامات اطمینانساز، ایجاد مناطق عاری از سلاحهای کشتارجمعی، ارتباطات نظامی و تبادل اطلاعات و دادهها، خطوط تماس دائمی، سامانههای هشدار پیشگیرانه، مبارزه با مواد مخدر، تروریسم و قاچاق انسان و .. میتواند از مصادیق حوزههای همکاری و موضوعات موردبحث در گروههای اقدام و نشستهای 8 کشور در نظر گرفته شوند.[3]
همچنین برخی کارشناسان معتقدند طرح ابتکاری رئیسجمهوری یکپایه و مبنای حقوقی دارد که در آنهم نقشآفرینی کشورهای منطقه و هم سازمان ملل مورد تأکید است. این پایه اتکا بند 8 قطعنامه 598 سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 1367 است. درواقع قطعنامه 598 اگرچه معطوف به دو کشور ایران و عراق بود اما بند 8 آن ناظر بر یافتن سازوکارهایی برای افزایش امنیت در منطقه بود. در این بند، آمده است:« همچنین از دبیر کل ( سازمان ملل) درخواست میکند که با مشورت با ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه، راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقّه قرار دهد.».[4]
دلایل استقبال کشورهای منطقه از ابتکار صلح هرمز
بعد از ارائه طرح صلح هرمز از سوی ایران شاهد واکنشهای مختلفی از سوی کشورهای مخاطب طرح هستیم که نشاندهنده سیگنالهای مثبتی است که نسبت به این طرح وجود دارد روزنامه الجریده کویت بعد از انتشار خبری مبنی بر ارسال دو نامه از سوی ایران در خصوص طرح مذکور به کشورهای عربستان و بحرین ، چند روز بعد خبری منتشر کرد که؛ تهران پاسخ مثبتی از سوی عربستان و بحرین به نامه رسمیاش به این دو کشور در خصوص «طرح صلح با همسایگان» دریافت کرده است. همچنین دیگر کشورها مثل قطر، کویت، امارات، عمان و عراق نیز نسبت به این طرح واکنشهای مثبتی داشتند. برای مثال«حمد بن جاسم آل ثانی» نخستوزیر پیشین قطر پس از ارائه این طرح از سوی روحانی، خطاب به سران کشورهای عربی حوزه خلیجفارس از آنها خواست که موضوع گفتوگو با ایران را جدی بگیرند و این امکان را فرصتی تکرار نشدنی در آینده توصیف کرد.[5]
رصد واکنشهای مطرحشده و تحلیل محتوای اظهارات مقامات این کشورها، نشان میدهد که «نگرانی از افزایش تنش، بیثباتی و منازعه احتمالی که عمدتاً بر محور امنیت انرژی قرار دارد، همه کشورها را بهضرورت ایجاد یک طرح امنیت دستهجمعی در منطقه خلیجفارس متمایل کرده است»[6]. همین موضوع مهمترین دلیل استقبال آنها از طرح صلح هرمز است. درواقع از یکسو ناامیدی از حمایتهای احتمالی آمریکا در تنشهای نظامی درون منطقهای، آسیبپذیری نظامی، سیاسی و اقتصادی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در برخوردهای احتمالی نظامی و سیاسی و قدرت نظامی و نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی ایران و متحدانش در منطقه تحت عنوان محور مقاومت باعث شده است که افزایش سطح بحران خلیجفارس نگرانیهای زیادی در بین این کشورها ایجاد کند. بخصوص ریز کشورهای مثل بحرین،امارات، قطر و کویت کوچکترین بحران نظامی را تهدیدی جدی علیه تمامیت ارضیشان قلمداد میکنند و لذا ارائه چنین طرحی از سوی جمهوری اسلامی ایران که در اوج قدرت و نفوذ منطقهای قرار دارد، برای آنها فرصتی تاریخی است که بایست غنیمت بشمارند.
قابلیتهای این طرح برای ائتلاف منطقهای
باوجود پیچیدگیهای سیاسی و نظامی از یکسو و رقابتهای اقتصادی منطقه غرب آسیا و بخصوص حوزه خلیجفارس که ائتلاف یا اتحاد منطقهای را زیر سایه نفوذ قدرتهای خارجی سخت و دشوار میکند، طرح ابتکاری صلح هرمز از برخی قابلیتهای لازم برخوردار است که میتواند راهگشایی شکلگیری یک ائتلاف منطقهای باشد. نخستین قابلیت این طرح فراگیر بودن موضوعاتی است که به آن پرداخته است. هرچند در دیدگاه اولیه گستردگی زیاد موضوعات یادآور این ضربالمثل قدیمی است که «سنگ بزرگ علامت نزدن است»، ولی با اینوجود میتوان با نگاهی مثبت گفت؛ مبتکران این طرح میخواهند در اندک زمان لازم، بخش زیادی از موضوعات چالشبرانگیز درون منطقهای را با گفتگو حلوفصل نمایند. دومین قابلیت این طرح بدون پیششرط بودن و احترام متقابل به همه کشورهای حوزه خلیجفارس است. بدون هیچ نگاه ویژهای به قدرتهای اصلی مثل ایران و عربستان، این طرح همه کشورها را در سطحی همسان قرار میدهد و از همه آنها برای مشارکت صلحجویانه طلب یاری میجوید. سومین قابلیت این طرح توجه به دولتها و سازمانهای فرامنطقهای بخصوص سازمان ملل بهعنوان بازیگران ثانویه است. این طرح از یکسو سعی دارد که تمرکز اصلی ائتلاف درون منطقهای و درونزا باشد و از سوی دیگر با نگاهی رئالیستی نفوذ و حضور قدرتها و سازمانهای خارجی در منطقه را درک میکند و لذا سعی دارد با یادآوری نقش ثانویه برای آنها تا حدودی کارشکنیهای احتمالیشان در آینده را خنثی نماید.
احتمال موفقیت یا ناکامی این طرح در پرتو مسائل منطقهای و فشار خارجی
در یک ارزیابی واقعبینانه تقریباً مشخص است که بازیگران اصلی خلیجفارس و در رأس آنها عربستان سعودی برای اطمینان پیدا کردن از این طرح منتظر سیگنالهای قویتر و همینطور برداشتن گامهایی عملی خواهند بود. عربستان سعودی بهعنوان مهمترین طرف مقابل ایران در خاورمیانه و اصلیترین بازیگری که نقش او در کنار ایران تعیینکننده صلح در منطقه است، هماکنون بسیار به اسرائیل نزدیک شده و همزمان بهعنوان یک همپیمان استراتژیک آمریکا ایفای نقش میکند.[7]
بدون تردید عامل اصلی حضور پررنگ نیروهای بیگانه در خلیجفارس، اختلافاتی است که بهموجب عوامل تاریخی، سیاسی و مذهبی بین دولتهای منطقه به وجود آمده است و تا زمانی که این عوامل اختلافبرانگیز برطرف یا حداقل تعدیل نشوند، این شرایط تداوم خواهد داشت. مسئله اساسی در این میان، نبود اعتماد متقابل بین ایران و دولتهایی چون عربستانسعودی، امارات متحده عربی و بحرین است. عوامل مؤثر در این بیاعتمادی و خصومت آنقدر متعدد، متنوع و ریشهدار هستند که در کوتاهمدت نمیتوان امیدی به حل آنها داشت؛ اما آنچه مسلم است، تنها یک مسیر برای برونرفت از این بحران وجود دارد و آن، مسیر دیپلماسی و گفتوگو است. گفتوگویی با هدف تنشزدایی و تقویت منافع و علایق مشترک. منافعی که عمدتاً ناشی از موقعیت مشابه ژئوپلیتیک، ملاحظات اقتصادی و مشترکات فرهنگی و تاریخی است. [8]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
اما فراتر از ملاحظات فوق، بسیاری از تحلیل گران سیاسی معتقدند که ورود سریع به همکاریهای امنیت دستهجمعی منطقهای در شرایط جاری کمی خوشبینانه است. چون مواضع کشورها در ورود به چنین ابتکارهای سیاسی-امنیتی بیشتر بستگی به برداشتهای متفاوت آنها از ریشههای ناامنی، چگونگی دفع تهدیدات و مهمتر از همه روشهای تأمین منافع ژئوپلیتیک با توجه به ظرفیتها، منابع موجود و محدودیتهای استراتژیک آنها دارد. اکنون سه جریان سیاسی-امنیتی متفاوت در منطقه خلیجفارس وجود دارند: نخست، جریان ایران با نیروهای طرفدارش در منطقه است. واکنش سنتی رژیمهای عربی محافظهکار حوزه خلیجفارس به «ابتکار صلح هرمز» بدبینانه و یا نگاه توأم با احتیاط بوده است. ازنظر آنها، ایران سعی دارد با تقویت چندجانبه گرایی منطقهای و شامل کردن بازیگران دیگر همانند روسیه و چین، حضور مسلط و سنتی آمریکا در منطقه را که سالها تکیهگاه امنیتی آنها بوده تضعیف کند. دوم، جریان سعودی و دوستان آن شامل آمریکا، بعضی کشورهای اروپایی و رژیمهای عربی همچون امارات متحده عربی و بحرین است، که بهطور آشکار خواهان مهار قدرت ایران و همدستی با آمریکا برای تضعیف اقتصادی و سیاسی ایران هستند. جریان سوم، کشورهایی با منافع «متغیر» مثل روسیه، چین، ترکیه و هند هستند که سعی میکنند منافعشان را بر مبنای تحولات جاری در منطقه سازگار کنند. این کشورها اکنون محیط متحول منطقهای را برای متعادل کردن منافع ژئوپلیتیک خود مناسب میبینند. البته هریک از این کشورها دیدگاه ویژه خود را نسبت به مسائل منطقهای دارند. اما با توجه به ظرفیتها، منابع موجود و محدودیتهای استراتژیک خود نمیتوانند و نمیخواهند وارد ائتلافهای معنادار شوند که میتواند به ضرر طرف سوم باشد.[9]
بنابراین به نظر میرسد علاوه بر رفتار محافظهکارانه برخی شیوخ عرب در منطقه، مداخله کشورهای فرامنطقهای در درون خلیجفارس نیز از موانع جدی تحقق صلح هرمز هستند. هرگونه برقراری ائتلاف درون منطقهای میتواند منافع مستقیم و غیرمستقیم نهتنها آمریکا و اروپا، بلکه روسیه، چین، هند و حتی ترکیه را با تهدید مواجه سازد. وجود تنش و رقابتهای دول سواحل خلیجفارس مهمترین عامل و دلیل حضور این کشورها بشمار میرود که از این فضای «گلآلود» نهایت بهرهبرداری را خواهند برد. بنابراین میتوان گفت که بسیار سهلانگارانه است اگر تصور شود باوجوداین مداخلات، وابستگی شیوخ منطقه به قدرتهای خارجی و رقابتهای سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی در منطقه، حداقل در کوتاهمدت انتظار تحقق چنین صلحی را داشته باشیم. درواقع هرچند این طرح از قابلیتهای بالایی نسبت به طرحهای پیشینی برخوردار است و در بخش قبلی نیز این قابلیتها موردبررسی قرا گرفت ولی باید توجه داشت این قابلیتها درونِ متن و روی کاغذ هستند و عملیاتی شدن آنها نیازمند محیطی همگرا، بدون تنش و چالشهای مطرحشده است که در حال حاضر حوزه خلیجفارس از چنین شرایطی برخوردار نیست. درواقع تا زمانی که سعودیها بهعنوان یکی از مهمترین بازیگران این ائتلاف پیشنهادی، به نقش ژاندارم بودن خود برای امریکا افتخار میکنند[10]، تحقق چنین ائتلافی سخت و دشوار خواهد بود
تأثیر طرح صلح هرمز بر آینده شورای همکاری خلیجفارس
یکی از اثرات مهم موفقیت یا عدم موفقیت این طرح بر روی شورای همکاری خلیجفارس است. شوراي همكاري دولتهاي عرب خليج (فارس)” که در سال 1981 با عضویت 6 کشور از 8 کشور حوزه خلیجفارس یعنی؛ بحرين، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي تشکیل شد علاوه بر اختلافات داخلی ، از یک آسیب جدی برخوردار است و آن فقدان عضویت دو کشور مهم این حوزه یعنی ایران و عراق است. طرح صلح هرمز در صورت غلبه احتمالی بر مشکلات و چالشهای پیش رو، میتواند این آسیب مهم شورا را مرتفع و نسبت به تحقق امنیت دست جمعی در خلیجفارس موفقتر باشد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
بههرحال با مطرحشدن طرح صلح هرمز سه سناریو پیش روی شورای همکاری خلیجفارس قرار دارد. سناریو اول ادامه وضعیت موجود است که در صورت شکست صلح هرمز ممکن میشود. سناریو دوم موفقیت ائتلاف امید و درنتیجه بیاثر شدن و از دور خارج شدن شورای همکاری خلیجفارس بعد از نزدیک به چهار دهه فعالیت است و سناریو سوم تشدید شکاف در بین اعضای شورا و بیاثر بودن آن نسبت به گذشته و حال است.
به نظر میرسد با توجه به شرایط موجود منطقهای و احتمالاتی که در مورد روابط این کشورها وجود دارد و به بخشی از آن در قسمتهای قبلی اشاره شد، سناریو سوم محتملترین وضعیت ممکن برای شورای همکاری خلیجفارس باشد. یعنی طرح صلح هرمز در کوتاهمدت راه بهجایی نمیبرد ولی میتواند اثرات مخربی بر هماهنگی شورا ی همکاری خلیج فارس داشته باشد چون اختلافات داخلی آنها بخصوص پیرامون ایران و عراق را تشدید میکند و درنتیجه شاهد دودستگی و چنددستگی اعضای شورای همکاری خلیجفارس خواهیم بود. انتخاب مسیر قطر از سوی امارات در چند ماه اخیر مهمترین دلیل برای این ادعاست.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نتیجهگیری
با توجه به بررسیهای بهعملآمده در خصوص صلح هرمز و اهتمام به روندهای موجود در منطقه، نگارنده معتقد است باوجود قابلیتهای بالای طرح صلح هرمز و نوآوریها و تلاشهای صلحجویانه مبتکران این طرح، عملیاتی شدن اهداف آن به دلیل چالشهای ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی، نظامی و … در سطوح مختلف محلی، ملی، منطقهای و فرامنطقهای تا حدود زیادی دشوار و قدری ناممکن است. اما این طرح اثرات و پیامدهایی را به همراه خواهد داشت که یکی از آنها ارائه تصویر مطلوب و واقعی از جمهوری اسلامی در سطح منطقه و همچنین شکاف در بین اعضای شورای همکاری خلیجفارس است که هر دو پیامد را میتوان در آینده منطقه غرب آسیا به فال نیک گرفت.
منابع
[1] «جزئیات ابتکار صلح هرمز/ائتلاف منطقهای در«امید»چگونه شکل میگیرد؟»خبرگزاری مهر، منتشرشده در تاریخ 8 مهر 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.mehrnews.com/news/4733228/.
[2] علیرضا طوسی،طرح صلح هرمز چالشها و راهکارها»، شهرآرا نیوز، منتشرشده شد در تاریخ 16 مهر 1398 قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://shahraranews.ir/
[3] جواد ظریف، “طرح صلح هرمز” ، الرای کویت و خبرگزاری ایسنا، منتشرشده در تاریخ18 مهر 1398 قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.isna.ir/news/98071813657
[4] «جزئیات طرح ایران برای صلح در منطقه»، ایران انلاین، منتشرشده در تاریخ 2 مهر 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
http://www.ion.ir/news/503058/
[5] سیگنالهای مثبت منطقهای به طرح صلح هرمز»، ایرنا، منتشرشده در تاریخ 14 آبان 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
www.irna.ir/news/83542454/
[6] کیهان برزگر،« ارزیابی «ابتکار صلح هرمز»»، خبر آنلاین، منتشرشده در تاریخ 16 آبان 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.khabaronline.ir/news/1318419/
[7] «جزئیات طرح ایران برای صلح در منطقه»، ایران آنلاین، منتشرشده در تاریخ 2 مهر 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
http://www.ion.ir/news/503058/
[8] علیرضا طوسی،طرح صلح هرمز چالشها و راهکارها»، شهرآرا نیوز، منتشرشده شد در تاریخ 16 مهر 1398 قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://shahraranews.ir/0001hQ
[9] کیهان برزگر،« ارزیابی «ابتکار صلح هرمز»»، خبر آنلاین، منتشرشده در تاریخ 16 آبان 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.khabaronline.ir/news/1318419/
[10] احد نوری اصل«امکانسنجی روابط مجدد تهران-ریاض در پرتو تحولات اخیر»، اندیشکده تبیین، منتشرشده در تاریخ 30 مهر 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/34296 /